نقش روشنفکری در ایران به معنای سازندگان افکار عمومی به سلبریتیهایی که عمدتا بازیگران، خوانندگان، سینماگران یا قهرمانان ورزشی هستند داده میشود و کسانی که روی صحنه بازی میکنند دیده میشوند جایگاه روشنفکر را میگیرند.
مسئول سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه بقیه الله(عج) با اشاره به سخنان معنادار دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در نشست نشریات دانشجویی دانشگاههای علم پزشکی کشور گفت: پیشنهاد ما به دعایی این است که برخی حرفهای رهبری در مورد فتنه را یکبار دیگر مرور کنند.
نشریه دانشجویی «تکاپو» با رویکردی مستقل با اخذ مجوز از هیئت نظارت بر تشکلهای دانشجویی در دانشگاه صنعتی خاتمالانبیا بهبهان به زودی در دانشگاه منتشر میشود.
چرا دانشگاه فرهنگیان؟ چرا تربیت معلم نه، و دانشگاه فرهنگیان آری؟ مگر ما چه چیزی از تربیت معلم میخواستیم که نـتوانست برآورده سازد و اینک از دانشگاه فرهنگیان انتظار داریم که آن را تحقق بخشد؟
«اسطورهها» این گونهاند، آنها مخالف یکجانشستناند، آنها مخالف سکوتند، مخالف رکودند، مخالف ماندناند. اسطورهها جاریاند، حرکت دارند. اسطورهها به دنبال چیزی میگردند، اسطورهها جستوجوگراند.
دختران از رهگذر جادوي لوازم آرايشي براي کوتاه کردن دورهي کودکي و نوجواني سعي در تحقق آرزوي خود و به دست آوردن دلخواهترين چيز در دنيا يعني بزرگسالي و آزاديهاي آن هستند.
سوگند به قلم، قلم بازگوکننده درون انسانهاست. قلم از سرگذشت انسان میگوید. آدمی برای تسخیر دانش، با قلم آن را به رشته تحریر در میآورد. تاثیری که قلم در تفکر انسانها دارد، از زبان بیشتر است.
مدتی است بازتاب خبر سریالی کشف حجاب و مهاجرت چند تن از بانوان عرصهی سینما و تلویزیون تیتر نه چندان اول ولی، قابل تأمّل و با اهمیت در رسانههای آگاهی بخش بوده است.
در آخرین سکانسِ «قول میدهم که اعتبار و احترام را به پاسپورت ایرانی برگردانم» اولاند فرانسوی، جدای از اینکه چند ماه قبل به عبدالکریم لاهیجی فعال ضد انقلاب نشان لژیون دونور اعطا کرد.
یکی از بزرگترین معضلات این کشور که حتی باعث بدبینی برخیها نسبت به نظام شده، مفاسد اعم از اقتصادی، فرهنگی و... است. در نامهای که امام به حاکم اهواز درباره برخورد با یک مفسد اقتصادی فرستادند شاهدیم که دستور میدهند که شدیدترین مجازات را برای آن مفسد اقتصادی در نظر گیرد.
برخي «آقازاده»ها، به اتکاء پايگاه اجتماعي و اقتصادي و سياسي خود، رفته رفته رانت حقوقي و قانوني، و سپس، قضائي ايجاد ميکنند. اين خيلي خطرناک است. در اين جا «قانون» ضربه ميخورد.
«تبعيض»، انگيزه کار را تضعيف، و خلاقيتها و نيروهای «آقازاده»ها را به سوي کجي و ناراستي ميکشاند. تبعيضها، هرچند هم که ساختاری و تعريف شده و مشروع باشند، رو به فساد يا لااقل «مفتخواری» ميگذارند. اين چنين، مفهوم «رانتخوار» وارد ادبيات عامه ما شد.
مادر «آقازاده»ها، بر حسب جايگاه يقه سپيدي آقايان، در شرايطي که فرزندان ساير مردم، در گرماي خوزستان از کشور دفاع ميکردند، اغلب، حتي به رغم نظر «آقايان»، فرزندان خود را براي ادامه تحصيل به خارج گسيل کردند تا آنها را از شرايط نامساعد کشور برهانند.
خواسته يا ناخواسته، «آقايان»، بر وفق «نظام ناهماهنگ پرداخت»، بيش از ديگران، از آن «سيل آبباريکهها» بهرهمند شدند؛ و اين، خانواده آنان را متمول ساخت، طوري که امروز معلوم میشود که حتی آنها سهمی از پورشهها هم دارند.