به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یوسف یادگاری؛ صداوسیما یا رسانه ملی که نام آشنایی برای هر فردی در کشور است، امروزه به دوران بلوغ خود پس از گذشت حدود چهل سال رسیده است و دوران مدیریتی این سازمان بعد از چندین دوره و رویکردهای متفاوت امروز به پیمان جبلی رسیده است.
رسانه ملی که از همان ابتدا قرار بود به عنوان سازمانی برای هدایت مردم و برای مطالبات آنان باشد، در دورههای مختلف بعضاً دچار استراتژیهای دیگری شد. از بعد از انقلاب و جنگ و عدم ثبات کشور و نبود برنامه راهبردی برای صداوسیما تا دهه هفتاد و ایجاد ثبات نسبی و مدیریتی در آن و همچنین دهه هشتاد و افزایش تعداد شبکهها و درگیریهای آن دوران و در نهایت دهه نود و تغییر ریاست آن برای دو بار در طی چندسال و هجمههای زیادی که در نهایت به خاطر عملکرد صداوسیما علیه آن شکل گرفت، همه نشاندهنده اهمیت این سازمان و تجربههای مختلف آن در هر دوره مدیریتی بود.
در این باره تصمیم گرفتیم که به گفتگوی ویژه با فعالین دانشجویی بپردازیم و عملکرد رسانه ملی را در دورههای مختلف با محوریت دوره اخیر یعنی مدیریت عبدالعلی علیعسگری و رئیس چدید آن یعنی پیمان جبلی بپردازیم. فاطمه میرزایی، عضو شورای مرکزی بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی و محدثه ابراهیمی، مسئول خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه صدا و سیما به گفتگوی تفضیلی با خبرگزاری دانشجوی در این مورد پرداختند که گزارش این گفتگو به شرح زیر است:
دانشجو: به عنوان مقدمه بفرمایید که رویکرد کلی صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی در کشور را از بدو انقلاب تا به امروز به چه شکل میبینید و چه نقاط ضعف و قوتی در دوران مختلف به صورت کلی داشته است؟
محدثه ابراهیمی، مسئول خواهران بسیج دانشجویی دانشگاه صدا و سیما در پاسخ به این سؤال بیان کرد: یکی از انتقاداتی که همواره از سوی تشکلها نسبت به سازمان صدا و سیما به ویژه در دوره آقای علی عسگری وجود داشته این بوده که سازمان صدا و سیما اتاق فکر ندارد و از طرف یک قوه عاقلهای خارج از این سازمان اداره نمیشود و این مسالهای است که موجب شده یک رویکرد واحد در صدا و سیما به وجود نیاید؛ مثلاً در دوره ریاست محمد هاشمی یک رویکرد خاص به لحاظ مدیریتی و ساختاری و ارائه محتوا به مخاطب در سازمان صدا و سیما پیاده شد؛ اما در دوره علی لاریجانی یک رویکرد کاملاً مجزا به وجود آمد مثلا در این دوره سطح محتوایی تولیدات صدا و سیما ارتقاء یافت و مسائل مذهبی همواره مورد توجه قرار میگرفت به گونهای که سریالهایی مانند «تنهاترین سردار» که مخاطبان زیادی هم دارد در دوره لاریجانی تولید شد.
وی در ادامه افزود: سیاسی کاری از جمله مشکلاتی است که در دوران لاریجانی در صدا و سیما شاهد آن بودیم. به گونهای که رسانه ملی به عنوان یک نهاد فرهنگی به رسانه اصولگرایان تبدیل شده بود و جالب اینجاست که آقای لاریجانی نیز در حیطه مسئولیت خود اصلا محافظهکارانه عمل نکرد به گونهای که هم در برابر مجلس اصلاح طلب و هم در برابر هیئت دولت اصلاح طلب آقای خاتمی ایستاد. مثلا برخی اقدامات مانند پخش مستندی در رابطه با کنفرانس برلین اگر چه یکی از نقاط قوت لاریجانی محسوب میشود، اما این ذهنیت را در بین اصلاح طلبان به وجود آورد که رسانه ملی رسانه اصولگرایان است و این رویکرد برای رسانه ملی به عنوان یک مجموعه فرهنگی اصلا رویکرد خوبی نیست، چون رسانه ملی متعلق به همه اعم از اصلاح طلب و اصولگرا است.
