در مقاله قبل سیری گذرا در بخشهای کمتر دیده شده از زندگی دکتر محمد مصدق، پدر جبهه ملی داشتیم و به شرح حال وی تا زمان رئیس الوزرایی مشیر الدوله و منصب وزارت خارجه مصدق السلطنه پرداختیم. در این مقاله نیز سعی بر آن است که بدون هیچگونه سوگیری، به تاریخ نگاری زندگی سیاسی مصدق السلطنه به عنوان چهره تاثیر گذار ایران در اواخر قاجار بپردازیم.
تاریخ دو نگاه کاملا متفاوت نسبت به مصدق دارد یکی از این نگاه ها که عمدتا از طرف مریدان و شاگردان وی است او را قهرمانی ملی و یک وطن پرست و به عبارت دیگر پیشوایی تحول خواه معرفی می کند. در تضاد با این نگاه گروهی دیگر دکتر محمد مصدق را فردی ضددین و انگلیسی می دانند.
در رویکرد سیاسی به باستانگرایی، گاهی تاریخ و فرهنگ باستان اهمیتی بیش از یک دستآویز و بهانه جذاب نیست. در چنین مواردی غالبا تصویری که از فرهنگ و تاریخ باستان ارایه میشود با عوامفریبی همراه است؛ یعنی ارزشهایی که جریانگردانان این معرکه تمایل به تاکید بر آنرا دارند، ولو آنکه واقعیت تاریخی نداشته، یا واقعیت تاریخی آن به گونه دیگری باشد، واقعیتسازی و به عنوان واقعیتهای تاریخی ارایه و تفسیر میشود.
ناسيوناليسم ترکيبي است از حق و باطل و داراي نقاط قوت و ضعفي مي باشد. اما با توجه به سابقه اين مرام و مسلک درکشورهاي اسلامي، جنبه هاي منفي و ويرانگري آن بيش از نقاط قوت آن است و به همين جهت است که استعمارگران غرب در پرورش آن در ميان ملتهاي اسلامي مي کوشند و مي خواهند بدين وسيله وحدت اسلامي را که دايره وسعت آن شامل بيش از يک ميلياد مسلمان است ، از بين ببرند
پس از ویکتور هوگو، «ویلیام ولس براون» ادیب و تاریخدان دورگه آفریقایی-آمریکایی از ایالت کنتاکی پشت تریبون رفت و نخستین بیانیه بینالمللی در رد بردهداری را قرائت کرد و میدانیم که او و دوستان آنگلوساکسونش خیلی زودتر به رویایشان دست یافتند تا نویسنده سرشناس فرانسوی که رویایش، یک قرن و نیم برای تشکیل نخستین پارلمان فراملیتی اروپایی خاک خورد.