گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، تفاهم نامه ایران وچین به یکی از نگرانیها و دغدغه دنیای غرب تبدیل شده در حالی که انعقاد قراردادهای دو یا چند جانبه در سطح بین المللی امری عادی و همیشگی است که کشورها از آن استقبال به عمل میآورند، اما این موضوع در عین عادی بودن آن بنحوی اطلاع رسانی و دنبال میشود که گویا قرار است ایران دو دستی به چین تحویل داده شود و به غیر از منفعت یک طرفه چین، هیچ منفعتی برای ملت ایران در نظر گرفته نشده است. رسانههای غربی و حامیان داخلی آنها در برابر این تفاهم نامه چنان موضع گیری کرده اند و مردم را به اعتراض حتی از نوع خیابانی نسبت به حاکمیت فرا میخوانند که گویی خود با چین قرار دادی ندارند و تعاملات و تبادلات تجاری با چین ندارند. خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجو پیرامون این موضوع با محمد حسن قدیری ابیانه؛ سفیر سابق ایران در استرالیا و مکزیک و کارشناس مسائل بین الملل چند پرسش مطرح کرده که در ادامه آمده است.
کارشناس مسائل بین الملل و استراتژیست درباره قرار داد ایران و چین گفت: تفاهم نامه ایران و چین متأسفانه سالها با تأخیر انجام شد، به این دلیل که دولت غربگرای ایران تمام هم و غم خود را صزغ مذاکره با آمریکا و اروپا کرد، لذا زمان زیادی را برای امضای این تفاهم نامه تلف کرد، این در حالی است که تفاهم نامه اقتصادی بین ایران و چین در ظرف ۲۵ سال منجر به جذب ۴۵۰ میلیارد دلار سرمایه میشود، موضوعی که همه دولتها به دنبال تحقق چنین سرمایه گذاری هستند.
وی در ادامه بیان داشت: اتفاقاً امریکا نه تنها حاضر به سرمایهگذاری در ایران نشد، بلکه مانع هر گونه سرمایه گذاری کسانی که مایل به سرمایه گذاری در ایران بودند شد و برای آنها جریمههای سنگینی تعیین کرده است.
سفیر سابق ایران در استرالیا و مکزیک در این باره تصریح کرد: این در حالی است که آمریکا و اروپا همواره به شدت به دنبال جذب سرمایه گذاری سایر کشورها در کشور خود بوده و هستند، بخصوص جذب سرمایه از چین، با توجه به اینکه آمریکا کشور بدهکاری در عرصه جهانی است، بنحوی که بیش از ۷ تریلیون دلار یعنی بیش از ۷ هزار میلیارد دلار به کشورهای جهان بدهکار است جالب است که بدانیم بیش از هزار میلیارد دلار از بدهیهای آمریکا، بدهی به چین است علاوه بر آن چین در آمریکا و در کشورهای اروپایی سرمایهگذاریهای سنگینی از همین نوع سرمایه گذاری که قرار است در ایران انجام دهد، کرده است.
تحلیل گر مسائل سیاست بین الملل خاطر نشان کرد: البته آنچه که بین ایران و چین به امضاء رسیده، فقط یک تفاهمنامه است، یعنی بر سر موضوع سرمایه گذاری تفاهم شده است، بنابراین هم چین از این تفاهم سود میبرد و هم ایران. چین کشور رو به رشدی با یک میلیارد و سیصد میلیون جمعیت است که فقط حدود ۳۰۰ میلیون نیروی تولیدی دارد، اقتصاد چین به شدت در حال رشد است به نحوی که اقتصاد این کشور از اقتصاد آمریکا پیشی گرفته، لذا آمریکاییها نگران رشد و برتری اقتصادی چین در سطح جهان هستند، لذا نمیتوانند همچنان اقتصاد اول جهان باقی بمانند به تبع این موضوع، به دنبال جلوگیری از رشد اقتصادی چین هستند.