ابراهیمی گفت: واقعیت این است که لاریجانی نه تنها در برابر اصلاح طلبان ایستاد؛ بلکه در برخی مواقع نیز در برابر آنها ناعادلانه برخورد کرد؛ مثلا زمانی که احمدی نژاد شهردار تهران بود پلی را که او در یکی از میادین تهران افتتاح کرد بیشتر از افتتاح یک بزرگراه توسط عارف معاون اول دولت اصلاحات در رسانه ملی انعکاس پیدا کرد.
این فعال دانشجویی اظهار کرد: نکته دیگر اینکه دوره آقای لاریجانی را از نظر ساختار مدیریتی باید آغاز دوره فربگی سازمان صدا و سیما دانست، چون در این دوره چند معاونت از جمله معاونت سیما و معاونت صدا ایجاد شدند و از طرفی لاریجانی شورای سیاستگذاری را که به عنوان یک قوه عاقله خارج از مجموعه صدا و سیما قرار داشت، منحل کرد. بعد از دوران ریاست لاریجانی، عزت اله ضرغامی نیز رویکرد متفاوتی را در سازمان صدا و سیما در پیش گرفت؛ البته در این دوره نیز فربگی سازمان خیلی وحشتناک افزایش یافت و این ساختار به معنای واقعی کلمه به یک ساختار حجیم تبدیل شد و این ساختاری است که اصلا مناسب صدا و سیما نیست.
ابراهیمی درباره تغییرات در هر دوران صداوسیما بر اساس تفکر رؤسای آن افزود: واقعیت این است که رویکرد سازمان صدا و سیما در هر دورهای بر اساس افکار شخصی روسای این سازمان دستخوش تغییرات شده است. به گونهای که در دوره آقای سرافراز نیز شاهد ایجاد برخی تغییرات در صدا و سیما بودیم به گونهای که برخیها با این تغییرات موافق و برخیها نیز مخالف بودند؛ البته در این دوره ساختار عظیم و حجیم و طویلی که در صدا و سیما ایجاد شده بود کمرنگ شد و شاهد چابک سازی در این ساختار بودیم و نتایج مثبتی هم در پی داشت، اما در نهایت این تغییرات ناکام ماند.
بعد از کناره گیری سرافراز و روی کار آمدن عبدالعلی علی عسگری در این دوره نیز دوباره سیاستهای عزت اله ضرغامی تکرار شد و سازمان بار دیگر به سمت فربه شدن رفت؛ البته نگاه علی عسگری به رسانه ملی یک نگاه فنی و کمی بود و اصلا نگاه محتوایی نداشت و همین نگاه آسیب جدی به صدا و سیما وارد ساخت. در واقع علی عسگری میخواست صرفا تعداد شبکههای صدا و سیما را افزایش دهد؛ لذا در این دوره شاهد راه اندازی ۱۲۳ شبکه رادیویی و تلویزیونی بودیم و این اتفاق نه تنها موجب عریض و طویلتر شدن سازمان صدا و سیما شد بلکه کاهش کیفیت برنامهها را در پی داشت و این در حالی است که رهبر معظم انقلاب همواره در احکام روسای سازمان صدا و سیما بر افزایش کیفیت برنامههای رسانه ملی تاکید داشته اند، اما در دوره آقای علی عسگری این اتفاق نیفتاد و صرفا شبکههای رادیویی و تلویزیونی افزایش پیدا کرد و در مقابل کیفیت برنامهها کاهش یافت و از طرفی بودجه سازمان نیز کفاف این همه شبکه را نمیداد.
