در روز ۱۲ بهمن، محمد به عنوان فرمانده گروه، لباس روحانیت پوشید. اسلحه را زیر عبایش پنهان کرد و وارد فرودگاه شد. بعد از ورود امام مسئولیت حفاظت ایشان را در مدرسه علوی بر عهده داشت و لحظهای از این امر مهم غفلت نکرد.
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لرستان گفت: به جهت تشویق ناشران و نویسندگان کتابهای دفاع مقدس، سال آینده از بین کتب تولیدی کتاب سال دفاع مقدس انتخاب و از ناشر برتر استان تجلیل خواهد شد.
«یوسف نجفی» جانباز گرانقدر ۷۰ درصد از شهرستانهای استان تهران پس از تحمل سالها رنج و جراحات ناشی از جنگ تحمیلی سرانجام دعوت حق را لبیک گفت و به همرزمان شهیدش پیوست.
جثههای نحیف ۶۰ یا ۷۰ کیلویی؛ تجهیزات کامل؛ مهمات اضافی و حالا رملهایی که به صورت گِل میهمان پوتینهایمان شده است. با سختی پا را از زمین بلند میکنیم. نگاهی به آسمان کردم و گفتم: «خدایا قربون وجود نازنینت برم! این چه وقت باریدن باران بود؟!»
در عملیات «فتح المبین» چشمش دچار موج گرفتگی ناشی از انفجار شد و چند روزی در بیمارستان بود. پس از بهبودی دوباره راهی جبهه شد و در واحد تخریب قرارگاه کربلا مشغول شد. به همین علت در بیشتر عملیاتها شرکت داشت. در عملیات «والفجر ۳» در غرب کشور از ناحیه کتف و بازو مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
خودش را برای رفتن به ماموریت آماده میکرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ میخواهم با خودش صحبت کنم.
فرمانده تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) میدانست خانواده دقیقی دو شهید تقدیم کردهاند. به خاطر این موضوع به بچهها سفارش کرد که خیلی مواظب مجتبی باشند. بچهها برای شناسایی یک شب در میان جلو میرفتند.
عملیات کربلای ۵ به عنوان بزرگترین و سختترین عملیات دفاع مقدس، در دیماه انجام گرفت. سال قبل از آن والفجر ۸ نیز در فصل زمستان صورت گرفته بود. گویی اغلب عملیاتهای بزرگ و سرنوشتساز دفاع مقدس شبهای سرد زمستان را برای انجام خود انتخاب میکردند.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: وقتی فرمانده کل قوا تصمیم گرفت نیروهای مسلح در اوج آمادگی باشد، رزمایشهایی در ۲۰ روز انجام شد که البته میتوانستیم در سه روز هم این رزمایشها را انجام دهیم اما برای آسوده کردن خیال مردم ۲۰ روزه شد.
یک رزمنده دوران دفاع مقدس گفت:کار با مجاهدین و نیروهای عراقی آسان نبود چرا که از صنوف مختلف با تنوع فرهنگی، سیاسی و اخلاقی بودند اما، عراقیها هرگاه به مشکل بر میخوردند به شهید دقایقی رجوع میکردند و همه او را قبول داشتند و حول محورش جمع میشدند.
برادر سردار شهید مدافع سلامت دکتر «محمود قاسمپور» ضمن تشریح زندگی و مجاهدتهای برادر شهید خود، به روایت خواب عجیب این شهید والامقام که موجب بهبودی جراحت وی شد، پرداخت.