به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو مهدی مسکنی معاون امور تعاون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفتگویی نظر خود را پیرامون دو باشگاه پرسپولیس و استقلال بیان کرده است که در زیر میخوانید:
اخیراً وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در پیشنهادی به رئیس جمهور موضوع واگذاری دو تیم استقلال و پرسپولیس در قالب تعاونی را مطرح کرده است، توضیح بیشتری درباره این ایده میدهید؟
اقتصاد ایران به طور کلی شامل سه بخش دولتی، خصوصی و تعاونی است. دو باشگاه استقلال و پرسپولیس تا به حال مدیریت دولتی داشتهاند و با توجه به قواعد فیفا حالا میبینیم که به مشکل خوردهاند و مدیریت این باشگاهها نباید دولتی باشد. از سوی دیگر سالهاست بحث واگذاری این دو باشگاه بر اساس اصل ۴۴ قانون اساسی مطرح شده، اما تاکنون محقق نشده و حالا مشکلی که برای این دو تیم پیش آمده به دلیل همین عدم خصوصیسازی و باقی ماندن مدیریت و مالکیت دولتی است. درباره شیوه واگذاری این دو باشگاه و خصوصی شدن آن چند راهکار وجود دارد؛ اول اینکه به واگذاری به صورت تک مالکیتی یا چند مالکیتی صورت گیرد و یک یا چند سرمایهدار محدود آن را خریداری کنند و یا اینکه از طریق بورس و سهام تعریف شود که مردم خرید کنند که البته این مدل واگذاری هم مشکلاتی به همراه دارد و، چون این شرکتها زیانده هستند آن اتفاق نمیافتد و البته رئیس سازمان بورس هم اعلام کرده ۱۰ تا ۲۰ درصد سهام این دو باشگاه به صورت سهام خرد عرضه میشود بنابراین ۸۰ تا ۹۰ درصد مالکیت این باشگاهها باقی میماند و همچنان مشکل باقی است. البته ناگفته نماند در ایران حدود ۲۰ سال است بحث خصوصیسازی باشگاهها مطرح شده، اما عملی نمیشود، چون ارادهای وجود ندارد. وقتی درباره اقتصاد تعاونی در کشورهای دیگر مطالعه میکردیم به مدلی در اسپانیا برخوردیم که مدیریت ۴ باشگاه ورزشی به بخش تعاونی سپرده شده است که معروفترین آنها رئال مادرید و بارسلونا هستند یعنی این دو باشگاه بسیار موفق و صاحبنام به صورت تعاونی و توسط مردم اداره میشوند.
پیشینه مطالعاتی در این زمینه چه بوده است؟
درباره مدیریت تعاونی باشگاههای ورزشی در سال ۱۳۹۱ پژوهشی در دانشگاه تهران درخصوص جمع سپاری باشگاههای ورزشی و بخصوص استقلال و پرسپولیس انجام گرفته. ما با بازخوانی و مطالعات تطبیقی متوجه شدیم که این مطالعه قابل اعتنا است و میتوان از آن استفاده کرد؛ و مدل واگذاری این دو باشگاه به صورت تعاونی چطور مد نظر است؟
بر اساس اصل۴۳ و ۴۴ قانون اساسی، بخش عمدهای از امور و مالکیتها باید در بستر فعالیتهای مردمی و تعاونی واگذار شود در این زمینه ما هیچ راهی نداریم جز اینکه هواداران و پیشکسوتان و حامیان را در قالب تعاونی تعریف کنیم و آنها ارکان اداری و مدیریتی این باشگاهها شوند. برای هر کدام از اینها راهکارهای مختلفی در نظر گرفته شده؛ مثلاً برای حامیان، شرکتهای بزرگ تبلیغاتی و... که در قالب تعاونی نقش آنها تعریف میشود و پس از آن انتخابات و تصمیمات به صورت شفاف، مردمی، چابک و هوشمند برگزار و انجام خواهد شد. هیچ جایی جز بخش تعاون سابقه و تجربه انجام چنین کاری را ندارد؛ تجربهای که در بحث سهام عدالت در بخش تعاون انجام شد. ۴۹ میلیون مستمریبگیر امروز در بخش سهام عدالت داریم که در اینجا جامعه هدف نهایتاً به ۲۰ تا ۳۰ میلیون میرسد. یعنی تنها جایی که این تجربه را دارد و این سابقه را دارد که چنین کاری را انجام دهد همین بخش است. حالا ما این مسأله را به عنوان یک ایده مطرح کردیم که میشود از این منظر کار را انجام داد.
بیشتر درباره این ایده توضیح میدهید؟
پیشنهاد ما بهطور مشخص این است زمانی که استادیوم آزادی مثلاً در پنج نوبت دربی را برگزار میکند، تماشاچیانی که با علاقه در تابستان و زمستان و از کیلومترها از راه دور برای تماشای بازی میآیند و یا کسانی که از طریق فضای مجازی با خرید حجم اینترنت به تماشای بازی مینشینند آورده آنها به نوعی سهام افراد تلقی شود. چرا کسانی که بهصورت دغدغهمند مسائل را دنبال میکنند و همچنین پیشکسوتان نباید در ارزش برند و مالکیت باشگاه دخیل باشند و همیشه این مالکیت و ارزش در دست جریانهای قدرت و سیاسی باشد؟ البته وقتی از تعاونیها صحبت میکنیم ممکن است آن را با تعاونیهای مسکن و یا تعاونیهای مصرف مقایسه کنند، اما حرف ما این است که ما مدل جدید باشگاهی در قالب تعاونی را به صورت تجربه شده در کشورهای اروپایی و بخصوص در نمونه اسپانیا داریم؛ و این جایگزین بحث خصوصیسازی میشود؟
بله، ما در اینجا تجربه تراکتورسازی را داریم که خصوصیسازی شد و آسیبهای آن را دیدیم. امیدواریم که دیگر تکرار نشود. ایده مطرح شده توسط وزیر محترم در نامه به رئیس جمهور حدود یک ماه قبل اعلام شد و دفتر رئیس جمهور مکاتبهای با وزیر اقتصاد و وزیر ورزش و جوانان کردند تا این موضوع مورد بررسی قرار گیرد و جلساتی هم با دوستان سازمان خصوصیسازی و وزارت ورزش و جوانان برگزارشد و همچنین مذاکراتی با دوستان مجلس داشتیم که رئیس کمیته ورزش مجلس و رئیس فراکسیون ورزشی مجلس هم از این مدل استقبال کردند. ما به دنبال این هستیم که موجودی ایجاد کنیم تا بالاخره مسأله این دو باشگاه حل شود و با توجه به اینکه خصوصیسازی این دو باشگاه در ۲۰ سال گذشته به نتیجه نرسیده است بهتر است از تجربیات موفق دنیا از جمله سپردن کارها به بخش تعاون استفاده کنیم. بهتر است در این زمینه با علاقهمندان به این دو تیم صحبت شود. از آنها دعوت شده و مدل واگذاری را با توجه به مدلهای موفق مطرح شده ارائه کنیم و مطمئن هستیم مردم بهخوبی خود با توجه به دسترسی به منابع اطلاعاتی و خبری میتوانند در این باره بهترین قضاوت و تصمیم را داشته باشند.
اما آیا تعاونیهای ما آنقدر قوی هستند که بتوانند این موضوع را پوشش دهند؟
اصلاً نیازی نیست تعاونیهای موجود این موضوع را پوشش دهند بلکه تعاونی متشکل از هواداران پیشکسوتان و حامیان تشکیل خواهد شد.
در چه قالبی مد نظرتان است؟ سهامی عام؟
دو بستر برای این کار داریم؛ یکی تعاونیهای فراگیر ملی و دیگری تعاونی سهامی عام که به نظر ما بیشتر تعاونی فراگیر ملی یا OTC در این مورد موفق خواهند بود که سهام و حق عضویت آنها قابل خرید و فروش و جابهجایی شود و بسترهای آن فراهم است. در سهامی عام تحلیل ما این است که هر چه وارد بورس شود، چون ممکن است درگیر سفته بازی شود و به دلیل هیجاناتی که در این دو مجموعه وجود دارد ممکن است ارزشهای کاذب ایجاد کند، لذا فراگیر ملی را توصیه میکنیم.
توضیح بیشتری درباره تعاونیهای فراگیر ملی میدهید؟
تعاونیهای فراگیر ملی بر اساس اصل ۴۴ قانون اساسی از سال ۸۷ تعریف شدهاند که بخش اعظم جامعه هدف را میتوانند تحت پوشش قرار دهند و برای دهکهای پایین جامعه هم قابل طراحی است و هم به صورت حجمی و هم چند صد هزار نفری تعاونیهایی از این دست داریم و مدل تجربه شدهای است. در این مورد هم اطلاعات اولیه را جمعآوری و تدوین کردهایم. حتی مشخص است چه تعداد هوادار جامعه هدف هستند.
البته آقای وزیر تعاونیهای سهامی عام را مطرح کردهاند.
بله این هم به عنوان یک ایده مطرح است، پیشنهاد اولیه بوده و قطعی نیست و برای ما مهم این است که در بستر تعاونی انجام شود. برای این کار نیازمند این هستیم که با وزارت ورزش وجوانان و همچنین وزارت امور اقتصادی و دارایی جلساتی داشته باشیم و بستر مدیریت مردمی این باشگاهها چه به صورت تعاونی فراگیر ملی و چه به صورت سهامی عام فراهم شود.
اگر این کار کلید بخورد فکر میکنید چه زمانی برای تحقق و اجرایی شدن آن لازم است؟
این کار ظرف سه ماه قابل انجام است. البته به شرط آنکه اراده انجام آن وجود داشته باشد، در وزارت تعاون این اراده وجود دارد و امیدواریم در وزارت ورزش و جوانان و وزارت اموراقتصادی و دارایی هم این اراده و همکاری وجود داشته باشد و این امر محقق شود. ممکن است اختلافنظرهایی باشد. یک تفاوت دیدگاه در این زمینه وجود دارد و آن اینکه کار را به مردم بسپاریم یا نسپاریم؟ اگر میخواهیم کار را به مردم بسپاریم باید کاملاً به مردم بسپاریم، همه اتفاقات خوب این کشور را همیشه مردم رقم زدهاند، جنگ را چه کسی اداره کرد؟ انتخابات و سایر عرصههای مهم همواره وقتی توسط مردم اداره شده به بهترین شکل بوده است. هر باشگاه ۵ راه درآمدی دارد؛ یک از محل حق پخش تلویزیونی، دیگری فروش محصولات، سوم نقل و انتقال بازیکنان، فروش بلیت مسابقات و راه پنجم از طریق اسپانسرهاست که ما فقط از طریق نقل و انتقالات کسب درآمد میکنیم و ۴ راه عملاً رها شده است، چون جریانی که در لایه مدیریتی کار قرار میگیرد متأسفانه از طریق مردم انتخاب نمیشود، بلکه در فرایندهای سیاسی انتخاب میشود. وقتی کار را به مردم بسپاریم این مشکلات حل خواهد شد.
آیا اختلافها و درگیریها بالاتر نمیرود؟
حتماً اختلافات و درگیریها هم هست، اما مگر الان که دست دولت است اختلاف نظری وجود ندارد؟ نباید از اینکه کار را به مردم بسپاریم هراس داشته باشیم. اراده دولت آقای رئیسی این است که کار را به مردم بسپارد و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم پی این است که کار به مردم سپرده شود. باید مردم تمرین همکاری و تعاون را داشته باشند و اینکه در کشورهای دیگر مدلهای بسیاری حاکی از موفقیت اقتصاد تعاون را شاهد هستیم که نشان میدهد این شدنی است.