روایت دانشجویی/ پرونده هفتم/ شب امتحان
باورکردنی نبود. تمام کتاب را در خواب مرور کردهبودم؛ با جزئیات. چای را سر کشیدم و آرام و با لبخند، خودکار را گذاشتم تو جیب کتم و کارت را برداشتم و راه افتادم.
کد خبر: ۶۵۹۲۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۲