در پیام آیت الله همدانی به کنگره بین المللی شهدای مدافع حرم آمده است: امروز تقویت جبهه مقاومت یک اصل است و تکریم از شهدای مدافع حرم و خانواده آنها یک ضرورت است؛ باید نام و یاد این شهدا که از فاطمیون و چه ایرانیها و سایر ملیتها زنده باشد.
همسر شهید جوانمرد میگوید: روزی که رفتم معراج تا برای آخرین بار با پیکر همسرم وداع کنم، زینب هنوز بهت زده بود. نمیتوانست رفتن پدرش را باور کند. من که کنار پیکر داود نشسته بودم، تمام حواسم پیش زینب بود که همینطوری بهت زده نشسته، نه به پدرش نگاه و نه گریه میکرد.
پیرو فرمایش رهبر معظم انقلاب که حاج قاسم یک مکتب بود، سرفصلهای درس «آشنایی با مکتب سلیمانی» به عنوان دو واحد درسی تدوین و به تصویب وزارت علوم تحقیقات و فناوری رسیده است.
رئیس هیئت رزمندگان اسلام مدافع حرم گفت: رهبری بارها تاکید داشتند که شهدا را دستنیافتنی ترسیم نکنیم، چون مردم و به ویژه جوانان باید بدانند که با ادامه راه شهیدان میتوانند مانند آنها باشند.
۲ برادر برای اعزام به سوریه هویت خود را تغییر دادند و از طریق لشکر فاطمیون راهی دفاع از حرم شدند؛ این ۲ نفر در ماهیت پسرخالهها با تکتیراندازیشان خواب را از داعش گرفته بودند.
ارتش جمهوری اسلامی ایران در بیانیهای با بیان اینکه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، منظومه شگفت عصر ما بود، گفت: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، منظومه شگفت عصر ما بود که، چون صد پاره شد، از ترکیببند باشکوه جسم و جانش، غزلهای دلدادگی و مثنویهای پهلوانی زاده شدند.
عضو دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظلهالعالی) با بیان اینکه امروز یکی از دغدغههای مسؤولین سرمایه اجتماعی است، گفت: ارتباط، اعتماد و اغنا سه موضوعی است که محصول و نتیجه سرمایه اجتماعی است و اینها در شهید سلیمانی بارز بود.
دو برادر در خانواده شهید مهدی خوشآمدی درگیر یک بیماری سخت هستند که مانند یک غول بی شاخ و دم، روزگار را بر پدر و مادرشان تلخ کردهاند. درباره این دو برادر و وضعیتشان در ادامه بیشتر خواهید خواند.
وقتی متوجه شد موقعیتشان لو رفته نیروها را عقب کشید. خودش آخرین نفر بود. موقع عقبنشینی تیر خورد و افتاد. بعد از مدتی اعلام کردند یک از نیروهای رزمی جا مانده.
یکبار خانهشان بودم که از محل خدمت زنگ زد. خواهرش مجبورم کرد باهاش صحبت کنم. از خجالت دلم میخواست زمین دهان باز کند بروم تویش. نامزدیمان پنج سال طول کشیده بود...
اختیارمان را از دست داده بودیم. در همین حال بودیم که ابوالفضل، مردانه ایستاد و گفت: همه دارن نگاه ما میکنن. نباید زیاد گریه زاری کنیم که خیال کنند ما شکست خوردیم...
کد خبر: ۱۰۴۵۳۳۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
گفتگو با پدر شهید فاطمیون؛ عباس حیدری/ قسمت هشتم و پایانی
همسرم هم تقریبا یکی دو هفته میشود که شناسنامهاش آمده. الان برای شناسنامه دختر و پسر کوچکم که مدرسه میرود، هر بار که میروم ثبت احوال، میگویند آقا ما نیرو نداریم!