به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اولین جلسه از سلسله نشستهای تحول در صداوسیما با نگاهی آسیبشناسانه به وضعیت موجود رسانه ملی به همت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و با حضور سیدمحسن بنیهاشمی، استاد دانشگاه، سیدمهدی ناظمی، پژوهشگر فلسفه هنر، حبیب رحیمپور، سردبیر سابق برنامه زاویه در این دانشگاه برگزار شد که گزارش این برنامه به شرح زیر است:
سیدمحسن بنیهاشمی، استاد دانشگاه در این نشست بیان کرد: موضوعی که قرار است بر روی آن صحبت کنیم یعنی فقر نظری در صدا و سیما کمی گیج کننده است که سوالات مختلفی بر روی آن مطرح است. ما باید اول رسانهها را بشناسیم و بدانیم چه نقشی در زندگی ما دارند. رسانههای گذشته مثل امروز یکی از اعضای اصلی زندگی انسانها نبوده اند و امروزه رسانهها یک جای بزرگ و مهمی را در زندگی ما اشغال کرده اند. زمانی که انقلاب رخ داد یک تحول فرهنگی و محتوایی شکل گرفت و رسانهها نیز به دنبال این مسیر رفتند. نگاهی که هر جامعهای به رسانه دارد تعیین میکند که رسانه چه محوری را دنبال کند.
وی در ادامه افزود: در جامعه ما باید انسان و تعالی انسان نظریه اصلی باشد و رسانهها نیز به دنبال آن باشند. بسیاری از صاحبان قدرت و ثروت دوست دارند که رسانه در اختیار آنان باشد، اما باید پرسید که این انحصار برای مردم خوب است. رسانه در دنیای امروز چه قدر وسیله و چه قدر هدف است؛ که این دو با یکدیگر متفاوت است.
رسانه قبله دوم ما شده است
بنیهاشمی گفت: در گذشته تعامل و سبک زندگی گریزی از رسانه بود، اما امروزه رسانه به عنوان یک عامل اصلی زندگی شده است. به نوعی رسانهها خانههای ما را اشغال کرده اند و حتی چیدمان خانه نیز به سمت تلویزیون و رسانه رفته است و نوعی رسانه قبله دوم ما شد. تا حدی این مسئله پیچیده شد که فرهنگ ما کاملا تحت تاثیر رسانه قرار گرفت و آرام آرام مرزها شکسته شد و ابتدا ماهواره و سپس فضای مجازی وارد زندگیها شد. با توجه به این مسائل برای کشوری که دارای آرمان بزرگ است توجه به رسانه بسیار حائز اهمیت است.
این استاد دانشگاه با تأکید بر پیشزمینه رسانهها در قبل از انقلاب گفت: رسانه در ایران در یک پیش زمینه ذهنی با انقلاب اسلامی مواجه شد و قبل از آن ما رسانه را به عنوان فعالیت مطرب گونه میشناختیم. امروزه رسانهها آرام آرام مرها و زنها و بچهها را در خانه درگیر خود کرده است، اما مسئله اصلی این است که چه محتوایی در این رسانه تولید و توزیع میشود و در کل چشم انداز و ماموریت رسانه چیست؟ بسیاری از اوقات ساختارهای ثروت و قدرت در رسانه دخالت میکند و عقب نگه داشتن افراد فرهنگی باعث نگاه صرف سیاسی به رسانهها میشود.
وی ادامه داد: به نظر میرسد که رسانهها باید به سمت یک تحول بروند و تحول به معنای تغییر یک فرد نیست. به عنوان مثال ماشین صدا و سیما یک ماشین کهنه و ناکارآمد است که هر موقع خواستیم در آن تحول ایجاد کنیم راننده آن را عوض کردیم و کاری به اصل خود ماشین کهنه نداشتیم؛ بنابراین تحول با شعار و سخنرانی و جابه جا کردن آدمها اتفاق نمیافتد و لازم است ساختارهای کلی یک سیستم تغییر کند.
سیدمحسن بنیهاشمی اظهار کرد: باید گفت ما اساسا با چه نگاهی با چه رویکردی به رسانهها نگاه میکنیم و این فلسفه نگاه مسیر پیش روی ما را میسازد. در حال حاضر یکی از مسائل اصلی سواد رسانهای است که در همه جا بحث بر روی آن وجود دارد. امروز برنامه رسانهها برای مسائل اصلی کشور مانند خانواده مبارزه با دروغ، تحکیم روابط و ... چیست و تا این مایهها نباشد نمیتوان از تحول صحبت کرد. بعد از مواجهه نظری باید بررسی کرد که ساختارهای ما چه فرآیندی دارند. همچنین این موضوع بسیار اهمیت دارد که پول یک رسانه از کجا میآید.