وی تأکید کرد: در مجموع میتوان گفت که رویکرد واحدی بر سازمان صدا و سیما حاکم نبوده و این نشان دهنده این است که قوه عاقلهای جدای از رئیس سازمان صدا و سیما که مستقل از این سازمان باشد باید بر آن نظارت و سیاستهای آن را تعیین کند و، چون این قوه عاقله وجود ندارد همواره رویکردهای سازمان از مدیری به مدیر دیگر تغییر مییابد که گاهی اوقات این تغییرات نتایجی خوبی در پی داشته و گاهی نیز اینچنین نبوده است.
فاطمه میرزایی، عضو شورای مرکزی بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی در پاسخ به این سؤال بیان کرد: صدا و سیما در دورههای مختلف رویکردهای مختلفی داشته است. رویکردهایی که عمدتاً سلیقهای و متاثر از روحیات افرادی بوده که این سازمان را اداره میکردند؛ این در حالی است که صدا و سیمای حقیقی و درستی که مدنظر جمهوری اسلامی است همان صدا و سیمایی است که شهید آوینی در کتاب «آینه جادو» به آن پرداخته است.
وی در ادامه گفت: از رسانهای میتوان به عنوان یک رسانه منتخب نام برد که حقیقت را بیان کند، شفاف باشد، خود را جدای از جامعه نداند و با مردم پیش برود. با این اوصاف میتوان گفت که چنین رویکردی برای اولین بار با مستند «روایت فتح» شهید آوینی در صدا و سیمای بعد از انقلاب آغاز شد و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. در دوران ریاست محمد هاشمی و با شروع دهه ۷۰ و جنگ سردی که رهبر معظم انقلاب بارها به آن اشاره کردند سیاست رسانهای آن زمان دیگر جوابگوی شرایط کشور نبود به همین دلیل به کسی در صدا و سیما نیاز بود که به امور فکری افراد هم آشنا باشد. به همین منظور آقای هاشمی برکنار و علی لاریجانی جایگزین او شد.
میرزایی در ادامه افزود: بدون شک باید دوران ریاست لاریجانی را از دورانهای خوب صدا و سیما بدانیم. چرا که اکثر برنامههای موفق صدا و سیما در این دوره تولید شدند؛ اما در دوره ریاست ضرغامی صدا و سیما وارد فاز محافظهکاری و سانسور شد و در دوران سرافراز و علی عسگری هم تقریباً این روند ادامه پیدا کرد و همین مسئله به ویژه در دوره علی عسگری موجب بی اعتمادی مردم به اخبار رسانه ملی شد تا جایی که در سال ۹۸ محمود صادقی نماینده وقت مردم تهران در مجلس شورای اسلامی از اصطلاح رسانه میلی به جای رسانه ملی استفاده کرد.
او تأکید کرد: اگر چه در دوره ریاست سرافراز تلاشهایی در سازمان صدا و سیما صورت گرفت؛ اما با توجه به اینکه سطح فکری افراد جامعه نسبت به رسانه خیلی سطحی و پایین بود این تلاشها ناکام ماند؛ به هر روی در این دوره اگر رسانه عملا مضر نبود مفید هم نبود؛ اما به تدریج با سخنرانیها و روشنگریهای رهبر انقلاب رویه تغییر پیدا کرد و ما فهمیدیم که در خیلی مواقع این عدم روایت ماست که موجب میشود جای جلاد و شهید با هم عوض شود و قطعا در این مواقع بُرد با کسی است که بتواند روایت درست، سریع و بدون هیچ گونه سانسور و محافظه کاری را از صحنه منعکس کند.
