وزیر امور اقتصادی و دارایی در برنامه نگاه یک تلویزیون در رابطه با بازار سرمایه اظهارات عجیبی داشت که نشان میدهد فرهاد دژپسند یا نسبت به مسائل و وضعیت بورس شناخت و اطلاعات کافی ندارد و یا عموم مردم و حتی کارشناسان بازار سرمایه را ناآگاه و بیسواد فرض میکند.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، هفته گذشته فرهاد دژپسند؛ وزیر امور اقتصادی و دارایی با حضور در برنامه نگاه یک تلوزیون به مباحث مختلفی اعم از دلایل گرانیها، کسری بودجه دولت، شرایط جنگ اقتصادی، وضعیت اجرای سیاستهای اقتصاد مقاوتی، مشکلات گمرکی و رسوب کالا و همچنین چرایی بیثباتی بازار سرمایه در ماههای اخیر پرداخت.
گرچه به عمده صحبتهای دژپسند در موارد مذکور نقدهای اساسی وارد است و اظهارات عجیب وزیر اقتصاد در این برنامه از جمله اجرای کامل سیاستهای اقتصاد مقاومتی! و گفته شدن عامل افزایش نرخ ارز به عنوان تنها علت گرانیها! انسان را دچار حیرت میکند اما در این گزارش مجال پرداخت به آنها نیست بنابراین تنها به نقد و بررسی اظهارات وزیر در پاسخ به سوالات مجری برنامه اکتفا میکنیم.
اولین نقد وارده یکطرفه بودن و هدفمند بودن حضور وزیر در این برنامه است چرا که اولا برنامه نگاه یک برنامهای از گروه سیاسی شبکه یک صداو سیما است و ثانیا مجری محترم برنامه آقای مهدیقلی علیرغم تسلط نسبی به مجریگری تخصصی در مسائل اقتصادی ندارد و این مساله در مطرح کردن دست و پاشکستهی سوالات و دریافت پاسخهای کلی و مبهم از میهمان برنامه کاملا مشهود است. اینکه چرا وزیر اقتصاد بعد از ریزش شدید بورس و اعتراضات گسترده سهامداران با چه هدفی حضور در چنین برنامه ای را انتخاب می کند و دست کم در برنامهای مثل گفتگوی ویژه خبری که مجری آن با مسائل اقتصادی آشنایی نسبی دارد حضور پیدا نمیکند جای تامل و تعجب دارد!
در هر حال در میانهی برنامه مجری محترم وزیر اقتصاد را دعوت به صحبت پیرامون بازار سرمایه میکند.
دفاع غیر علمی و عجیب از بازار سرمایه
وزیر اقتصاد در این برنامه در اظهارنظری عجیب و غیر علمی چندین مرتبه برای حمایت از بورس محور شدن اقتصاد کشور عنوان کرد که تامین مالی از سیستم بانکی (موضوعیت ندارد)! و برای رشد مجبور به مرجعیت بازار سرمایه در تامین مالی اقتصاد هستیم. در این رابطه اولا باید گفت اقتصاد بسیاری از کشورهای پیشرفته از جمله آلمان، کانادا و ژاپن بانک محور است.
"یافتههای یک پژوهش علمی با بررسی ۴۸ کشور «پیشرفته» و «در حال توسعه» نشان میدهد که بانک محور یا بازار محور بودن اقتصاد رابطه مستقیمی بر رشد اقتصادی ندارد، بلکه مهم این است که بخشهای تامین مالی اعم از بانک یا بازار سرمایه، توسعه یافته و کارآ باشند. " بنابراین مهم این است که چارچوب مناسب و شفاف هر یک از این دو بازار تامین مالی از سوی سیاستگذار فراهم شود.
از طرفی اگر در مجموع کمی از اقتصاد جهانی اطلاع داشته باشیم متوجه میشویم که هنوز بخش اعظم نیاز مالی بنگاه ها از محل سیستم بانکی و بازار پول تامین می شود، لذا از وزیر اقتصاد کشور انتظار میرود علمی و دقیق به بیان مسائل بپردازد!
حتی اگر بنا را به درستی ادعای دژپسند بگذاریم دولت و مشخصا وزارت اقتصاد به نوعی فرصت استقبال بیسابقهی مردم از بازار سرمایه را با بی اعتمادی و بیثباتی ایجاد شده ازبین بردند و بازگرداندن اعتماد از دست رفته بسیار دشوار خواهد بود.
دفاع تمام قد از تصمیمات مدیران بورسی!
