به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو _ فاطمه قدیری؛ برای افرادی که در شهرهای بزرگ مانند تهران، اصفهان، شیراز و یا تبریز زندگی میکنند، واژهی کمبود پزشک کمی ناملموس است. کمبود پزشک در زندگی آنها به صورت انتظارهای طولانی در صف نوبت ویزیت نمود دارد. ولی کمی آن طرفتر از مرزهای این کلان شهرها، عدهای به دلیل نبود پزشک متخصص در شهر خود روزها درد میکشند و یا رنج سفر با حال بیمار را به جان میخرند تا بتوانند پزشک متخصص بیماریشان را ملاقات کنند. سال هاست که سایهی این مشکل روی سر مردم کشور گسترده شده است و پروندهی حل این مسئله علی رغم تمام گزارشهایی که از دلایل و راه کارهای این معضل اجتماعی منتشر میشود، هنوز در حد ابتدایی خود مانده و پیشرفت چشمگیری نداشته است. این ادعا صرفا طبق مشاهدات شخصی و گلایههای عمومی نیست (هرچند که این وجه از ماجرا بسیار مهم و قابل اتکاست) بلکه آمار و ارقام نیز نشان از صدق این موضوع دارند. نیم نگاهی به این آمار لزوم گسترش و افزایش تعداد پزشکان، پرستاران و علی الخصوص متخصصان را در کنار بیمارستانها و مراکز درمانی، خصوصا در مناطق محروم هویدا میسازد.
از آنجا که از پیش از دوران پهلوی آمار دقیقی در دسترس نیست و تا حدودی علم پزشکی (در دسترس عموم) در آن زمانه خیلی پیشرفته و قابل اتکا نبوده از کمی آن طرفتر از زمان حال و اواخر دوران پهلوی شروع میکنیم. در اواخر حکومت پهلوی ۱۳ هزار پزشک در ایران وجود دارتش که ۷ هزار نفر از آنها پزشکان غیر ایرانی (عموما از کشورهای هند و پاکستان) و ۶ هزار نفر آنها ایرانی تبار بودند. پس از انقلاب فرهنگی (که موجب خروج پزشکان خارجی شد) کشور با معضلی به نام کمبود پزشک مواجه شد. ستاد سلامت شورایعالی انقلاب فرهنگی در جهت حل این معضل، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را در سال ۶۴ تشکیل داد. در همین راستا دولت ظرفیت پزشکی دانشگاهها را افزایش داد و باعث اندکی پیشرفت در این حوزه و فراهم آوردن اندکی رفاه برای مردم شد.
اما در سال ۷۳ نظام کارانهای با توجه به کمبود پزشک مطرح شد. نظامی که هدف آن افزایش بهره وری از تعداد معدودی پزشک بود. طرحی که میتوان بنای آن را «درآمد بیشتر» دانست. درآمدی که با بالا رفتن تعداد مریضان به دست میآمد و باعث افت کیفیت ویزیت و محروم ماندن عدهای از تشخیص و درمان مناسب و یا حتی دسترسی به پزشک میشد. اجرا شدن طرح کارانهای، اولین قدم در مسیر افزایش درآمد پزشکان و انحصاری شدن این رشتهی حیاتی بود. مسیری که با افزایش هزار درصدی تعرفههای خصوصی در سال ۸۳ و ۸۴، ایضا چند برابر شدن آن در گام سوم طرح تحول سلامت، به درآمد نجومی پزشکان ختم شد. درآمدی که موجب انحراف نظام آموزشی نیز شد؛ و این انحراب سبب رشد سیستمی شد که با آرزوهای محصلین و والدینشان دلالی میکردند.
متاسفانه آمار دقیقی از پزشکان فعال کشور در دسترس نیست؛ اما با محاسباتی میتوان گفت که حدودا ۹۸ هزار پزشک در کشور داریم. با توجه به جمعیت ایران که حدود ۸۴.۵ میلیون نفر است، سرانه پزشک کشور حدودا ۱۱.۷ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر برآورد میشود که سهم پزشکان متخصص (در تمامی فیلدها) ۵.۷ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر و ۶ پزشک عمومی به ازای هر ۱۰ هزار نفر است. اما نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که با اینکه تهران ۱۱ درصد از سهم جمعیت کل کشور را دارد، ۳۴ درصد کل پزشکان کشور و ۴۵ درصد پزشکان متخصص در شهر تهران حضور دارند.
آمار بالا نشاندهنده این مسئله است که سرانه پزشک کشور (در تمام شهرها به غیر از تهران) خصوصا برای پزشک متخصص بسیار پایینتر از این عدد است. چراکه بیشاز ۵۰ درصد جمعیت کل کشور با سرانهای کمتر از ۵ از پل بیماری و حوادث مربوط به حوزه درمان گذر میکنند.
