گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، اقتصاد ایران در آخرین ماههای حضور دولت دوازدهم یک بار دیگر به سرنوشت این هشت سال دچار شده است، بلا تکلیفی و معطل برجام ماندن. موضوعی که از آن زخمهای فراوانی بر بدن تولید و معیشت و اشتغال جامعه وارد شده که نه تنها این زخمها دهان نبسته، بلکه روز به روز عمیقتر و دردناکتر میشود، بنابراین برای اینکه به داد اقتصاد ایران برسیم این معطلی از یک جایی به بعد باید جمع شود، اما چرا ارادهای براین موضوع از سوی دولت وجود ندارد و تبعات معطلی اقتصاد برای کشور در وضعیت کنونی چیست را دانشجو در گفتگو با بیژن عبدی اقتصاددان و کارشناس مسائل اقتصادی مطرح کرده که پاسخهای این استاد اقتصاد در ادامه آمده است.
این روزها نشست وین و تاثیراتی که از نشستهای برجامی به صورت غیر مستقیم در اقتصاد دیده میشود مثل کاهش نرخ دلار، این شائبه را ایجاد کرده که مگر اتفاق خاصی درعرصه تحریمها اتفاق افتاده است که تاثیراتش در کاهش نرخ ارز و طلا نمایان شده است. آقای دکتر اصولا بلاتکلیفی که در بازار به وجود آمده اینکه مشخص نیست روند کاهشی نرخ دلار باقی میماند یا در دقیقه نود آمریکاییها زیر همه چیز میزنند، چه تاثیری بر اقتصاد کشور به جا میگذارد؟
سوال خوبی مطرح کردید به این دلیل که ما در هشت سال گذشته دقیقا چوب همین معطلی و بلاتکلیفی اقتصادمان را خوردیم، یعنی همانند همان ضرب المثل قدیمی هم چوب را خوردیم و هم پیاز را و هم اشک ریختیم! وقتی آقای رئیس جمهور به صراحت میگوید تحریمها در حال رفع شدن است و مشکلی از این سمت وجود ندارد، از آن طرف خارجیها حرفهای دیگری میزنند که هیچ شباهت و سنخیتی با حرفهای آقای روحانی ندارد مشخص است که تولید کننده و صادر کننده داخلی یا بهتر بگویم کلیه فعالان اقتصادی منتظر میمانند، دست کسی به سمت کار و تولید و صادرات نمیرود، چرا که چشم اندازها روشن نیست. سرمایهگذار دست نگه میدارد تا تکلیف مشخص شود. صادر کننده نمیداند کالایش را به چه قیمتی میتواند بفروشد؟ به هر حال هر گونه ثبت سفارش زمان بر است و اینکه آیا بانک مرکزی ال سی باز میکند، ارز میدهد و... طی کردن همه این فرآیندها برای واردات و صادرات قطعا زمان بر است لذا در این مرحله باز هم دچار بی کاری و بی عملی میشویم، دست روی دست میگذاریم تا ببینیم آینده و سرنوشت برجام چه میشود و این یعنی باز هم تحمیل یک خسارت محض بر اقتصاد ایران، تبعات کمبود کالا و بی عملی در اقتصاد.
بیشتر بخوانید:
بغزیان: کاهش قیمت دلار موقتی و سیاسی است / دولت بعدی مشکلات زیادی خواهد داشت
از کمبود کالا صحبت کردید، با توجه به اینکه بسیاری از تولیدات داخلی وابسته به واردات نهادهها و مواد اولیه خارجی است این موضوع چه تبعاتی برای تهیه و تولید کالا در داخل به جا میگذارد؟
ببینید وقتی پول نداشته باشیم که از شرکت خارجی نهاده یا مواد اولیه مورد نیاز کالایمان را بخریم، یا در خریدها به دلیل چشم انتظاری برای کاهش نرخ دلار و توافق برجام تعلل کنیم، قطعا شرکت خارجی معطل نمیماند، هر چند ما به آنها کالا و مواد اولیه مورد نیازمان را سفارش داده باشیم، اما آنها منتظر ما نمیمانند که آیا بانک مرکزی به وارد کننده ما ارز میدهد یا خیر؟ بنابراین شرکت خارجی کالای خود را به مشتری دیگری میفروشد لذا ما هر گونع تعللی کنیم طرف خارجی کمتر با ما حاضر به معامله میشود، چرا که به دنبال فروش کالا و دریافت پول خود است نه موضوع دیگری. این عدم قطعیت در سیاستهاست که اقتصاد ما را از جهات مختلف بیچاره کرده است؛ موضوعی که در ابتدای بحث به آن اشاره کردم که متاسفانه هشتسال چوب آن را میخوریم.