وزیر اقتصاد با وجود اینکه عموم فعالان و کارشناسان بازار سرمایه نسبت به بسیاری از تصمیمات غلط و خلقالساعه شورای عالی بورس و سازمان بورس در ماههای گذشته انتقاد داشتند و یکی از علتهای اصلی تشدید و استمرار ریزش بورس را همین مسائل عنوان میکردند اما در جملاتی تاریخی اعضای شورای عالی بورس را افرادی بسیار حرفهای و متخصص دانستند که با برگذاری چندین جلسه در ماه های گذشته از حقوق سهامداران با ریلگذاری مناسب حمایت کردهاند! بنابراین هیچ نقدی از سوی سایر کارشناسان و فعالان عملا وارد نیست و به بیان غیر مستقیم همه بیسواد یا ناآگاه بوده و هستند! و تنها عامل ریزش بازار مثل چندماه اخیر هیجانی رفتار کردن سهامداران و بیسوادی آنان است!
تکرار ادعا به توزیع عادلانه ثروت به مردم و اذعان به تامین مالی دولت برای جبران کسری بودجه
دژپسند بارها در سال ۹۹ در رابطه با فروش صندوقهای ای تی اف دولتی اعلام کرد که پذیره نویسی دارایکم و دارا دوم و سایر عرضههای صندوق قابل معامله دولتی با هدف توزیع عادلانه و بهینه ثروت بین مردم انجام میشود و اینبار هم همین را تکرار کرد، البته با کمی تفاوت با دفعات قبلی که حرفی از تامین مالی دولت نمیزد اینبار به راحتی آن را هم مطرح کرد. جالب اینکه دقایقی بعد که مجری برنامه بدون اینکه بداند پالایشی یکم چیست، اما پرسید که پالایشی یکم چی؟ وزیر اقتصاد در پاسخی عجیب و به سرعت گفت: پالایشییکم که هیچی! فروختیم! و سریعا صحبت را عوض کرد! در واقع دژپسند از پاسخ به زیان حاصل شده برای خریداران پالایش یکم یا همان به اصطلاح دارا دوم که قرار بود ثروت ملی بین آنها به گفته ی خودش توزیع شود و بدعهدی بیش از یکماهه دولت نسبت به بازگشایی این نماد در بازار معاملاتی بورس مثل سایر مسئولان مربوطه فرار کرد! و حرفهای قشنگی گفته شد که هیچگاه عملی نشد!
تکرار حرفهای قشنگی که عملی نشد؛ تامین مالی پروژه ها از بازار بورس!
دژپسند در بخش دیگری از اظهارات به اهمیت تامین مالی پروژه های عمرانی و دولتی از بازار سرمایه اشاره کرد به این نکته مساله عرضه اولیه ها و لزوم عمق بخشی به بازار را هم که همیشه و در همین برنامه اشاره می کند اضافه کنید، اما وزیر محترم نگفت که چرا در ۳ سال گذشته و بویژه در نیمه اول سال و با وجود استقبال بینظیر مردم حتی یک صندوق پروژه علیرغم وعدههای مکرر راهاندازی نشد!؟
تکرار حرفهای قشنگی که عملی نشد؛ افتخار به اخذ مجوز طلایی افزایش سهام شناور دولتی
وزیر اقتصاد با افتخار و هیجان از اخذ مصوبه ی اجبار شرکت های دولتی به افزایش سهام شناور سخن میگوید و آن را یک مصوبه ی طلایی از چندین مصوبه ی خوب شورای عالی بورس عنوان میکند! در این رابطه باید گفت اولا چنین مصوبه ای دیر به تصویب رسید و ثانیا بعد از تصویب هم با انفعال سازمان بورس عملا تا کنون اجرایی نشده! مصوبه ای که هیچ اثری در بازار سرمایه نداشته چطور وزیر اقتصاد با مطرح کردن آن به عملکرد خود و مدیران بورسی افتخار میکند!؟
ادعای برخورد جدی با تخلفات حقوقیها
وزیر اقتصاد در اظهار نظر عجیب دیگری در رابطه با تخلفات صورت گرفته از سوی حقوقیها مطرح کرد که با بسیاری از مدیران متخلف شرکتها برخورد شده و در بعضی موارد حتی جریمه ۵۰، ۶۰ میلیون تومانی و محروم شدن از مدیریت تا چند ماه اعمال گردیده است اما با دلایل مختلف تصمیم گرفته شد که رسانهای نشود! یا در برخی موارد نماد شرکت بسته شده است! در این رابطه نیز باید گفت اولا پنهان کاری در بازاری که داعیهی شفافیت دارد و لقب آن تالار شیشهای است چه مفهومی دارد!؟ درثانی گناه سهامداران چیست که با تخلف یک مدیر چندین هفته و در برخی موارد چندین ماه دسترسی به سهم بسته میشود!؟ چنین مدیریتی چه سودی به حال سهامداران دارد؟ از طرفی آیا برخوردهای سطحی و جرایم اندک در مقابل سودهای چندین و چندصد میلیاردی ناشی از تخلفات شرکتها قدرت بازدارندگی خواهد داشت!؟ تجربهی بازار و استمرار تخطی شرکتها در اجرای قوانین از جمله لزوم افزایش شناوری سهام شرکت های دولتی، ممنوعیت ارسال سفارشهای تک واحدی و بازارگردانی و البته ادامهی اعتراضات فعالان بازار سرمایه به این تخلفات آشکار نشان میدهد چنین برخوردهایی عملا بیفایده بوده و مدیریت و نهاد ناظر بورس در ساماندهی به بازار ناتوان است!
