بیتوجهی مسئولان، نداشتن مسکن، عدم امنیت با اراذل و اوباش در کنار بیکاری، محورهایی است که رفع آنها مطالبات ابتدایی حاشیه نشینان را در بر میگیرد.
گروه دانشگاهخبرگزاری دانشجو، کوثر زکیزاده؛ برای بررسی راهکارهای حل معضل حاشیه نشینی در ابتدا باید چند سوال را در ذهن خود طبقه بندی کرد. دلایل شکلگیری سکونتگاههای حاشیهای چیست؟ چه دیدگاههایی نسبت به آن مطرح شدهاست؟ با طرح چنین زمینهای، حال بررسی میکنیم که تحقق چه مواردی و با استفاده از چه راهکارها و دستورالعملهایی میتوان تا ریشهکن کردن این معضل پیش رفت. به همین منظور دانستن انتظارات و توقعات افراد ساکن در این بافت اولین گام برای حل مسئله است. درست است که تعاریف عام و جامعی نسبت حاشیهها وجود دارد، اما خصلتهای بومی، زمینهها فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی جغرافیایی شرایطی را رقم میزنند که مطالبات مردمی در طیف مشخصی متفاوت از همدیگر به نظر آیند.
انتظارات و مطالبات حاشیهنشینان از بررسی منابع گوناگون در این مقوله میتوان خواستهها و انتظارات حاشیهنشینان را در چهار محور عمده؛ بیتوجهی مسئولان، مسکن، امنیت و بیکاری تقسیم کرد. در بخش مسکن، به طور خلاصه داشتن سرپناه ارزان قیمت و مقاوم با مساحت مناسب به نسبت جمعیت هر خانواده با محیط توقع میشود. در بخش امنیت نیز ساکنان این مناطق، جمعآوری ارازل و اوباش، مجرمان، پخشکنندگان موادمخدر و سایر انحرافات و حضور موثر و قاطع نیروی پلیس برای کنترل عوامل ناامنی و مبارزه با جرائم سازمان دادهشده را خواستار هستند؛ و در آخرین دسنهبندی که نقش بسیار زیادی هم در شکلگیری فقر در این جوامع ایفا میکند و خود عامل مهم مهاجرتهای روستا به شهر میشود، بیکاری است. داشتن شغل مناسب، شرافتمندانه و باثبات، از آرزوهای این مردم میباشد.
و، اما راهبردهای حل این معضل برای رفع معضل حاشیه نشینی دو استراتژی بلندمدت و کوتاه مدت قابل طرح است: در مورد گزینهاول باید گفت که بدون آن در زمینه توسعه و تغییر ساختارهای اقتصادی جامعه، نمیتوان معضل حاشیهنشینی را ریشه کن کرد؛ و در همین راستا گرایش اقتصاد ملی به تولید و کاستن از جذابیت و رونق واسطهگری و نیز اصلاح الگوی مصرف جامعه قابل طرح هستند که قطعا با اصلاح و بهبود عمومی وضعیت اقتصادملی ارتباط بسیار نزدیکی دارند. ولی در عین حال با توجه به این که حاشیهنشینی به عنوان یک مسئله جهان شمول مطرح میشود لذا در کوتاه مدت نیز چارهای جز ساماندهی این مناطق برای دولتها باقی نمیماند. این همان استراتژی کوتاه مدت است که در ادامه اجزای پیشنهادی آن را بررسی میکنیم:
دیدگاه سیستمی جهت ساماندهی مناطق حاشیهنشین ساماندهی در صورت تکیه بر شناخت صحیح و دقیق حاشیهنشین، با مشارکن دولت و مردم میتواند مارا در رسیدن به برخی اهداف کوتاه مدت یاری کند. براساسا این دیدگاه هر فضای و چشمانداز جغرافیایی و هر محیط ساختهشده یک سیستم مکانی-فضایی است که تحت تاثیر و همپیوندی عوامل و عناصر مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و طبیعی در سطوح محلی، ناحیهای و جهانی شکل گرفته است. از این جهت در مطالعه شهری از حیث سیستمی بودن آن، باید شهر را از چهار جهت زیر زرهبین قرار داد: اجزاء یا عناصر، ساختار، کارکرد و همپیوندی.
بهترین طریق بررسی یک سیستم به مثابه شهر، شناسایی نقاط مسئلهخیز آن است تا رفع آنها عوامل اصلی عدم کارآیی شهر از میان برداشته شود. به همین ترتیب برای رسیدن به بافت شهری مناسب که امکان یک زندگی سالم شهری را برای شهروندان فراهم میکند؛ توسعه باید متکی بر اصول و موازین شهرسازی و یک برنامه ریزی دقیق و پویا باشد به گونهای که توزیع پهنهای از جمعیت، خدمات عمومی، تاسیسات و ... را داشته باشد. به بیان سادهتر توسعه باید به عنوان جزئی از کل سیستم به مثابه شهر دیده شود و عملکرد جزء منطبق بر عملکرد کال باشد.
