عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان گفت: کجای سیاستهای ابلاغی رهبری اجازه داده که از دانشگاههای دیگر دانشجو بگیریم؟ کجای ماده ۲۸ اجازه داده برای رشتههایی که داریم وارد این نوع جذب بشویم؟
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اولین نشست علمی تخصصی الگوهای جذب در تربیت معلم با حضور محمود مهر محمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و سرپرست سابق دانشگاه فرهنگیان؛ رحمت الله خسروی، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان؛ محمدعلی جواهری، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان و دبیر کارگروه سند تحول در دانشگاه فرهنگیان و سجاد صدیقی، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت به صورت مجازی برگزار شد.
انحصار، مخلّ کیفیت و تکثر مقوّم کیفیت است
در ابتدای این نشست مهر محمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس بیان کرد: راه توسعه و رستگاری جامعه باز بودن مسیر گفتگو است، گفتگو پویایی را به جامعه تزریق میکند. هویت اختصاصی دانشگاه فرهنگیان باید تبیین شود، هویتی که شان آن در خانواده آموزش عالی حفظ شود. شرط صیانت از حریم دانشگاه فرهنگیان مغتنم شمردن دانشگاههای دیگر است. دانشگاه فرهنگیان میتواند نامعلمان دانشمند را از دانشگاههای دیگر جذب کند و با شایستگیهای ویژهاش به معلمان ارزشمند تبدیل کند. دانشگاه فرهنگیان برای انجام یک رسالت صد ساله تاسیس شدهاست. طی یکصد سال گذشته به تامین معلم پرداخته شدهاست نه تربیت معلم.
دانشگاه منهای شأن تربیت علمی فاقد هویت است
در ادامه رحمت الله خسروی، هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان اظهار داشت: دانشگاه منهای شان تربیت علمی فاقد هویت و معناست. همچنین ایشان مطرح شدن بحث تربیت عالم در دیگر دانشگاهها را مورد نقد قرار داد. تربیت علمی دانشجویان میبایست بر مبنای رشد عاطفی، معرفتی و استعدادهای آنان صورت گیرد، هر چند وضعیت دوره لیسانس علی رغم اهمیت ویژه در دانشگاهها به دلیل دیدگاههای مادی در حال افول است.
خسروی تأکید کرد: هویت علمی دانشگاه فرهنگیان باید به رسمیت شناخته شود و در جهت اعتلای آن اقدامات مقتضی اتخاذ گردد. چنانچه اقداماتی برای توسعه دانشگاه فرهنگیان از سوی سایر دانشگاهها صورت میگیرد، نباید در جهت سهم خواهی باشد. دانشگاه علوم پزشکی الگوی مناسبی برای دانشگاه فرهنگیان است و تربیت معلم همانند تربیت پزشک باید در بستر خاص خود انجام شود، بهطوری که بیشترین قرابت را با مدرسه داشته باشد
الگوی جذب باید معطوف به یکی از اسناد آموزش و پرورش باشد
در ادامهی این نشست محمدعلی جواهری، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان و معاون اسبق رییس دانشگاه فرهنگیان سخن خود را با معرفی سه سند مهم آغاز کرد و اظهار داشت: ذوقیات و سلایق باید کنار گذاشته شود و مبنای صحبت ما باید اسناد باشد. زیرا این اسناد (کتاب مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت، سند تحول بنیادین و اساسنامه دانشگاه فرهنگیان) حاصل ۷۰-۸۰ پروژه تحقیقاتی میباشند. مخاطب ما در حال حاضر ۱۵ میلیون دانش آموز، ۲۵ میلیون اولیا و ۱ میلیون معلم هستند. اگر این اسناد را عملیاتی نکنیم و بخواهیم دائما در حال گفتگو به سر ببریم این وضعیت نابسامانتر خواهد شد. موضوع ما امروز الگوی جذب است، الگوی جذب باید معطوف شود به یکی از این سه اسناد.