نتایج حرفهای قشنگی که عملی نشد!
در ۴ ماه اول سال جاری بیش از ۱۱۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید با تشویق دولت وارد بورس شد. به بیان دیگر به همین میزان تقاضا در بازار ایجاد شد. هر فردی که کمترین اطلاعی از علم اقتصاد داشته باشد قانون عرضه و تقاضا را متوجه میشود. اگر در بازاری تناسب عرضه یا تقاضا بهم بخورد تعادل ازبین خواهد رفت. بسیاری از کارشناسان و حتی مدیران بورسی از جمله خود وزیر بارها به این موضوع اشاره کردند اما آنچه که در برابر تقاضای ۱۱۰ هزار میلیاردی اعم از عرضه اولیه، صندوق پروژهای که هیچگاه عرضه نشد و افزایش شناوری سهام شرکتهای دولتی به عنوان تقویت طرف عرضه در بازار ارائه شد کمتر از ۳۰ هزار میلیارد تومان بود، بنابراین اختلاف عرضه و تقاضای بورس به ۸۰ هزار میلیارد تومان رسید و حباب قیمتی برای سهام شرکتهای فعال بورسی ایجاد کرد و صعود عجیب شاخص از حدود ۶۰۰ هزار واحدی تا ۲ میلیون و ۸۰ هزار واحدی را تنها در ۴ ماه رقم زد! و بعد از آن بعد از عرضه آبشاری حقوقیها که عمدتا دولتی بودند ریزش ۹۰۰ هزار واحدی شاخص و زیان عموم مردم دعوت شده به بورس رقم خورد. با این حال آیا میتوان چنین تلقی کرد که این روند معیوب در سایهی ریلگذاری و حمایت شورای عالی بورس و البته سهوی بوده است؟ چرا وزیر اقتصاد در این رابطه صحبت نمیکند و تنها به تکرار حرفهای قشنگی که اجرایی نشد اکتفا میکند!؟
با این تفاسیر آیا علت بیثباتی بازار و ازبین رفتن فرصت عمقبخشی و رشد به بازار سرمایه و از همه بدتر زیان بخش زیادی از مردم و سهامداران حقیقی و افزایش بیاعتمادی و نارضایتی نسبت به دولت و حاکمیت که در راستای اثر بخشی تحریمهای ظالمانه آمریکا است و وزیر اقتصاد همیشه تاکید میکند در جنگ تمام عیار اقتصادی قرار داریم، رفتار هیجانی همان مردم ناآگاه و بیچارهی دعوت شده به بورس است یا سیاستگذار و مجری!؟
محکوم کردن مجدد سهامداران و سیگنالدهی جالب دژپسند!
در بخش دیگری از گفتگو، وزیر اقتصاد مجددا با مطرح کردن این مساله که در بازار سرمایه باید نگاه بلندمدت داشت و رفتارهای هیجانی عامل ریزش شاخص است، سهامداران را دعوت به افزایش سواد مالی و تصمیمگیری بر اساس محاسبات و عقلانیت میکند و عنوان می کند هر کسی حق انتخاب دارد که در کدام بازار سرمایه گذاری کند اما ما توصیه میکنیم بازار سرمایه بهتر است. این اظهارات درحالی است که در نیمه اول سال و پیش از ریزش بازار دژپسند و البته بسیاری از مسئولین کشور که در باغ سبز به مردم برای سرمایه گذاری به بورس نشان می دادند چنین صحبتهایی نمی کردند و با رشد بیسابقه و غیر منطقی شاخص هر روز با افتخار درباره ی استقبال مبارک مردم از بورس مصاحبه می کردند و این استقبال را زمینه رشد و شکوفایی اقتصاد می دانستند!