محمد حسن قدیری ابیانه درباره رابطه متقابل و نیازهای اقتصادی دو کشور ایران و چین به یکدیگر گفت: چین برای توسعه اقتصادی، نیازمند خرید نفت و گاز است و نیاز خود را به نفت و گاز از کشورهایی، چون عربستان، کویت، قطر امارات، ایران و روسیه تامین میکند. از سوی دیگر کشور چین برای تضمین تامین سوخت مورد نیاز خود نمیتواند به کشورهای عربی تحت سلطه آمریکا اتکا کند، به این خاطر که اگر امریکا به عربستان، کویت، قطر و امارات دستور عدم فروش نفت به چین را صادر کند، این کشورها از آمریکا تبعیت میکنند و نفتی به چین نمیفروشند، آن زمان چین دچار بحران عظیمی میشود، از سوی دیگر همه کشورهای جهان به دشمنیهای آمریکا با چین اذعان دارند، لذا چین برای تضمین صادرات نفت کشور خود، معامله و تفاهم با ایران را برای خود یک امکان بزرگ میداند چرا که مطمئن است ایران تحت امر آمریکا نیست و به خاطر خواست آمریکا صادرات نفت را به چین قطع نخواهد کرد.
سفیر سابق ایران در استرالیا گفت: لذا چین از تفاهم با ایران و انعقاد یک قرار داد دو جانبه منتفع میشود، همچنان ما نیز از این قرار داد منتفع میشویم. قطعا ما به خاطر منافع ایران با چین یا کشورهای دیگر قرارداد میبندیم، بدیهی است هر کشوری به دنبال منافع خود است، اما باید مراقب باشیم که در تمام قراردادهای دو یا چند جانبه منافع کشور لحاظ شود و در این موارد اشتباهی صورت نگیرد. هرگز نباید فکر کنیم چین این تفاهمنامه را به خاطر کمک به ما منعقد کرده، بلکه چین به دلیل تامین نیاز خود این کار را کرده است، ما نیز به دلیل کمک به چین چنین قرار دادی را امضاء نکردیم، بلکه به خاطر منافع ایران چنین تفاهم نامهای را امضاء میکنیم.
وی در باره مزایای این تفاهم نامه بیان داشت:مثلا اگر چین در پتروشیمی ما سرمایه گذاری کند، خوب است، چرا که همواره یکی از خواستههای ما این بوده که ما به جای صادرات نفت خام، فرآوردهها را صادر کنیم. ساخت پالایشگاه و پتروشیمیها نیازمند سرمایه است و با توجه به اینکه در زمینه سرمایه گذاری محدود هستیم، لذا نیازمند سرمایه گذاری خارجی هستیم و از این موضوع باید استقبال به عمل بیاوریم، اما غربیها حاضر به سرمایهگذاری در ایران نیستند، در حالی که چین حاضر به سرمایه گذاری شده است.
سفیر سابق ایران در مکزیک ادامه داد: قطعا معقول نیست، چون غربیها مایل به سرمایه گذاری در ایران نیستند، از چین هم سرمایه نپذیریم! به هر حال وقتی قرار است مثلا چین در یک پروژه پتروشیمی سرمایه گذاری کند، در اینجای کار، باید دقت کنیم که سرمایه گذاری انجام شده چه مدت طول میکشد و چه مبلغی برای ما منفعت خواهد داشت. اصل و سود سرمایه گذاری چین به چه صورتی بازپرداخت میشود؟ قطعا این موارد، مسائل مهمی است که باید بدان توجه کرد و جزء به جزء قرار داد را مورد توجه و دقت قرار داد تا مبادا قراردادی به امضاء برسد که به زیان ما باشد.
قدیری ابیانه توضیح داد: مثلا ما با شرکت توتال فرانسه قرار داد بستیم، توتال تحت فشار آمریکا زیر بار قرار داد زد، اطلاعات ما را گرفت و به رقبای ما داد. قرار بود در چاههای نفت مشترک سرمایه گذاری شود، انها مطالعات خود را انجام دادند، آن طرف آب رفتند و این موضوع را به نفع کشورهای دیگر و به ضرر ایران آن هم به خواست کشور آمریکا انجام دادند، اینجاست که باید دقت کنیم و تلاش کنیم سرمایهگذاریها در فعالیتهایی صورت بگیرد که از محل پروژه و سود حاصل از پروژه اصل سرمایه و سود معقول چین باز پرداخت شود.