ایشان با اشاره به تاریخ ابلاغیهی سیاستهای کلی آموزش و پرورش مقام معظم رهبری در سال ۹۲ بیان کرد: جای تعجب است که مسئولین در سال ۹۲ ابلاغ میگیرند و حرکت دانشگاه را از جذب به دفع تبدیل میکنند و بعد در سال ۹۹ تصمیم میگیرند پرچم جذب را بالا بکشند. کسانی که بعد از ۷ سال هنوز اساسنامه دانشگاه فرهنگیان را اجرا نکردند چرا امروز ما را به جایی کشانده اند که آموزش و پرورش ما دچار چالش گردد، اسناد آن کنار گذاشته شود و با آمدن سند ۲۰۳۰ بجای فریاد همکاری کنند؟
وی ضمن گلایه از شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: شورای عالی انقلاب فرهنگی درخصوص مصوبه اخیر مبنی بر جذب معلم اعلام کرده است که این مصوبه با استناد به سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری تصویب شده است. کجای سیاستهای ابلاغی رهبری اجازه داده که از دانشگاههای دیگر دانشجو بگیریم؟ کجای ماده ۲۸ اجازه داده برای رشتههایی که داریم وارد این نوع جذب بشویم؟
رویکرد دانشگاه فرهنگیان بر خلاف سرایر دانشگاهها تربیت محوری است
جواهری تاکید کرد: رویکرد دانشگاه فرهنگیان تربیت محوری است؛ در حالیکه وزارت علوم و اکثر دانشگاههای آنها رویکرد آموزش محوری دارند. وزارت آموزش و پرورش تابع دونهاد مهم دین و خانواده است. در سندتحول و مبانی نظری تربیت محوری چگونه است و تمایزش با آموزش محوری در چیست؟ ارزشیابی در تربیت محوری چگونه باید باشد؟ آیا شرح وظیفه هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان باید با رویکرد تربیت محوری نوشته میشد و بر اساس آن ارتقا صورت میگرفت یا کپی برداری از دیگر دانشگاه ها؟ اگر اجازه میدادند
وی اظهار داشت: ما در این ۷ سال حرکت تربیت محوری را فعال کنیم، امروز شاهد بودیم که تک تک این دانشجومعلمان عزیزی که از مجموعهی ما خارج میشوند سفیرهای اجرایی سند تحول و مبانی نظری آن بودند. تمام نظامهای تعلیم و تربیت دنیا مراکز مستقلی دارند و هرکسی اجازه ورود به آن جا را ندارد. اتفاقا پس از مراکز امنیتی، مراقبترین بخش آنها مراکز تعلیم و تربیت است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان تصریح کرد: آموزش و پرورش به ۳۰۰ هزار معلم در طول ده سال نیاز دارد. اگر ۲۰ هزار معلم در سال استخدام شوند، خلا ۱۰ هزار نیرو خواهیم داشت که با چند راهکار میتوان آن را رفع کرد: اصلاح ساختار اداری آموزش و پرورش خود وزارت خانه باید در دستور کار قرار بگیرد. بسیاری از نیروهای موظف آموزشی ما در حال حاضر در ادارات مشغول میباشند. طبق آمار از ۶۰ هزار نیروی شهر تهران ۳۷ هزار معلم موظف هستند و ۲۳ هزار نیرو به عناوین مختلف مانند کارشناس، مدیر و... فعالیت میکنند.
کارورزی یعنی سخنگوی عملیاتی مبانی نظری و سندتحول در کلاس
وی ادامه داد: دوم بحث کارورزی خود دانشگاه فرهنگیان میباشد. طبق تبصره ۳، ماده ۲۳ اساسنامه، دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه موظف اند طبق برنامه آموزشی مصوب حداقل ۸ واحد درسی به عنوان کارآموزی به تدریس بپردازند. چرا در حالیکه ما نام دانشجومعلمان را در سامانه بکفا ثبت کرده ایم کارورزی را تبدیل به روایت پژوهی میکنیم؟ کارورزی یعنی سخنگوی عملیاتی مبانی نظری و سندتحول در کلاس. پس باید به دانشجویی که به این توانایی دست پیدا کرده است اعتماد کرد.
در ادامه نشست، سجاد صدیقی، پژوهشگر حوزه تعلم و تربیت با اشاره به نامه اخیر وزیر علوم به مقام معظم رهبری اظهار داشت: در همهی جوامع صحنه مدیریت و اجرا صحنه چارچوب هاست، یعنی خارج از چارچوب عمل کردن منجر به حذف مدیر میشود. اینطور نیست که ما بگوییم صحنه اجرا مثل صحنه اندیشیدن میتواند وسیع باشد. در کشور ما طبق قانون اساسی چارچوب عملی را باید رهبری تعیین کنند. در رابطه با نامهای که آقای دکتر غلامی نوشتند سوالی وجود دارد، آیا ایشان نظریه پرداز حوزه تربیت معلم هستند که چنین نظری ارائه میدهند؟ آیا صحنهی عمل ایشان مربوط به تربیت معلم است؟ پاسخ هر دو سوال خیر است. ایشان دکترای کشاورزی دارند و صحنه عمل ایشان صحنه وزارت علوم است نه ربطی به وزارت کار دارد که ایشان مسئله کار و اشتغال را مطرح کردند نه وزیر آموزش و پرورش هستند که بخواهند این مسئله را مطرح کنند.