سیاستها و راهکارهای ساماندهی ساماندهی اقدامی است در راستای رسمیت بخشیدن قانونی و حقوقی به جوامع حاشیهنشین و بازسازی و بهسازی فضاهای حاشیه و آمادهسازی و اسکان ساکنین آن در فضایی جدید، از نگاه علمی و نیز به تجربه ثابت شده است که نادیده انگاری افراد ساکن در این محلها، تخریب و پراکنش اجباری و مانند آن، بدترین سیاستهای برخورد با پدیده حاشیهنشینی حداقل از نگاه برنامهریزی و آکادمیک میباشد؛ بنابراین در این راستا چهار راهحل زیر پیشنهاد میگردد:
۱. بهسازی فضاهای حاشیه نشینی این راهکار ضمن رسمیت بخشیدن و احترام به مالکیت ساکنین بر زمین، به دنبال جلب اعتماد و همکاری مردم از طریق مساعدتهای داوطلبانه و انساندوستانه و البته حسابشده دولت است؛ لذا اهداف عمده این راهکار: حفظ اسکان در فضای موجود، رسمیت بخشیدن به مالکیت حاشیهنشین، نظم دادن و بهبود بافت و مناظر فضاهای شهر حاشیهنشین، ایجاد زمینههای سیاسی و روحی-روانی تحرک و پویایی در این جوامع میباشد؛ و از خط مشیهای اجرایی شدن این سیاست میتوان به مواردی همچون، تاکید بر خودیاری و همکاری داوطلبانه ساکنان در بهسازی این مناطق از طریق جلب اعتماد آنان به فعالیتهای دولت، تنظیم سازوکاری برای رسمیت بخشیدن مالکیت قطعات تفکیکی تحت تصرف، پرداختن وام درازمدت، تامین مصالح ارزانقیمت، در اختیار گذاشتن ماشینآلات دولتی در حد مقدورات، اخذ طولانیمدت هزینههای بهسازی از ساکنان و ایجاد مالکیت مشروط بر مفهوم عدم قابلیت انتقال مالکیت در صورت عدم پرداخت هزینههای ساماندهی، اشاره داشت.
۲. نوسازی فضاهای حاشیهنشین (در صورت عدم امکان بهسازی) تخریب و نوسازی بافت منطقه و تصحیح کلی نقشه آن ضمن رسمیت دادن به ساکنان، به دو صورت قابل بررسی و اجرا است: اولین روش استفاده از مساعدتهای دولت با تاکید بر خودیاری مردم. بهعبارتدیگر پس از تخریب مناطق فرسوده و ناهمگون فعلی با نظارت دستگاههای دولتی، ایجاد بناهای جدید با حمایت دولت، اعم از پرداخت وامهای کم بهره بلندمدت، صورت پذیرد؛ و دومین اقدام استفاده از پتانسیلها و منابع مالی بخش خصوصی جهت بلندمرتبهسازی و ارائه تسهیلات برای رهن یا اجاره مسکن برای مالکان در طول دوره بازسازی اماکن و نظارت دقیق دولت در جهت احقاق حقوق کامل طرفین، میباشد.
۳. جابجایی و اسکان در مکانهای جدید در صورت عدم امکان بهسازی یا نوسازی فضاهای حاشیهشهر و حفظ اسکان در آنها باید به تخصیص، آمادهسازی، نوسازی و اسکان جدید جمعیت در فضای دیگر بپردازیم. در این راهکار مساعدتهای دولت بسیار حائز اهمیت بوده و بر خودیاری مردمی نیز تاکید میگردد. لازم به ذکر است که لزوماً تمامی راهکارهای پیشنهادشده برای کلیه مناطق شهری کاربرد ندارند و در این خصوص باید به شرایط اقتضایی آن منطقه و توانایی امکانات حاشیهنشینان نیز توجه شود.
۴. ایجاد زمینههای لازم و ارائه تسهیلات برای بازگشت افراد به موطن اصلی بسیاری از افراد این بافت، جزء مهاجران میباشند که از دیگر مناطق کشور به محل سکونت فعلی، مهاجرت کردهاند. در این راستا، راهکارهای اجرایی هم، چون حل معضل بیکاری در شهرهای مبدا مهاجرت یا موطن اصلی مهاجران، تامین مسکن افراد از طریق ساخت مسکن، پرداخت وام برای حل مشکل اشتغال و در اختیار گذاشتن امکانات دامداری و کشاورزی در روستاها و شهرهای محل سکونت و در آخر ایجاد بسترهای لازم برای تحصیل و آموزش فرزندان و ارتقا سطح امکانات بهداشتی و درمانی جهت بازگشت آنان به وطن اصلی، پیشنهاد میگردد.
پس از بررسی راهبرد و راهکارهای حل این معضل باید به این امر توجه داشت که بدون تغییر بنیادین ساختار اقتصادی به ویژه تلاش برای افزایش گرایش به تولید، حذف واسطهگری و اصلاح الگوی مصرف جامعه، نمیتوان معضل آلونک نشینی را برای همیشه ریشهکن کرد. چرا که آن چیزی که این معضل را به وجود میآورد توسعه نامتوازن و پراکنش ناعادلانه خدماتشهری است. به علت طولانی شدن این مبحث، انشاءالله در شماره بعدی به سیر شکلگیری حاشیه نشینی در مشهد و مجموعه اقدامات صورت گرفته برای حل و برطرف کردن آن میپردازیم. با ما همراه باشید.