کد خبر:۸۹۸۹۴۵
یادداشت|

از موریه تا کری؛ تکرار برجام

همه مدعی‌اند که باید از تاریخ درس گرفت، اما باز راه خود را می‌روند، سال‌های اخیر برجام به حد کفایت در اذهان عام و خاص بی‌اعتبار شد، اما باز مانند عتیقه‌ای زیر خاکی در دست بعضی به عنوان گنجینه‌ای پر ارزش که همه معیشت ملی کشور به آن وابسته است معرفی می‌شود!

گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو- جواد عباسی؛ همه مدعی اند که باید از تاریخ درس گرفت، اما باز راه خود را میروند، سال‌های اخیر برجام به حد کفایت در اذهان عام و خاص بی اعتبار شد، اما باز مانند عتیقه‌ای زیر خاکی در دست بعضی به عنوان گنجینه‌ای پر ارزش که همه معیشت ملی کشور به آن وابسته است معرفی میشود!
به راستی علت تسلیم افکار عمومی به ترفند‌های این گندم نمایان جوفروش چیست؟ شاید واکاوی در تاریخ دیپلماسی دو قرن اخیر کشور بتواند پاسخ این سوال را بدهد بدین منظور ۲۰ سال اول قرن نوزدهم میلادی را مروری مینماییم و تأثیرگذاری جیمز موریه شخصیت مهمی از جبهه دیپلماتیک (بخوانید اطلاعاتی) بریتانیا را در آن دوره لابلای صفحات تاریخ به نقد و بررسی می‌نشینیم:
البته سیر وقوع تحولات این ۲۰ سال در یک نگاه کلی باید مورد توجه قرار گیرد تا تأثیراتی که جیمز موریه با توجه به توانمندی هایش بر آن تحولات تحمیل نمود، مشخص‌تر گردند.
۱۸۰۱ و ۱۸۰۰ میلادی: نماینده کمپانی هند شرقی، مهدی علی خان با زیرکی‌های خاص آموزش دیده در سفر به دربار فتحعلیشاه توانست با تحریک شاه، صلابت و ارتش او را علیه «زمان شاه» عنصر شورشی علیه بریتانیا بکار گرفته و بدون پرداخت هرگونه هزینه‌ای این مانع را از سر راه بریتانیا بردارد (الف:۱۶) و همزمان با شکست و حذف تیپوسلطان، هند به لقمه چرب و بدون مزاحمتی برای بریتانیا تبدیل شد. از سویی دیگر اتحاد فرانسه و روسیه و احتمال اتفاق عمل این دو قدرت به سمت هند از مسیر ایران نیاز به دیپلماسی تحریک آمیز جدیدی داشت که از این طریق، مناقشات ایران و روس با کودتای انگلیسی در قتل امپراطور پل و جایگزین شدن الکساندرمهره متمایل به بریتانیا با تحریک ایرانیان به اقدامات روسیه در گرجستان شکل جدی تری گرفت، آزادی دریانوردان اسیر انگلیسی توسط الکساندر نیز به فرانسوی‌ها تفهیم کرد که یارگیری جدید سیاسی با معماری بریتانیا شکل گرفته است. (ب: ۳۱)
در این گیرودار سفر جان مالکوم به ایران انجام شد و قرار داد نمایشی "مالکوم-کلانتر" منعقد گردید. (همان:۴۵)
۱۸۰۲: انگلیسی‌ها از سفر فرستاده ناپلئون به ایران مطلع شده و ایران را تحریک به ادامه درگیری‌ها با روسیه نمودند. (همان: ۴۷)
۱۸۰۴: در شرایطی که فتحعلیشاه مشغول سرکوب خوانین خراسان و فرزندان نادر و عباس میرزا نیز در پی تعقیب و تنبیه تراکمه متجاوز بود روس‌ها نبرد‌های سنگین علیه ایران در منطقه قفقاز را آغاز نمودند. (الف: ۴۷)
۱۸۰۵: اعزام نماینده ناپلئون به سوی دربار ایران علنی گشته (ج: مقدمه کتاب) و سردار روس سیسانوف در نبرد با قوای ایرانی کشته شد. (الف: ۶۸-۷۰)
۱۸۰۷: قوای ایرانی دست بالا را در جنگ‌های قفقاز پیدا کرده و نیرو‌های گودوویچ روسی شکست میخورند (همان: ۱۰۶) گاردان آجودان ویژه ناپلئون دستور عزیمت به ایران را دریافت می‌نماید (ب: ۷۰) عباس میرزا طی پیامی به عثمانی (یوسف پاشا) از او میخواهد نیرو‌های دو کشور متفقاً علیه روس‌ها بکار گرفته شوند. (د: ۲۷۱)
ناپلئون با هدف اعمال فشار بر روس‌ها گاردان را با هیئتی برای آموزش و تقویت بنیه و تجهیز تسلیحاتی نیرو‌های ایرانی گسیل داشت. (ب: ۷۰) و (الف: ۸۲)