وی افزود: ۵ چالش جدی در مفهوم تربیت معلم وجود دارد: ۱) نداشتن لنز نظری جامعه هویت معلمی ۲) فهم ناقص از تعریف حدود معلمی ۳) عدم تطبیق نظریه پردازی با واقع معلمی و مشابه سازی زیست تجربه مدرسی ۴) دریافتهای سخت افزاری از مفهوم معلمی ۵) گسسته فرض نمودن ماهیت تربیت معلم از معلمی
تربیت معلم یک فرایند پیوسته در تمام زیست معلمی
صدیقی تصریح کرد: تربیت معلم یک فرایند پیوسته در تمام زیست معلمی ماست. البته بنیانهای ابتدایی باید نهادینه شود، اما فرایند پیوستهای نیاز دارد. از فضا و فیزیک و شرایط و خواب و خوراک و زندگی تا آموزشهای رسمی و غیر رسمی همه و همه در شکل گیری شخصیت معلمی موثر است. وزیر علوم دغدغه بیکاری دارند، در حالیکه این مسئله هیچ نسبتی به تربیت معلم و... ندارد. ما در حال حاضر حدود ۳۰ هزار پرستار کمبود داریم. من پیشنهاد میکنم یک دوره ۵-۶ ماهه آمپول زنی و سرنگ زنی برای فارغ التحصیلان دانشگاه وزیر علوم برگزار کنند و و آنها را در بیمارستان مشغول به کار کنند. ما نیز موافق خواهیم بود اگر این اتفاق رقم بخورد و آمار بیکاری جامعه کاهش پیدا کند. چطور برای جسم انسانها ارزش قائل هستند و این کار را نمیکنند، ولی برای روح انسانها ارزش قائل نیستند؟
این پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت تصریح کرد: بنده معتقدم اگر قرار باشد ما درباره معلمی گفتگو کنیم باید به یک لنز نظری ورود کنیم، این لنز نظری ما درباره مسئله معلم و تربیت معلم چیست؟ لنز نظری دیدگاه حضرت امام (ره) است که فرمود: «معلمی شغل انبیاست»
وی با طرح سوالی ادامه داد: آیا یک معلم فقط باید در کلاس خود بنشیند و اجازه دهد بقیه برای او نسبت به نظام تعلیم و تربیت تصمیم بگیرند؟ یا او بر اساس دریافت تجربی و زیست عالمانه و دقیق میتواند نسبت به مسئلهها و چالشهای پیرامون خود گفتگو کند؟ ما باید به لایههای عمیق تری از هویت برسیم و هویت معلمی را به متکاملترین وجه برسانیم. متکاملترین وجه معلم وقتی است که او زندگی خودش را با معلمی اجیر بداند.
ایشان درمورد نظام جامع تربیت معلم و تامین منابع انسانی تصریح کرد: اگر قرار باشد در آموزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت ما اتفاق جدی بیفتد در ۴ سطح پذیرش، تربیت، احراز و ارتقا فرایند تربیتی باید برای نظام آموزش و پروش شکل بگیرد.
وی در پایان گفت: از میان صلاحیتهای معلمی یک صلاحیتهای ابتدایی وجود دارد. این صلاحیتهای پایه در سنجش و پذیرش یک معلم باید حتما لحاظ شود. چرا باید اساتید دانشگاه فرهنگیان با منطق وزارت علوم پذیرش شوند؟ در حالیکه بسیار معلمین توانمند داریم که قابلیت دارند. کسی که در دانشگاه شریف ریاضی میخواند ریاضی را برای یاد گرفتن میخواند در حالیکه در دانشگاه فرهنگیان علاوه بر یاد گرفتن آن را برای یاد دادن میخوانند. آیا تفاوت در فعل تفاوت در روش ایجاد نمیکند؟ سرفصلها و محتوای درسی در فرایند تربیت معلم باید متفاوت از جاهای دیگر باشد.