دانشجو: اصولا وظیفه و اولویتهای اصلی رسانه ملی را خصوصا متناسب با زمان فعلی جامعه ایران و دنیا چه میدانید؟
ابراهیمی: اجازه بدهید برای پاسخ دادن به این سوال به بیانات رهبر معظم انقلاب رجوع کنم. ایشان در سال ۸۹ در دیدار با هنرمندان و دستاندرکاران صدا و سیما فرمودند که ما میخواهیم از این قله از این سرچشمه زلال معارف درست الهی و انسانی و سیاسی و درسهای گوناگون زندگی به سمت مردم سرازیر شود و این انتظار ماست از صدا و سیما. به طور کلی وظیفه اصلی رسانه ملی احیا و گسترش فرهنگ اسلام ناب است. در این رابطه نیز رهبر انقلاب در دیدار با کارمندان صدا و سیما در سال ۸۳ گفتند که فرهنگ ستون فقرات حیات یک ملت و هویت آن است. با این وجود در کشورمان فرهنگ هم در حیطه هویت ملی و هم در حیطه اسلامی دارای کارکرد است پس صدا و سیما از یک جهت باید برای حفظ هویت ملی مان از فرهنگ ایرانی بودنمان محافظت کند و از جهت دیگر با توجه به اینکه حکومت اسلامی بر کشورمان حاکم است در راستای گسترش فرهنگ اسلام ناب در سطح دنیا گام بردارد؛ چرا که یکی از آرمانهای نظام اسلامی و ملت ایران این است که تمام مردم دنیا مسلمان شوند و به آن حقایقی که ما به آنها رسیده ایم دست یابند و رسانهای میتواند این تفکر ناب را به سراسر جهان منتقل کند که با رعایت اقتضائات، زبانش زبانی گویا و زبان مردم باشد و اینگونه ما میتوانیم فرهنگ ایرانی و اسلامی را هم در لایههای مختلف فرهنگی مردم کشورمان و هم در کل جهان گسترش دهیم. با این اوصاف بخشهای مختلف صدا و سیما اعم از بخشهای خبری و ساخت سریال باید با توجه به آرمان اصلی حکومت اسلامی که دربرگیرنده یک هدف بزرگ است گام بردارند و این مهم نیز مستلزم به کارگیری نیروهایی است که با اسلام آشنا بوده و به دستورات آن عمل کنند و از طرفی دغدغه گسترش افکار اسلامی را در سطح دنیا داشته باشند.
میرزایی: آنچه که امروز صدا و سیما باید به آن بپردازند ارتباط گیری دوباره با مردم است. به گونهای که رسانه ملی باید بین مردم و جامعه برود تا دوباره اعتماد آنها را به خود جلب کند. وقتی که اعتماد خبری نسبت به رسانهای که برای همه مردم قابل دسترس است به وجود میآید در پی آن عدم اعتماد نسبت به برخی شرایط در حکومت ایجاد میشود و این در حالی است که امروز صدا و سیما سفیر جمهوری اسلامی است و از طرف حکومت پشتیبانی میشود؛ پس اگر این رسانه قابل اعتماد نباشد مشکلاتی را به وجود میآورد مثلا در پی این بی اعتمادی مردم به رسانههای معاند روی میآورند.
اتفاقی که شاهد آن هستیم این است که امروز مردم با توجه به سرعتی که در فضای مجازی وجود دارد اعتماد بیشتری به شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام و تلگرام دارند تا صدا و سیما. با این وجود اگر رسانه ملی بتواند اعتماد مردم را از طرق مختلف از جمله اخبار جلب کند و در گام بعد به مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بپردازد میتواند به جایگاه واقعی خود برسد.
دانشجو: صدا و سیما در یک دهه اخیر خصوصا با مدیریت آقای علیعسگری دارای چه ویژگیهایی بود و چه نقاط ضعف و قوتی داشته است؟
ابراهیمی: رسانه ملی در دوره علی عسگری نقاط ضعف داشت از جمله اینکه برنامههای سازمان به لحاظ محتوایی تنزل پیدا کرد و برنامه جامعی که هم پر مخاطب باشد و هم از جنبههای مختلف مورد تایید قرار بگیرد یا ساخته نشد یا کم ساخته شد؛ لذا سطح مخاطبان رسانه ملی کاهش یافت.