بیشتر بخوانید:
بهرامی: بازار ارز به وسیله بانک مرکزی دستکاری میشود/ چه نرخی برای دلار مناسب است؟
حال این سوال مطرح میشود؛ دولتی که تا کنون خود بارها به بی توجهی آمریکا به بحث برجام ناله و گلایه کرده به یک باره از فروردین ماه امسال چه شد که آمریکا بحث بازگشت به برجام را کلید زد و دولت این همه مطمئن به لغو تحریم هاست؟ آیا باز هم پای مسائل سیاسی یا انتخاباتی در میان است؟
این موضوع را از دو جهت باید مورد بررسی قرار داد. اول اینکه آیا دولت با مترصد شدن به احیای نشستهای برجام درصدد است تا دولتی از جنس و جریان خود به عنوان دولت سیزدهم روی کار بیاید تا باز هم هشت سال آینده درگیر و دار آمدن یا رفتن آمریکا به برجام باشیم، تا مردم دوباره مستاصل این موضوع شوند، این یک موضوع است که قطعا مردم دیگر توان چنین چیزی را ندارند و خسته شده اند، مگر اینکه مردم به خود بیایند و افرادی را برای دولت آینده انتخاب کنند که هدف آنها فقط و فقط، حمایت از توانمند کردن تولید داخلی باشد و دست روی دست منتظر مذاکرات برجامی نباشند و کشور را به این امید واهی رها نکنند؛ یعنی به سمتی بروند که با حمایت از تولید داخلی سیاستهای با ثبات جایگزین سیاستهای لحظهای شود. اما از سوی دیگر این موضوع هم مورد تردید است که دولت به یک باره بحث نشستها را پیش کشیده و یک بار دیگر برجام را زنده کرده تا چه دستاوردی داشته باشد؟ دستاورد انتخاباتی و به جا گذاشتن کارنامه خوبی از خود برای آخرین ماهها که به صورت دستوری نرخ ارز را پایین نگاه دارد تا در دولت بعدی اگر برجام به سرانجام نرسید و نرخ ارز بالا رفت، به خود ببالد که من با آن قیمت پایین ارز را تحویل دولت بعدی دادم.
بیشتر بخوانید:
عواقب خطرناک نوسان نرخ ارز با انتظارات برجامی و اهداف انتخاباتی!
به هر حال ما در دو حالت دچار خسارت محض میشویم، برای اینکه یک بار دیگر دچار چنین سرنوشتی شویم چه کنیم؟ ضمن اینکه دولت جناح مقابل خود را متهم میکند که تمایلی به کاهش نرخ ارز ندارد و به دنبال توسعه تحریم است! نظر شما دراین باره یست؟
ما باید به همه جوانب امر در مساله توافق برجام توجه کنیم، مثلاً دولت آمریکا عوض شود شخصی مثل ترامپ بیاید که تمایل به تغییر سیاستهای تحریمی درباره ایران داشته باشد. به یاد داریم که درهمان زمان ریاست جمهوری آقای اوباما بلافاصله بعد از برجام باز هم تعداد زیادی ایرانی در اسامی و عناوین مختلف وارد لیست تحریمها شدند، آن زمان دولت برای خالی نبودن عریضه و برای توجیه این موضوع از دو عامل جسم و روح برجام نام برد، اما دود این مسئله به چشم مردم رفت، لذا برای اینکه این بازی یک بار دیگر تکرار نشود هم بحث توجه به انتخاب مدیران آینده دولت بسیار حائز اهمیت است هم خروج از بلاتکلیفی اقتصادی، ضمن اینکه هیچ انسان شریفی در دو جناح نباید راضی به بالا بودن نرخ ارز و ماندگاری تحریمها باشد قطعا این موضوع از سوی هیچ فرد ونهادی پذیرفتنی نیست و خیانت به مردم است، اما برای اینکه معطل برجام نباشیم باید به قرار داد ۲۵ ساله با چین و مشابه چنین قراردادی با روسیه توجه کنیم، هر چند که دولت آقای روحانی از ابتدای امر توجهی و علاقهای به ارتباط تجاری و اقتصادی با این دو کشور و همسایگان کشور نداشت و قرارداد با چین معطل همین بی توجهی دولت در هشت سال گذشته شد. اگر دولت تا کنون زمینه فروش نفت را برای این دو کشور فراهم کرده بود، در حال حاضر نگران کاهش درآمدهای نفتی و برداشته شدن تحریم نفتی از روی ایران نبودیم، منتهی، چون آقایان دوست دارند که همیشه دست ما به دامن آمریکاییها و چشم آبیها باشد، شاهد این موارد هستیم، حتی به طور قطع میتوان گفت رسانهای شدن مصاحبه و فایل صدای آقای ظریف معنادار انجام شد، به این معنا که دولتیها با انتشار این وویس تلاش کردند تا آینده روابط ایران و روسیه را تخریب کنند، موضوعی که از سوی دولت بسیار هوشمندانه صورت گرفت تا جمهوری اسلامی ایران در آینده متحد کلیدی خود را از دست بدهد و نتواند با این کشورها ارتباط اقتصادی و تجاری داشته باشد. همانگونه که در هشت سال گذشته ظرفیت بزرگ بازارهای منطقه را از دست دادیم در حالی که پتانسیل این بازارها برای رونق اقتصادی ما کافی است. به هر حال آنچه به عنوان نشستهای برجامی انجام میشود فقط یک بازی سیاسی است که تاثیر چندانی روی اقتصاد کشور ندارد و قطعا سردرگمی اقتصادی را تداوم میدهد و وقتی سردرگمی وجود داشته باشد، تولید شکل نمیگیرد، وقتی تولید شکل نگیرد، تورم ادامه خواهد داشت و این چرخه باطل ادامه مییابد تا حدی که شاهد چند برابری نرخ دلار در ماههای آینده خواهیم بود، موضوعی که ماحصل سیاستهای غلط دولت آقای روحانی است.