محمد حسن قدیری ابیانه خاطر نشان کرد: از این منظر توافقنامه بین ایران و چین بسیار ارزشمند است، البته غربیها از این قضیه عصبانی شدند، چرا که قرار داد ایران و چین شکاف عظیمی بین تحریمهای آمریکا علیه ایران انداخته است. بخش بزرگی از تحریمهای ایران، مساله فروش و صادرات نفت است، هر چند چین تا قبل از قرداد کنونی از ما نفت میخرید، اما به دلیل ارتباط تجاری با آمریکا ملاحظاتی درباره تحریمها را رعایت میکرد، اما در حال حاضر که آمریکاییها، چین را در عرصههای مختلف تحریم و تهدید کرده اند، چین به این نتیجه رسیده که ملاحظات را باید کنار بگذارد، لذا ما از فرصت پیش آمده باید استفاده کنیم، در کنار تفاهم نامه ۲۵ ساله که انشالله در ابعاد مختلف در آینده اجرا میشود، البته عملاً در دولت بعدی اجرا میشود، بین کشورهای متعددی که توسط آمریکا تحریم شدند با توجه به این قرارداد، موج همکاری ایجاد شده تا با همکاری با هم تحریمها را بی اثر کنند و ما از این فرصت باید به درستی به نفع خود استفاده کنیم.
کارشناس مسائل سیاست بین الملل و استراتژیست گفت: یکی از تحریمهای آمریکا، تحریمهای بانکی و مالی است تا ایران و کشورهای تحت تحریم خود از دلار استفاده نکند با توجه به اینکه دلار در عرصه بین الملل معامله و تبادل میشود، کشورهایی که تحریم مالی شده اند به دنبال این هستند تا از وابستگی به دلار رهایی پیدا کنند، لذا رو به توافقات دو یا چند جانبه با پولهای ملی خود آورده اند، مثلا این موضوع بین روسیه و چین اجرا شده و سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار بین چین و روسیه تجارت صورت گرفته که در حال حاضر با پولهای ملی این کشورها انجام میشود. این مساله به ایجاد موج دلار زدایی از ارتباطات تجاری دنیا دامنزده چرا که آمریکا با سیاستهای تحریم مالی و با سوء استفاده از دلار منجر به از دست دادن کشورها را تحت فشار قرار میدهد، لذا اهمیت و نقش دلار در سطح جهانی کاهش یافته است. حتی برخی از دانشمندان پیش بینی کرده اند که ارزش دلار به یک سوم برسد. در ایامی که آمریکا به شدت با کسری بودجه مواجه است، سالانه ۴ تریلیون دلار، بانک مرکزی آمریکا مرتبا در حال چاپ دلار است در حقیقت مشکل خود را با انتقال مشکل و تورم به سایر کشورها حل میکند، لذا بسیاری از کشورها به دلیل همین موضوع بر آن هستند تا ذخایر ارزی خود را از دلار به سایر ارزها از جمله یورو و طلا تبدیل کنند.
سفیر سابق ایران در استرالیا و مکزیک در این باره توضیح داد: بنده بر این باورم که فروپاشی دلار به عنوان ارز جهانی دور از انتظار نیست و اگر چنین اتفاقی بیفتد، این اتفاق از منفجر شدن چندین بمب اتم در آمریکا برای این کشور خسارت بارتر است، و البته برای اقتصاد دنیا مطلوب، لذا باید تلاش کنیم اگر ذخیره ارزی دلاری داریم آن را با طلا یا سایر ارزها جایگزین کنیم تا از بابت سقوط دلار ضرر نکنیم ضمن اینکه به سقوط دلار هم سرعت بیشتری بدهیم. به هر حال تفاهم نامه بین ایران و چین توافق بسیار خوبی است، چرا که در حال حاضر چین در آمریکا بیش از ۲ هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده و کماکان آمریکا خواستار سرمایهگذاری چین در آمریکاست، همچنین و کشورهای مختلف برای سرمایه گذاری چین در کشورهای خود تلاش میکنند و خود تحلیلگران آمریکایی نیز تفاهم نامه ۲۵ ساله بین ایران و چین را با ۴۵۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری، لطمه بزرگی به تحریمهای آمریکا عنوان میکنند، البته اگر بتوانیم حجم ۴۵۰ میلیارد دلار را با تفاهم نامههای دیگری به ١٠٠٠ میلیارد دلار برسانیم، به نفع ماست، البته همزمان باید تلاش کنیم سایر کشورها را به سرمایه گذاری در ایران ترغیب کنیم، مطابق با منافع کشور، از هدر رفتن سرمایههای خود جلوگیری کنیم تا سرمایهها به سمت تولید و فعالیتهای مولد سوق داده شود و اقتصاد رشد و رونق قابل توجهی داشته باشد.