همچنین در دوره علی عسگری رسانه ملی سرعت عمل خیلی پایینی در پخش اخبار داشت به گونهای که میتوان گفت صدا و سیما در این زمینه در رقابت با فضای مجازی شکست خورد؛ البته نکتهای که نباید از آن غافل شویم سطح اختیارات نهادهای امنیتی و دیگر نهادها مثل مجلس، قوه قضائیه و شورای نظارت بر صدا و سیما در انعکاس اخبار است؛ اما باز هم رسانه ملی در حوزه خبر سرعت خیلی پایینی داشت و از دیگر رقبای خود عقب ماند.
در کنار نقاط ضعف رسانه ملی در دوره علی عسگری نقطه قوتی که وجود داشت اعتماد به جوانان و جوانگرایی در واگذاری برخی از مسئولیتهای مهم این سازمان بود. همچنین در این دوره علاوه بر اصلاح نظام مشاغل سازمان، برخی مدلهای نوین برای مدیریت افکار عمومی به وجود آمد. مثلا صدا و سیما در زمینه بحران کرونا به خوبی و بیشتر از آن چیزی که فکر میکردیم، عمل کرد و تشکلها نیز از این حیث از عملکرد رسانه ملی رضایت داشتند. در مجموع میتوان گفت در دوره علی عسگری نقاط ضعف سازمان صدا و سیما نسبت به نقاط قوت آن بیشتر بوده، چون در این دوره شاهد کاهش مخاطبین رسانه ملی در حوزه خبر، سریال و برنامههای تولید شده بودیم.
میرزایی: در دوران علی عسگری با توجه به قوت گرفتن شبکههای اجتماعی و تبدیل شدن آنها به منبعهای عظیم خبری نقاط ضعف رسانه ملی و فاصله گرفتن این رسانه از مردم نمود بیشتری یافت و به تبع آن نارضایتی بیشتری به وجود آمد. وظیفه رسانه این است که در جهت حل مشکلات جامعه گام بردارد، اما در دوران علی عسگری رسانه ملی نه تنها تلاشی برای حل مشکلات جامعه نمیکرد؛ بلکه روی این مشکلات سرپوش میگذاشت. در این دوره علاوه بر بایکوت خبری حتی چندین مورد تفسیر به رای از سخنان رهبر معظم انقلاب از جمله در برجام در جهت پیشبرد اهداف دولت صورت گرفت و این یکی از نقصهای رسانه ملی در دوران آقای علی عسگری به شمار میرود.
دانشجو: مهمترین تغییرات و تحولات در صدا و سیما به چه نحو و در کدام قسمتها و بخشها باید رقم بخورد؟
ابراهیمی: به نظر بنده اولین راه حل برای اصلاح و تحول در رسانه ملی این است که نحوه مدیریت این سازمان درست شود. امروز ساختار صدا و سیما بیش از حد بزرگ، عریض و طویل، رسمی و متمرکز است به این معنا که تمرکز قدرت در رسانه ملی خیلی زیاد است و منجر به ایجاد بروکراسی فزاینده میشود؛ لذا در این ساختار قوانین و مقررات سخت و نام منعطفی به وجود میآید و آزادی ابتکارعمل کم میشود و در نهایت پویایی و ساخت یابی مجدد خیلی کاهش مییابد.
