شبی که عبدالله شهید شد من در مأموریت بودم. خوابی دیدم و همان لحطه متوجه شدم که پسرم به شهادت رسیده است. صبح همان روز تعدادی از همرزمانم آمدند گفتند که برو خانه؛ ظاهرا عبدالله مریض است.
درجهدار ملعون بعثی گلنگدن اسلحه کلاشینکفی را که در دست داشت کشید و لوله اسلحه اش را روی پیشانی من گذاشت. ظاهرا آخر ماجرا بود و من داشتم به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت میرسیدم. من که کار را تمام شده میدیدم آرام چشمانم را بستم و زیر لب شهادتین را خواندم. شاید باورتان نشود، ولی در آن لحظه من واقعا از دنیا بریدم و دل کندم.
مأموریت، پاکسازی نیزار اطراف پاسگاه بود و میبایست یک قایق تا ۱۵۰ متر جلوتر از پاسگاه میرفت و تا پایان مأموریت، تأمین را عهدهدار میشد. نیروهای پشتیبانی بعد از پاکسازی، میبایست در میان نیها با فاصلهای معین از پاسگاه، کمین میکردند، سپس مستقر میشدند.
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ عملیات «دفاع سراسری» در تاریخ ۶۷/۵/۱ اجرا شد. اسم این عملیاتها را سراسری گذاشتهاند، چون بدون هیچ طرح و برنامهای از قبل تعیین شده انجام شد و در حقیقت مجموعهای از چند عملیات بودند.
در حالی که مردم روستای «زرده» و اهالی روستاهای اطراف در روز عید قربان اطراف چشمه روستا مشغول انجام مناسک مذهبی بودند، غافلگیرانه به قصد انتقام و تعمدا مورد بمباران ۱۰ فروند هواپیما و پرتاب بیش از ۳۰ فروند بمب و راکت شیمیایی حاوی گازهای کشنده «خردل»، «اعصاب» و «سیانور» قرار گرفتند و بلافاصله ۲۷۵ نفر از این اهالی به ویژه کودکان و زنان و سالخوردگان در دم به شهادت رسیدند.
هماهنگی و توافق دو ابرقدرت که پس از پایان جنگ جهانی دوم بیسابقه بود دو ویژگی مهم داشت که هر دو بر جنگ ایران و عراق و پایان آن تأثیر گذاشت: یکی دامنه گسترده گفتگوهای خلع سلاح و کنترل تسلیحات و دیگری حل و فصل درگیریهای محلی با اعاده نقش سازمان ملل متحد.
عملیات قادر در دو ماه طی سه مرحله و با نامهای قادر ۱، ۲ و ۳ اجرا شد و هدف از انجام آن در غرب، تسلط بر شهر «سیدکان» استان «اربیل» عراق و آزادسازی بلندیهای منطقه بود.
به میدان مین دشمن رسیدیم. منظره دلخراشی داشت. تعدادی از افراد گردان خط شکن به روی مین رفته و شهید و مجروح شده بودند، اما با وجود زخمهای شدید به ما روحیه میدادند که جلو بروید و به ما توجه نکنید.
در نوامبر ۱۹۸۳، دولت آمریکا در بیانیهای اعلام کرد: «دولت آمریکا هر آنچه لازم و از نظر قانون موجه است را انجام میدهد تا عراق در جنگ با ایران مغلوب نشود.»
جلّاد و مسئول اجرای نسلکشی کُردها در سال پایانی جنگ تحمیلی کسی نبود جز «علی حسنالمجید» که به «علی انفال» و «علی شیمیایی» لقب گرفت. او در مدت ۱۰۰ روز، جان حدود ۱۸۳ هزار کُرد را که عمدتا هم زنان و کودکان بیگناه بودند در عملیاتی به نام «انفال» گرفت. همچنین مردم شهر «نودشه» در ایران نیز قربانی این جنایت شدند.
شورای امنیت سازمان ملل (با پیگیریها و نامهنگاریهای مستمر ایران و اعزام هیئت کارشناسی) ۵۴ روز بعد از فاجعه عظیم حلبچه و کشتار دستهجمعی مردم این منطقه و شهروندان غیرنظامی ایران، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۷ تشکیل جلسه داد و قطعنامه ۶۱۲ بهاتفاق آرا تصویب شد.
یلدای ۱۳۶۵ را میتوان یلدای خونین کرمانشاه نامید. روزی که دهها فروند هواپیمای رژیم بعث صدام بر فراز آسمان کرمانشاه ظاهر شده و مردم بیدفاع این شهر که برای برپایی مراسم شب یلدا آماده میشدند را به خاک و خون کشیدند.
سردشت اولین شهر قربانی فاجعه شیمیایی، فقط نماد مظلومیت ملت ایران نیست؛ نماد برخورد دوگانه مجامع بینالمللی در جهت تامین منافع ابرقدرتها و مستکبرین نیز هست.
ولی الله پس بعد از گذراندن ۶ ماه حضور در جبهه، به بیمارستان رفت و به علت عمل آپاندیس بستری شد. سپس خواست تا دوباره به جبهه برود، ولی دکترها اجازه ندادند. او هم مشغول به تحصیل شد تا این که دوباره عازم جبهه شد.