به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، علیرضا ناصری نژاد جانشین پلیس پیشگیری پایتخت در خصوص اقدامات پلیس برای مشارکت دادن به شهروندان در مقابله با پدیده سرقت به میزان گفت: بزرگترین اقدامی که پلیس میتواند انجام بدهد و همین الان هم در حال انجام است به آموزش همگانی و مشارکت مردمی برمی گردد. حتی آنچه که در رسانهها از قول مقامات پلیس به انتشار میرسد را هم ما در قالب آموزش همگانی و مشارکت مردمی میبینیم. ما به مردم آموزش میدهیم که خود آنها میتوانند موثرترین عامل در برخورد با پدیده سرقت باشند. البته وظیفه پیشگیری از وقوع جرم برعهده پلیس است و این اقدامات پیشگیرانه میتواند در قالب همین آموزشهای همگانی ارائه شود. در کنار این وظیفه کشف و دستگیری هم باز بر عهده پلیس قرار دارد که نیروهای پلیس این وظیفه را هم به انجام میرسانند. چون وقتی جرمی اتفاق میافتد باید به کشف و دستگیری منجر شود.
وی ادامه داد:، ولی در حوزه پیشگیری موثرترین عامل همان نقش آفرینی شهروندان و مشارکت همگانی است. برای مثال اگر شهروندان این نکته را یاد بگیرند که وقتی خودروهایشان را در حاشیه خیابان پارک میکنند اشیای گرانبها و باارزش را در معرض دید قرار ندهند تاثیر بسیار زیادی در کاهش آمار وقوع جرم خواهد داشت. چون وقتی فرد سارق متوجه میشود که چیزی برای سرقت وجود ندارد بدیهی است که سرقتی اتفاق نمیافتد. یا مثلا اگر شهروندان پنجره خانه هایشان را به نرده مجهز بکنند یا دیگر مسیرهای ورودی خانه را برای ورود سارقان مسدود بکنند طبیعتا جرم واقع نمیشود. همه این موارد مستلزم همان آموزش همگانی و مشارکت مردمی است که جزو وظایف اصلی و اولیه پلیس محسوب میشود. تا پیش از این چنین فرایندی وجود نداشت. چون همیشه این تصور وجود داشت که مثلا با تعداد گشتیهای خیلی زیاد و برخوردهای پرشمار و روشهایی از این دست جلوی جرائم مربوط به سرقت گرفته شود. امروز، اما پلیس با شیوههای علمی به این نتیجه رسیده که نقش خود شهروندان بسیار موثرتر از این نوع اقدام هاست.
ناصری نژاد در پاسخ به اینکه آیا پلیس برای کنترل محیطهای آسیب پذیر باید باز هم بر مشارکتهای مردمی تکیه کند گفت: هر محیطی که برای وقوع جرم مستعد باشد راهکارهای بازدارنده خاص خودش را هم خواهد داشت. برای مثال در مترو و اتوبوسهای بی آر تی جرم عمدهای که اتفاق میافتد جیب بری است. یا یکی دیگر از مشکلات جرم خیز در مترو به مساله کلاهبرداری از کارتهای بانکی بر میگردد. پلیس همواره و موکدا به شهروندان توصیه میکند تا از دست فروشان حاضر در مترو خرید نکنند و کارت هایشان را در اختیار دست فروشان نگذارند. پلیس برای این موضوع دلایل خودش را دارد. اولین دلیل هم این است که شهروندان ممکن است تصور کنند یک کالای با کیفیت را میخرند در صورتی که پلیس یقین دارد این کالا با کیفیت نیست.
وی افزود: خود این مساله باعث میشود تا بسیاری از مردم وارد پروسه شکایت و پیگیریهای حقوقی بشوند. مثلا اینکه شهروندی در مترو وجهی را پرداخت کرده و شارژر موبایل خریده و بعد از آمدن به خانه متوجه عمل نکردن آن شارژر شده است. این خود به یک معضل برای شهروندان ما تبدیل شده است. نکته دیگر کلاهبرداری از طریق کارتهای بانکی است. پلیس بارها این مساله را به شهروندان گوشزد کرده که رمز کارتهای بانکی را خودشان وارد دستگاه کارت خوان بکنند و از قرار دادن رمز کارت بانکی در اختیار دیگران به جد خودداری کنند. اما متاسفانه شاهدیم به طور روزانه شکایتهای خیلی زیادی از طریق سامانه فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی بر این نوع از کلاهبرداریها به پلیس گزارش میشود. پروندههای خیلی زیادی هم در پلیس فاتب و کلانتریها در خصوص کلاهبرداری از طریق کارتهای بانکی به جریان میافتد.
جانشین پلیس پیشگیری پایتخت با اشاره اینکه پلیس نمیتواند همه دستگاههای کارت خوان یا کارتهای بانکی را جمع کند اضافه کرد: یا اینکه مثلا نیروهای پلیس نمیتوانند هرکسی را در خیابان با دستگاه کارت خوان دیدند مبادرت به دستگیری اش بکنند. چنین کارهایی شدنی نیست. اما مردم میتوانند احتیاط کنند و مثلا رمز کارت هایشان را در اختیار دیگران نگذارند و از فروشندگان بخواهند رمز کارتشان را خودشان در دستگاه وارد کنند. در گذشته که کارتهای بانکی نبود مردم در خریدهایشان از پول نقد استفاده میکردند. رمز کارت بانکی را در اختیار فروشنده گذاشتن مثل این است که فردی برای خوردن غذا به رستورانی برود و در کیف پولش یک میلیون تومان پول نقد همراه داشته باشد. بعد موقع پرداخت صورت حساب کل کیف را در اختیار فروشنده بگذارد و بگوید هر چقدر که میخواهی بردار. هیچ شهروندی هیچ گاه چنین کاری را انجام نمیدهد. اما بسیاری از شهروندان ما به راحتی رمز کارت بانکی را که کلید کیف پولشان محسوب میشود را در اختیار هر کسی میگذارند. حال اگر کارت بانکی در اختیار مغازه دار گذاشته شود باز یک توجیهی خواهد داشت. اما خیلیها به راحتی رمز کارت بانکی را در اختیار دست فروشها و میوه فروشهای دوره گرد میگذارند.
وی در باره اینکه آیا گسترش پدیده سرقت میتواند به هم افزایی با دیگر جرائم هم منجر شود گفت: برای اینکه در این باره آمار دقیقی در این رابطه داشته باشیم نیازمند انجام مطالعات و پژوهشهای جدیدی هستیم. اما نکتهای که وجود دارد این است که وقتی فردی یک بار مرتکب جرمی بشود برای بار دوم از نظر روانی خیلی راحتتر میتواند مرتکب آن جرم بشود. این مساله مصداقی است برای ضرب المثل تخم مرغ دزد، شتر دزد میشود که از قدیم متداول بوده است. کسی که بار اول مثلا از مغازهای یک بسته آدامس بدزدد بعد دیگر قبح این کار برایش شکسته میشود و دفعات بعدی خیلی راحتتر میتواند مرتکب این کار بشود. در واقع از نظر روانی دیگر وجدانش به او برای انجام ندادن این کار اخطار نمیدهد. چون یک بار مرتکب این کار شده است.