عارضه بدی که ساختار معیوب صدا و سیما دارد این است که این سازمان را به یک سازمان ناچابک تبدیل میکند و ناچابکی سازمانی به وجود میآورد که عواقب بدی در پی خواهد داشت. با این اوصاف سازمان صدا و سیما باید درست مدیریت شود و برای تحقق این مدیریت درست نیز باید ساختار معیوب آن به لحاظ نیروی انسانی، تمرکز، قوانین سخت و نامنعطف و رسمی بودن دستخوش تغییرات شود. به هر روی اگر ساختار صدا و سیما درست شود نحوه مدیریت سازمان هم درست خواهد شد و به تبع آن رئیس سازمان میتواند هر آنچه را که میخواهد به زیرمجموعه خود تسری بدهد. البته به تعبیر سرافراز، رئیس پیشین صدا و سیما نیز ساختار عریض و طویل این سازمان به راحتی اداره نمیشود و اولین کار برای اداره درست سازمان این است که ساختار معیوب آن درست شود.
صدا و سیما از لحاظ بودجه مستقل نیست و از طرفی در نظام حکمرانی جایگاه مشخصی ندارد. همانطور که میدانیم شورای نظارت بر صدا و سیما متشکل از نمایندگان قوه قضائیه و مجریه است و هر کدام اختیاراتی دارند. مثلا در ماجرای ترور شهید فخری زاده یکی از نهادهای امنیتی در برابر اطلاع رسانی صدا و سیما ممانعت ایجاد کرد. پس ضرورت دارد که حد و مرز نهادهای امنیتی و جایگاه صدا و سیما مشخص شود تا این نهادها به لحاظ قانونی بتوانند تا یک حدی برای رسانه ملی محدودیت ایجاد کنند تا در نهایت این سازمان بتواند مقداری از نهادهای دولتی هم از لحاظ بودجهای و هم از نظر قانونی مستقل شود و نقش خود را به عنوان زبان مردم ایفاء کند در غیر اینصورت از فضای مجازی عقب میماند.
مهمترین اتفاقی که در صدا و سیما باید بیفتد این است که هویت اداری آن باید به هویت رسانهای تبدیل شود یعنی کارمندان این سازمان به جای هویت اداری هویت رسانهای داشته باشند. نکته دیگر اینکه بعضا در ردههای مختلف سازمان صدا و سیما فسادهایی اتفاق میافتد که ضرورت دارد رئیس سازمان با قاطعیت در مقابل این فسادها بایستد، چون اگر قرار باشد نخبگان فرهنگی فاسد باشند کل جامعه به فساد کشیده میشود.
موضوعی که نباید مغفول بماند جایگاه ویژه دانشگاه صدا و سیما در ایجاد تغییرات و تحولات در رسانه ملی است. رهبر معظم انقلاب نیز در خصوص اهمیت دانشگاه صدا و سیما گفتهاند نبض رسانه ملی در دانشگاه صدا و سیما میتپد، چون دانشجویان این دانشگاه قرار است در آینده کارمندان این سازمان شوند. به هر روی دانشگاه صدا و سیما یک دانشگاه مهم و استراتژیک به شمار میرود پس ضرورت دارد که اساتید این دانشگاه از جنبههای مختلف علمی، فرهنگی و اعتقادی در سطح والایی قرار داشته باشند؛ چرا که ما نمیخواهیم در دانشگاه صدا و سیما فقط متخصص صدا و سیما تربیت شود بلکه میخواهیم در این دانشگاه متخصص رسانه تراز انقلاب اسلامی با تفکرات اسلام ناب تربیت شود و این مهم میطلبد که رئیس رسانه ملی ضمن بهره مندی از تفکرات اسلام ناب در زندگی خود نیز دارای دغدغههای دینی باشد؛ لذا باید برنامه مهم و جامعی برای تربیت اساتید و کسانی که قرار است اداره صدا و سیما را بر عهده بگیرند، تدوین شود. مضاف بر این باید قوه عاقلهای خارج از دانشگاه صدا و سیما وجود داشته باشد تا بر عملکرد افرادی که در این دانشگاه منصوب میشوند، نظارت کند. چون ما باید با تمام وجود در برابر تمام انحرافات فکری، مدیریتی و ساختاری که در دانشگاه صدا و سیما به وجود میآید، بایستیم و این وظیفهای است که بر عهده رئیس رسانه ملی است.
