به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمدجواد احمدی؛ نشست مجازی با عنوان استحالهی خون، پیرامون سیر تغییرات طالبان در دو دهه گذشته و مواضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به آن به همت بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و با حضور امین رضایی نژاد (معاون مرکز مطالعات شبه قاره)، علیرضا صالحی (فعال و پژوهشگر حوزه ی افغانستان) و مجتبی نوروزی (معاون پیشین رایزن فرهنگی ایران در شبه قاره) برگزار شد که گزارش صحبتهای این نشست به شرح زیر است:
علیرضا صالحی (فعال و پژوهشگر حوزه ی افغانستان)
طالبان مسئله پیچیدهای است؛ معلول و برآمده از شرایط به هم ریخته و نابسامان و نفاق و دزدی بوده است. زمانی که شوروی سقوط کرد و جنگ داخلی در کشور برقرار بوده، احزابِ قسمتی از جنوب افغانستان با یکدیگر همکاری میکنند و طالبان به صورت کامل قسمت جنوبی کشور را تسخیر کرده، و پس از آن آرام آرام گسترش پیدا میکنند.
در زمانیکه طالبان در جنوب بود میان مردم و نخبگان سیاسی شناخته شده نبود، اما وقتی کابل را تصرف میکند شناخته میشود. در ایران یک سیاهنمایی بیشازحد از طالبان شکل گرفته، گرچه که چهره واقعی طالبان این نیست.
تصویر رسانهای که از گذشتهی طالبان در ایران داریم اغراق شدهاست، بر خلاف تصورات طالبان آن هیولای وحشتناک که هرروز کشت و کشتار نسبت به شیعیان دارد نیست. در شهرهایی که تصرف کرده (در صورت عدم مقاومت) ضرری به شیعیان نرسانده.
مردمان مناطقی که طالبان تصرف میکرد و از لحاظ امنیت راضی بودند، چون قبلا ناامنی در آن مکانها بود؛ اما از لحاظ شریعت و.. احساس رضایت نداشتند. در مقابل در سالهای اخیر ایران احساس کرد که به وسیله طالبان میتواند با ایالات متحدهی آمریکا مقابله کند، در این دوره هم به این دلیل که برای حرکت ضد آمریکایی، طالبان گزینهای جدی بود لذا سفیدنمایی در رابطه با طالبان صورت گرفت.
در این دوره که ما میبینیم طالبان قتلعام راه نینداخته بهخاطر عدم مقاومت جدی در مقابل آن است. (البته در مناطقی مقاومتهایی شد و کشتار هم اتفاق افتاد، اما ایران به دلایلی که ذکر شد، اینها را بهدرستی پوشش نداد) فلذا طالبان هیچ تغییر نکرده است، آن چه که تغییر کرده تصویر رسانهای طالبان است.
خود طالبان هم بر این باور است، تنها پیشرفتها و تغییراتش در زمینههای رسانه (مخصوصا توییتر) و روابط بینالملل بوده، که این دو مورد عامل موفقیتش هم هست.
امین رضایی نژاد (معاون مرکز مطالعات شبه قاره)
مادر جامعهشناسی یک مفهومی داریم به نام مفهوم چتری که میگوید: یکسری جریانات و گروههایی وجود دارند که از جهت ایدئولوژیک دارای اشتراکاتی هستند، اما درعمل وجوه افتراقی دارند که نمیشود آن را نادیده گرفت، طالبان یک مفهوم کاملاً چتری بود و متشکل از گروههای مختلف که حتی میان خود آنها هم اختلافها و درگیریهای جدی وجود داشت.
جمهوری اسلامی ابتدا طالبان را کوبید و زیر سوال برد، اما فیالحال یکدفعه جریان رسانهای عوض شده و بهواقع ما در حال دفاع از جریان طالبان هستیم، این اتفاق دیپلماتیکی است که دارد اتفاق میافتد.
ما در مورد افغانستان باید در یک فضای کاملاً رئالیستی صحبت کنیم. قطعا مسئله شیعیان باید برای ما مهمتر باشد، منافع ما اینطور تعریف میشود: یکی منافع قومی و دیگری مذهبی. برای مثال ما باید با فاطمیون تعامل داشته باشیم، اما نباید دخالتی بکنیم.
اگر بنا باشد در منطقه یک ائتلاف مذهبی شکل بگیرد قطعا این ائتلاف به ضرر ما خواهد بود. ما باید از قدرت سیاسی روی کار آمد و در افغانستان حمایت بکنیم، اما نه در حدی که احساس بیخطری بکنند و بتوانند سیاستهای مذهبی و قومی خود را آزادانه پیگیری کنند.
جمهوری اسلامی پاکستان را بهعنوان اصلیترین رقیب خود در شرق پذیرفته و عملاً در تلاش برای منزوی کردن پاکستان است و بهنظر من با توجه به این متغیر مهم ما به جریان طالبان متمایل شدیم و البته طالبان باید خود را کنترل کند.
مجتبی نوروزی (معاون پیشین رایزن فرهنگی ایران در شبه قاره)
در مورد روابط جمهوری اسلامی و طالبان بحثهایی در این سالها انجامشده و اطلاعات درست و نادرستی با هم خلط شده که بسیاری از آنها باعث شکلگیری تصویر نادرستی از طالبان شده و نتیجه همهی اینها تخریب تصویر جمهوری اسلامی ایران است. با توجه به جریانات قبلی، میتوان گفت ایران کمترین اطلاعات ممکن را از طالبان داشت.
اتفاق مزارشریف و شهادت دیپلماتهای جمهوری اسلامی تنش جمهوری اسلامی با طالبان را به اوج خود رساند و اوج نفرت و کینه و نگاه منفی به طالبان در آن زمان شکل میگیرد.
«با وقوع واقعه مزارشریف یک نوع بنبست در روابط میان جمهوری اسلامی ایران و طالبان ایجاد شد.»
از ۲۰۰۴_۲۰۰۵ به بعد با اشتباهاتی که آمریکا میکند جمهوری اسلامی به این نتیجه میرسد که باید برای مقابله با تحرکات ایالاتمتحده عملی انجام شود و این همزمان با رشد جریانهای جدید طالبان است؛ اما بهمرور زمان احساس میکند که باید تعامل خود را با طالبان مورد بازبینی قرار دهد (به دلیل حفظ و حراست از مرزها و منافع ملی ایران و ...)
جریان رسانهای ایران در مقابل هجمههای رسانهای ضعیف عمل کرده؛ از طرفی سفید سازی میکند و دست به توجیهاتی میزند که خود طالبان هم اینها را قبول ندارد و از طرف دیگر جریان دیگری راه میافتد برای دفاع از حیثیت جمهوری اسلامی، لذا دو جریان تطهیر طالبان و دفاع از حیثیت جمهوری اسلامی شکل میگیرد.
در جمهوری اسلامی تاکید بر این بود که طالبان باید بداند که بخشی از سیاست افغانستان است و نه تمام آن، اما طالبان این را نمیپذیرد؛ و مجموع اینها باعث شد در اذهان تصویر نادرستی از جمهوری اسلامی شکل بگیرد، اما اگر دلایل توسط نظام بهطور درست توضیح داده میشد این تصویر رسانهای اشتباه شکل نمیگرفت.