پیمان فینکنشتاین بین ایران و فرانسه که بعداً معلوم شد یک ژست تحریک آمیز سیاسی علیه روس‌ها بوده، سرآغاز ماه عسل کوتاه مدتی بین ایران و فرانسه شد که البته بیش از ۵ ماه طول نکشید و گاردان نیز در ایران به وقت کشی و تلاش برای پذیرش پیشنهاد صلح توسط مقامات ایرانی مشغول شد. (همان: ۹۲-۱۰۳) و (د: ۵۶۷- ۵۶۹)
روس‌ها برای وادار کردن ایران به پذیرش آتش بس قبل از ترک مناطق تصرف شده از ابزار فرانسوی‌ها برای اعمال فشار دیپلماتیک کاملاً بهره‌مند بودند گویا اصلاً مأموریت اصلی گاردان به ایران این هدف بوده نه تجهیز قوای مسلح ایران (ب: ۷۷-۷۸) و (الف: ۱۰۴-۱۱۰)
۱۸۰۸: فتحعلیشاه از سر استیصال علیرغم مخالفت قبلی خود با ورود جان ملکم به ایران، این بار به سرهارفوردجونز سفیر فوق العاده لندن مجوز ورود داد تا بتواند از کمک‌های انگلیس در جنگ با روس‌ها بهره‌مند شود. (ب: ۸۸)
در همین سال میرزاعسکر خان ارومی فرستاده ویژه عباس میرزا که برای دریافت کمک‌های تسلیحاتی به فرانسه رفته بود با عضویت در یک لژ اسکاتلندی فراماسونی در فرانسه عملاً به دولت ایران پشت نمود.
۱۸۰۹: قرارداد مملو از تفسیر و تأویل "مجمل" که ظاهراً برای حمایت انگلیس از قشون ایران نوشته شده بود بین دو کشور به امضا رسید لیکن انگلیسی‌ها با اجرای یک نمایش مضحک با ظاهر اختلاف نظر نمایندگان کمپانی هند شرقی و نماینده وزارت خارجه بریتانیا (جونزومینتو) اجرای این معاهده را معطل به استعلام از لندن نمودند و جیمزموریه به همراه ابولحسن خان ایلچی راهیان این سفر در اوج فشار جنگ‌های ایران و روس شدند تا ۳۰ ماه به بهانه کسب نظر مستقیم از دولت بریتانیا کمکی به اجرای تعهدات این معاهده و تقویت ایران در این جنگ ننمایند و سفری سراسر توهین و نیرنگ را به دولت و مردم ایران تحمیل کنند (الف:۱۳۶-۱۵۱)
علیرغم این شرایط سخت نبرد دلاورانه نیرو‌های ایرانی موجب شکست گودویچ و اعزام نمایندگانی از ناحیه او به تهران و تبریز شد (د:۳۱۱-۳۲۰)
۱۸۱۰: در حالیکه روس‌ها پیشنهاد ملاقات با نماینده ایران، میرزابزرگ فراهانی را در عسکران داده بودند، ناگهان مبادرت به حمله نمودند. (الف:۱۷۳-۱۷۵)
۱۸۱۱: ۳۰ ماه بلاتکلیفی دیپلماتیک ایران نسبت به سیاست‌های بریتانیا در نوامبر ۱۸۱۱ با بازگشت پرمکر جیمزموریه و ابوالحسن ایلچی به پایان رسید. (همان:۱۳۶-۱۵۱) و (ب:۱۲۴-۱۳۵)
۱۸۱۲: بریتانیا نه تنها به این ۳۰ ماه بلاتکلیفی پاسخگو نبود بلکه گوزلی دیپلمات ارشد خود را برای ایجاد فضای جدید عدم پاسخگویی به گذشته به دولت ایران معرفی کرد و جیمزموریه به بهانه رایزنی‌های صلح عازم اردوگاه عباس میرزا شد در حالیکه بعداً مشخص شد او هدفی در این سفر جز جمع آوری اطلاعات تاکتیکی از توان رزمی نیرو‌های عباس میرزا و انتقال آن به رقیب روسی نداشته است. (همان:۱۶۳-۱۶۸)
۱۸۱۳: عهدنامه جدیدی به نام "مُفصّل" توسط سرگوراوزلی با ایران منعقد شد که فایده عملیاتی و اجرایی برای ایران پیدا نکرد و این وقت کشی‌ها به اضافه خیانت در جبهه نیرو‌های خودی منجر به شکست اصلاندوز شد. (الف:۲۰۶-۲۱۸) توان اطلاعاتی بریتانیا مصروف به اجرا در آمدن اتش بس بین ایران و روسیه گشته تا قبل از ترک مناطق متصرفه منجر به تحمیل عهدنامه گلستان گردد (همان:۲۳۲-۲۴۲) و (ب:۱۷۴-۱۸۰)
۱۸۱۴: معاهده خفت بار میرزاشفیع مازندرانی، صدراعظم با انگلیسی‌ها منعقد شد (همان:۱۹۸-۲۰۳) و دوران صلح مسلح بین ایران و روس آغاز شد. تا ۱۳ سال بعد مجدداً جنگ‌های دوره دوم آغاز و در کمتر از دو سال منجر به معاهده ننگین ترکمانچای شد که داغ و ننگ آن هنوز بر دل ایرانیان باقی مانده است.