شاید دانشگاه صدا و سیما بخش کوچکی از سازمان صدا و سیما باشد، اما یکی از مهمترین و عمیقترین بخشهای این سازمان به شمار میرود؛ پس رئیس سازمان صدا و سیما باید به دانشگاهی که قرار است نیروهای آینده این سازمان را تربیت کند اشراف کامل داشته باشد. به هر روی اگر قرار است در ساختار صدا و سیما تحولی صورت بگیرد این تحول نیز باید در ساختار دانشگاه صدا و سیما رقم بخورد.
میرزایی: سیاست رسانهای سازمان صدا و سیما باید به سیاست تعامل با مردم تغییر کند و این در حالی است که رسانه ملی تاکنون روابط عمومی، ارتباط و شنیدن نقد های مردم و پیگیری این نقدها را جدی نگرفته است؛ پس از این به بعد باید به این مقولهها با جدیت بیشتری پرداخته شود.
ما باید بدانیم که اگر در عصر ارتباطات روایتی از حضور خود نداشته باشیم و حقیقت جمهوری اسلامی را معرفی نکنیم، دچار بحرانی میشویم که غرب و دهکده جهانی آن را برای ما میسازد و آن چیزی را برای ما و نسل آینده بازگو میکند که با حقیقت اختلاف زیادی دارد و یا حتی ممکن است خیلی دور از حقیقت جای جلاد و شهید رو تغییر دهد.
دانشجو: با توجه به پایان دوران جناب علی عسگری و ریاست جدید آن یعنی آقای جبلی، ایشان را چقدر برای این جایگاه مطلوب میدانید؟
ابراهیمی: از جمله نکات مثبت رئیس رسانه ملی این است که تحصیلات و رساله دکتری او با صدا و سیما مرتبط است و از سالیان پیش در معاونت برون مرزی این سازمان خدمت کرده و این بدان معناست که آقای جبلی در درون ساختار سازمان صدا و سیما بوده و آشنایی کاملی با آن دارد. همچنین اظهارات او در مراسم تودیع و معارفه رئیس رسانه ملی و یا سفر استانی که در بدو مسئولیت خود داشت برای ما امیدواره کننده بود، چون با این اتفاقات آقای جبلی نشان داد که رسانه ملی میخواهد رسانه مردم باشد و حرف آنها را بیان کند؛ البته رئیس رسانه ملی برای ایجاد تحولات عظیم موانع زیادی پیش روی خود دارد و این موانع نیز از هم اکنون شروع شده اند، ولی ما امیدواریم که آقای جبلی در برابر تمام این موانع بایستد و رسانه ملی به رسانه مردم تبدیل شود و در جهت اعتلای فرهنگ اسلامی و نه در جهت اهداف دولتها کار کند. به هر روی در راستای تحقق این اهداف ضرورت دارد تا تشکلهای دانشجویی و تمام کسانی که کاری از دست شان برمی آید به کمک آقای جبلی بیایند.
میرزایی: آقای جبلی دارای تخصص و تحصیلات مرتبط با صدا و سیما است و مدتی هم به عنوان خبرنگار و روزنامه نگار فعالیت داشته و از طرفی عضو هیات علمی دانشگاه صدا و سیما محسوب میشود با این وجود او میتواند با استفاده از نظرات مشاوران خوب و یا بهره گیری از نقدهای منصفانه در جهت پیشبرد اهداف صدا و سیما راهگشا باشد. به هر روی این امیدواری وجود دارد که صدا و سیما در سالهای آتی از فضای محافظه کاری و دوری از مردم خارج شود و به آن فضای حقیقت جو و حقیقت طلب رسانهها برسد و به تبع آن ما یک صدا و سیمای قوی که درخور و شایسته جمهوری اسلامی ایران است، داشته باشیم.