از طرفی وزیر اقتصاد با تاکید فراوان به سهامداران توصیه می کند که با محاسبات و آگاهی و عقلانیت، سهم برای خریدن انتخاب کنند و البته مجددا مثل برخی مصاحبه های یکطرفه ی دیگر با خبرنگاران صداو سیما شاخص بسیار مهمی را برای انتخاب سهام معرفی میکند، یعنی شاخص P/e که نسبت قیمت سهم به سود تخصیصی آن است و عنوان می کند که عدد این شاخص در بسیاری از سهمها مثلا به ۴ رسیده است و این بدان معنی است که با خریدن این سهم اصل سرمایه بعد از ۴ سال بازمیگردد بنابراین مردم چنین سهمهایی را خریداری کنند! در این رابطه باید گفت اولا شاخص مذکور به تنهایی برای تحلیل ارزندگی یک سهم کافی نیست و ثانیا تجربه بورس ایران در یکسال اخیر نشان داده سهام بسیاری از شرکتها با P/e بالا بازدهی بالایی داشته و سهام های با P/e پایین بازدهی پایین و حتی منفی داشته است، بنابراین چنین شاخصی در بورس ایران با توجه به وضعیتی که ذیل مدیریت وی بوجود آمده عملا از حوزه تحلیل و محاسبه ساقط شده است. ثالثا از حدود ۶۰۰ شرکت فعال در بازار سرمایه تنها چند شرکت انگشت شمار در بازار P/e کمتر از ۱۰ دارند! با این اوصاف همه ی مردم و سهامداران محاسبهگر باید اقدام به خرید سهام این شرکتها کنند!؟ رابعا آیا با تورم بیش از ۴۰ درصدی و بازدهی حداقل ۱۰۰ درصدی سایر بازارهای موازی در اقتصاد ایران آیا خرید سهام یک شرکت با انتظار بازگشت اصل سرمایه در ۴ سال و بیشتر عقلانیت و حسابگری محسوب میشود!؟ آیا مشاوران متخصص وزیر اقتصاد و خبرگان شورای عالی بورس چنین نکاتی را به فرهاد دژپسندی که خود مدرس اقتصاد در دانشگاه و عضو شورای عالی بورس است گوشزد نکردهاند!
سوال اساسی اینجاست که آیا مشاوران متخصص وزیر اقتصاد و خبرگان شورای عالی بورس چنین نکاتی را به فرهاد دژپسندی که البته خود مدرس اقتصاد در دانشگاه و عضو شورای عالی بورس است گوشزد نکردهاند!؟
چرا توصیههای بورسی وزیر اقتصاد پس از ریزش بازار شروع شد و در زمان اوج گیری شاخص صحبتی از حق انتخاب سرمایهگذاری در همهی بازارها نبود و مردم به ورود به بازار سرمایه تشویق و از ورود به سایر بازارها منع میشدند؟ آیا چنین رویکردی مصداق بارز رفتار پوپولیستی مسئولان با مردم نیست؟
در مجموع با دلایلی که مطرح شد و رویکرد فرار ازپاسخگویی وزیر اقتصاد به عنوان بالاترین مقام مسئول نسبت به بازار سرمایه در ایران، چه کسی قرار است حقوق تضییع شدهی سهامداران معترض را احقاق نماید؟ گرچه چند روزی بازار روی خوش نشان داده اما چه تضمینی وجود دارد با همان بستر و مدیریت سابق مجددا ریزش اخیر تکرار نشود؟ آیا با ادامهی همین مدیریت ناکارآمد امیدی به اصلاح ساختار معیوب بورس که همچنان اطمینانی به ثبات آن نیست، خواهد بود؟چه کسی یا چه نهادی با سودجویی و تخلفات گستردهی شرکتهای حقوقی که عموما دولتی یا متصل به نهادهای دولتی و حاکمیتی هستند برخورد خواهد کرد؟
آیا مجلس شورای اسلامی و دستگاه قضایی نباید به این بازار فراگیر ورود کرده و با مسببان و عاملان زیاندیدن مردم و ازبین رفتن اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی برخورد کنند؟آیا قوای مقننه و قضائیه به چنین ترک فعلهای آشکاری که مقامی در سطح وزیر به آنها در مقابل دیدگان یک ملت اذعان میکند ورود خواهند کرد!؟