وی در ادامه گفت: مسئله بعدی در رسانهها منابع انسانی است و باید دید چه نیرویی و با چه تخصصی در رسانهها مشغول به فعالیت هستند. یکی از مسائلی که امروز برای تحول در ساختار رسانهها نیاز داریم تحول در ماهیتها براساس ساختارهای نظری است. ما نیازمند روح و خلاقیت نو در رسانهها هستیم. ما دو قسمت در رسانهها داریم و یکی تولید محتوا و دیگری نظارت است و یک چیزی این وسط جا مانده و آن خلاقیت رسانهای است. رسانه اگر صرفا به سمت مرشدیت سخنرانی برود و توانایی اقناع سازی نداشته باشد اعتماد و مرجعیت خود را از دست میدهد و این شکست اعتماد یکی از مسائل مهمی است که رسانهها باید به آن توجه کنند. هر کسی به هر نوعی به رسانه آسیب بزند به سرمایه اجتماعی آن کشور آسیب زده است. بالا بردن مصرف رسانه در سبد خانوار لطفی به مردم و خانوادهها نیست. باید گفت امروز نخبهترینها باید پا در رسانهها بگذارند. اما متاسفانه رسانهها تبدیل به بنگاه تجاری شدند و محتوا و سواد رسانهای به شدت ضعیف شده است.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: ما در رسانهها بیشتر از آنکه به آدمهای سیاسی خفن نیاز داشته باشیم، به نخبههای فرهنگی نیاز داریم. کشور ما ظرفیت بزرگی برای تولید مسائل فرهنگی دارد باید جدی گرفته شود. یکی از بحرانهای هر رسانهای تکبر است که اگر رسانهها دچار تکبر شوند آدمهای متکبر تربیت میکنند که فکر میکنند آن آدم یک فرد بزرگی است. رسانهها باید تواضع نسبت به مردم داشته باشند و خود را خادم مردم بدانند.
سیدمهدی ناظمی، پژوهشگر فلسفه هنر در این نشست گفت: به اعتقاد بنده رسانه ملی از دیدگاه جهت گیریها و محتوا امکانات بیشتری دارد در تاریخ کشور ما محتوای منحصر بفردی وجود دارد و مسئله فرم بسیار برای ما اهمیت دارد با یک نگاه سریع به تلویزیون میبینیم که تلویزیون هم آغوش با آغاز سرمایه داریها به راه افتاد. تلویزیون سرمایه زیادی را میطلبد و این خود پیام سرمایه داری است. اساسا گونه کلاسیک تلویزیون گونه تجاری آن بوده است. این نوع نگاه به تلویزیون ما را درگیر فضاهای دیگری میکند و آن فضای لیبرال است. ما برای اینکه مخاطب خودمان را درون نظام لیبرال تعریف کنیم دست بر روی هر چیزی میگذاریم. تلویزیون تجاری از درون خود تلویزیونهایی را متولد میکند که ارزشهای تجاری را تولید و تبلیغ میکنند. در این مسیر یعنی مسیر سرگرم سازی مردم انسانی الگو قرار میگیرد که بی دغدغه و همیشه خوش باشد. خود به خود این نوع تلویزیون آمریکاگر است و الگوهای تلویزیون تجاری در آمریکا قرار دارد.
وی در ادامه با توجه به رویکرد فرمها در تلوزیون بیان کرد: تلویزیون آموزشی یکی از بهترین فرمهای تلویزیون است. در حال حاضر محتوای تلویزیون در حال تغییر میباشد، اما فرمها همان فرمهای گذشته است از سال ۶۸ فرم تلویزیون به حالت سرمایه داری خود بازگشت و در زمان آقای ضرغامی نیز با انفجار این حرکت مواجه شدیم ما از اینکه بتوانیم یک فرمی را متناسب با محتوای مورد نظر انقلاب اسلامی داشته باشیم ناتوان بوده ایم. در حال حاضر دانشگاه صدا و سیما در اختیار صدا و سیما نیست و تبدیل به حیاط خلوت عدهای که راه به سازمان صدا و سیما نیافته اند شده است.
ناظمی در پایان اظهار کرد: صدا و سیما یک شبکه نیست و یک سازمانی است که تجربه مشابهی در سایر کشورها ندارد. ما شبکههای زیادی داریم که هر شبکه باید متناسب با ظرفیت خود تغییر کند. فعالیت صدا و سیمای موجود صدا و سیمای لیبرال است. ما برای فرم صدا و سیمای درست تئوری خاصی نداریم؛ بنابراین ابتدا باید این نوع تلویزیون را شست و شو دهیم و به سمت فرمها مطلوب تری برویم از نظر من فرم فعلیت است و منظور مسائل تکنیکی نیست و همه عناصر توزیع و تولید در رسانه مدنظر است. باید گفت نوع سرمایه داری در این متوحشترین و بدون برنامهترین سرمایه در کل جهان است.