عامل اصلی آسیب پذیری دیپلماتیک و اطلاعاتی ایران طی این دوره ۱۵ ساله در کنار خیانت عوامل داخلی، وجود دیپلمات مکاری بعنوان طلایه دار بریتانیا در ایران بود به نام جیمزجاستین موریه (۱۷۸۳-۱۸۴۹) که از پدری یهودی به نام ایزاک موریه در ازمیر متولد و تحصیلات خود را در بریتانیا تکمیل و مجدداً به ازمیر نزد پدر بازگشت و از ۱۸۰۰ تا ۱۸۰۶ ظاهرا به فعالیت تجاری با او مشغول و طی این مدت زبان‌های فارسی و ترکی را به خوبی فرا گرفت تا برای اعزام به محل مأموریتی که برای او تعیین کرده بودند آماده شود. در ۱۸۰۸ به عنوان منشی هارفور جونز (سفیر وقت بریتانیا در ایران) اعزام شد و توانست عهدنامه مجمل را با نمایندگان فتحعلیشاه امضا کند طراح و مغز متفکر این تعاملات او بود که به زبان فارسی نیز تسلط داشت.
در ۱۸۰۹ بعد از نمایش برنامه ریزی شده مقابل فتحعلیشاه که به ظاهر اختلاف نمایندگان کمپانی هند شرقی و لندن (جیمز-مینتو) را مانعی برای اجرایی شدن معاهده "مجمل" عنوان میکرد، سفر ۳۰ ماهه مکارانه به همراه ایلچی بیک (عامل حقوق بگیر بریتانیا که از عنوان وزیر امور خارجه ایران نیز بهره‌مند بود) را به طرف ایرانی تحمیل کرد که مطالعه حوادث این سفر پیامی جز تحقیر و ذلت جبران ناپذیری برای دولت ایران ندارد، عامل اجرایی تحقق این پروژه شخص جیمز موریه بود.
موریه طی این سفر با مصاحبه و مکالماتی که با ایلچی بیک خائن داشت مواد اولیه نگارش کتاب "حاجی بابای اصفهانی" را تکمیل نمود که کتابی موهن علیه ایران و ایرانی است.
در ۱۸۱۰ موریه به همراه سفیر جدید سرگور اوزلی وارد دربار فتحعلیشاه گشت و تمام وقت خود را تا انعقاد قرارداد گلستان در سفر‌ها و سرکشی هایش به مناطق درگیری و انجام ملاقات‌های بظاهر دیپلماتیک با مقامات ایران و روس صرف اجرای طرح به تسلیم کشاندن ایران در مقابل روس‌ها نمود. جیمز موریه معمار همه این خیانت‌ها علیه ایران و ایرانی بود و کتاب حاجی بابای اصفهانی او نیز آخرین میخ او بر تابوت تحقیر و توهین ایرانی محسوب میگردد.
مروری بر تاریخ این سال‌ها نشان از اطلاع کامل خصم از روانشناسی ایرانیان دارد در حالیکه نه تنها در قرن نوزدهم بلکه حتی در قرن بیست و یکم میلادی نیز هنوز ما در توهم اعتماد به آن‌ها و اینکه قول و امضایشان معتبر است مانده ایم.
این مرور تاریخی نشان میدهد با شناختی که دشمن از ما دارد برجام‌هایی از قرن‌ها قبل تاکنون و در آینده برای ما مهیا کرده اند و ما بی توجه به تاریخ و عبرت‌های آن باز هم مهیای فریب خوردن هستیم.
در برجام قرن ۲۱ نیز معمارانی از جنس موریه به جان دیپلماسی و اقتصاد و امنیت و حیثیت ما افتاده اند و چقدر شبیه به جیمز موریه دو قرن قبل:
جان فوربس کری متولد ۱۹۴۳ فرزند خانواده یهودی الاصل مهاجر چکسلواکی سابق، دیپلمات آموزش دیده فعلی آمریکا و قس علیهذا ...
منابع:
الف: زرگری نژاد، غلامرضا (۱۳۹۷)، تاریخ قاجار، ج ۲، تهران: مرکز علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد.
ب: محمود، محمود، (۱۳۶۱)، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس قرن ۱۹، ج ۱، تهران، اقبال و شرکاء.
ج: کشاورز، اردشیر. (۱۳۹۵)، زندگی نامه محمد علی میرزا دولتشاه، کرمانشاه: موسسه هورام، ناشرمولف.
د: مفتون دنیلی، عبدالرزاق (۱۳۸۳)، تصحیح غلامرضا زرگری نژاد، تهران، روزنامه ایران.
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار