گفتگو با همسر سردار شهید حاج رضا فرزانه/ قسمت دوم
گفت از بیمارستان لقمان الدوله با من تماس گرفتند، گفتند یکی از این دوقلوهایتان در بیمارستان بستری هستند. گفتم حاج آقا! آنها نیستند، احتمالا آقا رضا در بیمارستان بستری است. گفت نه او نیست...
کد خبر: ۹۸۸۷۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹
گفتگو با همسر سردار شهید حاج رضا فرزانه/ قسمت اول
حاج آقا رضا همهاش من را مسخره میکرد و میگفت ببین تو از هولت سه بار گفتی «بله»! سند هم داریم در بله گفتنت؛ چون یک نوار کاست از آن روز به ما داده بودند.
کد خبر: ۹۸۸۵۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸
گفتگو با همسر مدافع حرم فاطمیون، شهید دادمحمد رحیمی/ قسمت پنجم و پایانی
بهش چی بگویم؟ اگر یک بار دیگر ببینیمش، باز هم وداع میکنیم. همیشه هم به بچهها میگویم، یک دفعه دیگر بابایتان بیاید تا او را ببینم و باهاش وداع کنم...
کد خبر: ۹۸۷۸۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۴
گفتگو با همسر مدافع حرم فاطمیون، شهید دادمحمد رحیمی/ قسمت چهارم
اصلا بحث سوریه و فاطمیون هنوز مطرح نبود. وقتی این بچههایش نبودند و بچههای دیگرش کوچک بودند، عصرهای جمعه روضه بی بی زینب میخواند...
کد خبر: ۹۸۷۵۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۳
شهادت حق حاج قاسم بود و اگر شهید نمیشد جای تعجب داشت ولی برای ما مصیبت بزرگی است
کد خبر: ۹۸۷۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۲
یکی از رزمندگان مدافع حرم متنی برای حاج قاسم خواند. در آن متن رزمنده مدافع حرم نوشته بود که حاج قاسم مورد توجه حضرت زهرا (س) است. حاجی دنبال این متن بود که به دستش برسد، متن را پیدا کردم.
کد خبر: ۹۸۷۳۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۲
گفتگو با همسر مدافع حرم فاطمیون، شهید دادمحمد رحیمی/ قسمت سوم
دادمحمد به خودمان میگفت من برای بیبی زینب میروم، تو هم صبر کن؛ ما هم صبر میکردیم و چیزی نمیگفتیم... در دلم میگفتم بگذار برای خودشان هر چه میخواهند بگویند...
کد خبر: ۹۸۷۲۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۲
گفتگو با همسر مدافع حرم فاطمیون، شهید دادمحمد رحیمی/ قسمت دوم
من میخواهم موتورش را درست کنم، آماده باشد، بعد که من میروم اگر اتفاقی برای من افتاد بچهام بدون وسیله نباشد. به ما میگفت من خواب دیدم، اما نمیشود برای شما تعریف کنم خوابم را.
کد خبر: ۹۸۷۰۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۱
گفتگو با همسر مدافع حرم فاطمیون، شهید دادمحمد رحیمی/ قسمت اول
شهید «داد محمد» کوچک بوده که با باباش آمده ایران؛ دوران جنگ و دفاع مقدس ایران بوده؛ بچه ده دوازده ساله بوده که بابایش او را آورده ایران؛ آن زمان من در افغانستان بودم.
کد خبر: ۹۸۶۵۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۸
گفتگو با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت پنجم و پایانی
بابا بعد از صفرعلی، خیلی عوض شد. آن روزی که پیکرش را آوردند دیگه از آن به بعد زیاد دلش میسوزد، خون بالا میآورد. چند روز پیش اینطوری شده بود، رفتیم دکتر، گفت چرا حرص میخوری؟...
کد خبر: ۹۸۶۲۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۷
گفتگو با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت چهارم
ختم قرآن برایش گرفتیم؛ سالگردش را هم گرفتیم. وقتی همان سنگ یادبودش را در گلزار شهدا گذاشتند، همانجا برایش فاتحه گرفتیم... ما تا زندهایم منتظرش هستیم؛ شاید پیدا شد.
کد خبر: ۹۸۵۹۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
گفتگو با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت سوم
کسانی میگفتند نمیگذارند بروید داخل بیمارستان. با این حال دو مینی بوس آدم بودیم که رفتیم، همه هم رفتیم داخل بیمارستان و پیکر صفرعلی را دیدیم.
کد خبر: ۹۸۵۷۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
گفتگو با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت دوم
گفت من رفتم پیش سیدی که استخاره میگرفتم، استخاره کردم، گفتم تو یک استخاره کن من شهید میشوم یا نمیشوم، او استخاره گرفت گفت حواست را جمع کن که شهید میشوی.
کد خبر: ۹۸۵۵۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۴
گفتگو با خانواده مدافعان حرم فاطمیون، شهیدان سیفی/ قسمت اول
سال اول رفت کربلا و از کربلا که آمد گفت من میروم سوریه. فقط من سوریه میروم. گفتم نمیخواهد بروی! گفت من با امام حسین عهد کردم بروم خدمت حضرت رقیه و حضرت زینب.
کد خبر: ۹۸۵۱۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۱
گفتگو با پدر مدافعحرم فاطمیون، شهید محمدشریف سَروری/ قسمت سوم و پایانی
با این شب بیداری، این یک سالی که ما رفتیم این درد پا پیدا شده. حالا نمیدانیم که این حساسیت است، نمیدانم که از بیخوابی است؟! اگر مسأله پای من نبود چندان اذیت نبودم.
کد خبر: ۹۸۴۸۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۳۰
گفتگو با پدر مدافعحرم فاطمیون، شهید محمدشریف سَروری/ قسمت دوم
به من تقریبا اواخر آذرماه بود که خبر دادند. تقریبا یک هفته ده روز گذشته بود. دیگر خواهرم از اینجا با سپاه تماس گرفته بود و داد و فریاد کرده بود که چرا شریف تماس نمیگیرد؟ کجا است؟
کد خبر: ۹۸۴۶۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۹
گفتگو با پدر مدافعحرم فاطمیون، شهید محمدشریف سَروری/ قسمت اول
۷ پسر دارم، بزرگترینش که شهید شد، ۶ تای آنها هم هستند. محمدشریف، یک دفعه رفت آنجام موجی شد و آمد اینجا و خودش را تداوی (درمان) کرد. بعد از موجی شدن، دوباره که رفت دیگر چشم به راه بودم که برگردد
کد خبر: ۹۸۴۳۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۸
گفتگو با خانواده مدافعحرم فاطمیون، شهید مصطفی کریمی/ قسمت پنجم و پایانی
در یکی از کوچههای قم، کودکانی در حال بازی بودند که ما را به خانه شهید مدافع حرم ، مهندس مصطفی کریمی هدایت کردند.
کد خبر: ۹۸۴۱۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۷
گفتگو با خانواده مدافعحرم فاطمیون، شهید مصطفی کریمی/ قسمت چهارم
تعدادی از بچههای فاطمیون که در ایران بودند و متاسفانه نیروی انتظامی رفتارهای نامناسبی با آنها انجام داده بودند، دلخور شده بودند و در آن زمان، رفتند سمت اروپا و بی بی سی از این موقعیت سوءاستفاده کرد.
کد خبر: ۹۸۳۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۴
تا اینکه معماری دانشگاه تهران قبول میشود و میرود در آن فضای کاملا باز به تهران میآید. مصطفی از یک فضای مذهبی قم میرود در یک فضای باز...
کد خبر: ۹۸۳۴۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۳