ولی باید ببینیم آیا سرانه ۱۱.۷ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر در کشور کم است یا تعداد پزشکان مناسب است و همانطور که برخی از کارشناسان و مراجع علوم پزشکی میگویند تنها در توزیع پزشک در کشور ضعف وجود دارد؟ پاسخ در نمودارهاست. با توجه به نمودار سرانه پزشکان در کشورهای مختلف جهان و حتی منطقه میتوان تفاوت آشکار بین سرانه ایران و دیگر نقاط جهان (حتی کشورهایی که از نظر نظام سلامت جایگاه بالایی ندارند) را مشاهده کرد.
همانطور که قابل پیش بینی و بیان است جایگاه ایران در نمودار از بسیاری از کشورهای جهان پایینتر است. ولی این موضوع زمانی که ایران را با کشورهای منطقه مقایسه میکنیم بیشتر به عنوان یک معضل به چشم میآید. ایران در بین ۲۷ کشور آسیای میانه و آسیای غرب در جایگاه بیستم از قرار دارد.
ولی آمار پزشک متخصص از این هم فاجعهبارتر است. سرانه کشورمان یکچهارم کشور مغولستان و جایگاهش بعد از ارمنستان و عربستان سعودی است.
سرانه دندانپزشک در کشورمان چیزی حدود ۳.۲۹ دندانپزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر است. در این حوزه هم ایران از جایگاه مناسبی در جهان برخوردار نیست و پایینتر از کشورهایی، چون لبنان و قزاقستان قرار دارد. کمبود دندانپزشک در شهرهایی، چون تهران نیز قابل لمس است و حتی پایتختنشینان برای دسترسی آسان و به موقع به دندانپزشک با مشکل روبهرو هستند.
اما فارغ از تعداد کم پزشک در کشورمان نسبت به دیگر کشورها، نکتهی قابل تامل و ناراحت کننده اینجاست که دسترسی همه مناطق کشور به پزشک یکسان نیست و حتی این سرانه پایین را نمیتوان به تمام کشور تعمیم داد؛ لذا پراکندگی پزشکان در سطح کشور خود عامل دیگری است که نیاز کشور را به پزشک بیش از پیش نمایان میکند.
در نمودارهای زیر میتوان مقایسه سرانه پزشک ایران و کشورهایی با درآمد ناخالص ملی GDP و کشورهای عضو جی بیست را مشاهده کرد. نمودار زیر نشان میدهد کشورهایی، چون بوسنی و مقدونیه نیز از ایران وضعیت بهتری دارد.
وضعیت کشورمان در سرانه پزشک متخصص از سرانه کل پزشکان فاجعه بارتر است و با سرانه ۵.۹ پزشک متخصص به ازای هر ۱۰ هزار نفر در کشور پایینتر از شمار زیادی از کشورهاست. همانطور که در نمودار قابلمشاهده است، سرانه پزشک متخصص در کشورهای اروپایی بین ۲۰ تا ۵۰ پزشک است.
پراکندگی پزشکان در کشور یکسان نیست و برخی مناطق از پزشک بیشتری برخوردار هستند. برای مثال ۳۴ درصد کل پزشکان کشور و ۴۵ درصد پزشکان متخصص در شهر تهران با ۱۱ درصد جمعیت کشور مشغول طبابت هستند، اما در استان سیستانوبلوچستان سرانه پزشک کمی بیشتر از ۶ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر است.
واضح است که سرانه شهر تهران بسیار بیشتر از دیگر شهرهای کشور است و نشان از آن است که پایتختنشینان دسترسی بهتر و راحتتری به پزشک عمومی و متخصص دارند. از نمودار زیر نیز میتوان دریافت که حدود نیمی از جمعیت کشور برای دسترسی به پزشک متخصص با مشکل شدید مواجهند و تنها ۲.۴ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر از آنان وجود دارد.
نکته قابلتوجه دیگر این است که وجود دانشگاه علومپزشکی در شهرها باعث شده است دسترسی مردم به پزشک در آن شهر نسبت به شهر مشابه بدون دانشگاه علومپزشکی بهتر و مناسبتر باشد.
با توجه به افزایش جمعیت سالمندان کشور در ۲۰-۱۰ سال آینده بیشک نیاز کشور به پزشک افزایش مییابد. از همین رو یکی از جنبههای بررسی مساله کمبود پزشک که کمک به آیندهاندیشی در این حوزه میکند، بحث پراکندگی سنی پزشکان کشور است. همچنین باید توجه داشت در همین بازه زمانی بیش از ۵۰ هزار نفر از پزشکان فعلی از چرخه خدمت خارج میشوند.
با نگاه به این نمودار میتوان دریافت که اکثر پزشکان که درحال حاضرخدمت ارائه میدهند، پزشکانی در سنین ۶۵-۴۵ سال را تشکیل میدهند. پزشکانی که با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید فارغالتحصیلان سالهای ابتدای انقلاب و دهه ۶۰ هستند که اکنون در آستانه بازنشستگی قرار دارند؛ و همانطور که این پزشکان از دایره ارائه خدمات درمانی خارج میشوند، خیل نسبتا عظیمی از مردم وارد چرخهی کهن سالی شده و نیاز گروه بزرگی از مردم به پزشک بسیار بالا میرود. ولی افسوس که برای آن زمان چاره ای اندیشیده نشده است.