حبیب رحیمپور، سردبیر سابق برنامه زاویه در این نشست بیان کرد: برای مسئله آزاداندیشی در رسانه ملی نیاز است که برخی مسائل در قاب رسانه ملی تصویر شوند. جهان ما جهان فعلیت هاست تا اینکه جهان ممکنها باشد. آن چیزی که در قاب تلویزیون دیده میشود بنای کلی است و مسائل و موضوعات اصلی دیده نمیشود. هر زمان از مناظره و آزاد اندیشی در ایران یاد میشود اذهان به سمت اوایل انقلاب و آن مناظرات آزاد اندیشی در تلویزیون میروند. در دورهای که برنامه زاویه را مدیریت میکردم گفتم که تلویزیون این قدر درگیر کلیشهها شده است که دیگر نمیتوانیم انتظار آن مناظرات اوایل انقلاب یا حتی دهه هفتاد را داشته باشیم. ما پاسخ تفصیلی و درستی به این سوال که وظیفه اصلی صدا و سیما چیست نداده ایم. آیا صدا و سیما روابط عمومی حاکمیت است؟ یا صنعت اقتصادی است یا سرگرمی؟ اما زمانی که صدا و سیما مجموع همه اینها باشد نمیتوان در مورد آن قضاوت درستی کرد.
وی در ادامه افزود: این تناقض درونی منجر به فروپاشی خود صدا و سیما میشود. ذات رسانه یافتن معنا و لفظ است و اگر چنین نباشد اصلا رسانه نیست. به لحاظ ساختاری صدا و سیما لکنت زبان دارد به نوع در جمهوری اسلامی زبان نظام از عقل نظام عقب افتاده است. ساختار صدا و سیمای ایران از نیروهای فکور خالی شده و این نسبت نامتوازن وضعیت موجود را به بار آورده است. ما باید به ضرورت دیده مندی پایبندی بمانیم و این مسئله از راهی جز تجربه به دست نمیآید. ما بک برنامه و کارویژه مطلوبی در تفکیک شبکههای صدا و سیما نداریم و برخی شبکهها به لحاظ سن و برخی به لحاظ فرم و برخی نیز به لحاظ محتوا تقسیم بندی شده اند و در کل کارویژه و هویت آنان مشخص نیست. من نمیدانم که این چه مسئلهای است که پذیرفته شده که اگر چیزی از رسانه ملی پخش شود مورد تایید کل نظام است.
رحیمپور اظهار کرد: یکی از بحرانهای ما این بود که مجری کارشناس باید جانب داری کند و این مسئله اشتباه است و مجری باید بی طرف فعال باشد و طرفداری از پرسش بکند. این وظیفه زمانی در مجریان جا میافتد که این تفکر وجود داشته باشد که همه حرفها مورد تایید رسانه ملی نیست. یافتن بر مفهوم فرم در رسانهها بسیار حائز اهمیت است. در صدا و سیما مجبور هستند حذف را به جای هضم در پیش گیرند و گفتار رقیب را حذف کنند و به نوعی کثرت را از بین ببرند و در نتیجه وحدت دچار خدشه میشود؛ بنابراین صدا و سیما در حال حاضر توانایی ایجاد انسجام ملی را ندارد. در زمان انتخابات ریاست جمهوری همه نظرسنجیها و پیش بینیها نشان میداد که کاهش مشارکت خواهیم داشت، اما صدا و سیما برای این موضوع کاری نکرد و اقدام به نادیده گرفتن موضوع کرد. ما باید بدانیم که کدام لحظه طرفداری کنیم و کدام لحظه طرفداری نکنیم. مفهوم طرفداری زمانی دارای ارزش است که طرفینی وجود داشته باشند و بدون طرفین امکان طرفداری وجود ندارد. وجود داشتن طرفین امکان آزادی و انسجام برای همه ملت را فراهم میکند.
سردبیر سابق برنامه زاویه با توجه به مسائل اصلی در یک رسانه گفت: ما در رسانهها سه راس مهم داریم که یکی موضوع برنامهها و یکی سوال و دیگری فرم آن است؛ که در هر دورهای یکی از این سه راس دچار آسیب شد. ما امروزه سه اصل اساسی نظام یعنی سیاست، امنیت و معرفت را در هم کرده و همه چیز را قاطی کرده ایم. عدهای از صدا و سیما قهر میکنند و عدهای نیز طرد میشوند و در این بین امکان هیچ گفتگویی نیز فراهم نیست. شکافی که در حال حاضر بین نخبگان ملی ایجاد شده است نگران کننده است. از امنیت نباید صرفا برداشت تک بعدی داشت. این جمله که نباید از آزادی ترسید و از مناظره گریخت و نقد و انتقاد به کالای قاچاق یا امری تشریفاتی تبدیل شود از رهبر معظم انقلاب است که در سال ۸۱ ایراد شده است. اما باید پرسید آیا وضعیت صدا و سیمای ما متناسب با این جمله است؟ آیا صدا و سیما ما از آزادی و مناظره نمیترسد؟ بروکراسیهای فشل و ساختارهای فرسوده خود مبانی و آرمانهای انقلاب را به محاق برده است.
رحیمپور در پایان بیان کرد: نه تنها نیروهای انقلابی باید از آزادی بیان طرفداری کنند؛ بلکه این مسئله یکی از ویژگیهای آنان و انقلابی گری باید باشد. نباید از مواجهه و مسئله اندیشی گریخت و فرار کرد و همچنین نباید شکستهای کوتاه مدت ما مانع ما شود و باید گفت که ما در نهایت پیروز خواهیم شد. کارفرمای رسانه ملی خود مردم هستند.