به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، مدتی است که در رسانهها موضوع جنجالی افزایش آمار طلاق مورد توجه قرار گرفته است. تاجائی که به عنوان یک بحران از آن یاد میشود، اما در بیان دلایل افزایش طلاق صرفا به نوعی خاص از محاسبهی میزان طلاق استناد میشود که از نظر علمی مورد سوال است و برخی کارشناسان معتقدند که اساسا آمارهای طللاق در ایران برخلاف تصور عمومی زیاد نیست. هم چنین برخی از رسانهها مدعی شدند که آمارهای طلاق در ایران در دهه هشتادیها ب ۱۵ سال رسیده که برای این امرد نیز تا کنون سندی ارائه نشده است. در این زمینه با دکتر علیرضا لاور کارشناس مسائل خانواده گفتگوی داشتیم:
به نظر شما در محاسبهی طلاق در ایران تا کنون خطائی صورت گرفته است؟ چرا؟
یک اشتباه مرسوم ومتداولی که در بیان آمارها چه از نظر کارشناسان و چه از نظر مسئولین اتفاق میافتد، بیان نسبت ازدواج به طلاق است؛ که از هر چند ازدواج چه تعدادی از آنها به طلاق میرسد؟ این یک اشتباه فوق العاده پررنگ است که طی این سالها به کرات توسط مسئولین مطرح میشود؛ البته این اشتباه، اشتباه سادهای است که دوستان میتوانند با یک تامل و دقت ساده به این جمع بندی برسند که وقتی ازدواجهای رخ داده در یکسال را تقسیم بر تعداد طلاقهای ثبت شده در آن سال میکنیم، چون مخرج این آمار، مخرج یکسانی نیست، این نسبت، نسبت صحیح و واقعی متناسب با آن تحلیل نخواهد بود؛ یعنی شما ازدواجهایی را دارید ثبت میکنید که فرضا، در سال ۱۴۰۱ رقم خورده، ولی طلاقهای ثبت شده در این سال، طلاقهایی نیست که از همین ازدواجها رخ داده باشد و طلاقهایی هستند که محصول ازدواجهای سالها و دهههای قبل است واین یک اشتباه پررنگی هست که متاسفانه اتفاق میافتد. ما برای تحلیل دقیق و درست، بایستی طلاقهایی که محصول ازدواجهای همان سال منتج به خودشان هست را استخراج کنیم که امکان این اتفاق هم وجود دارد و وقتی که این مسئله و این تحلیل آماری به این شکل اتفاق میافتد ما مواجه میشویم با این مسئله که با اینکه در حوزهی طلاق امروزه با بیشترین آمار رشد آن مواجه هستیم، هنوز هم تا به الان دربیشترین حالت ممکن و در بدترین شرایط و فاجعه بارترین آمارها، از هر ده ازدواج به صورت میانگین ۸.۵ نهایتا ۰.۹ ازدواج یعنی زیر ۱ ازدواج در بدترین شرایط و حتی من میگویم در بدترین شرایط فوق العاده بد بینانه از، هر ۱۰ ازدواج، ۱ ازدواج به شکست و فروپاشی خانواده منتهی میشود.
ناظر به نکات شما بعضی از رسانهها ادعا کردند میانگین سن طلاق در دهه هشتادیها به ۱۵ سال رسیده و از آن به رکورد شکنی دهه هشتادیها در طلاق عنوان کردند؛ آیا شما صحت این ادعا رو تایید میکنید و اصلا، منبعی برای صحت سنجی این ادعا وجود دارد؟
خیر، قطعا دادههای ما در حوزهی اطلاعات ثبتی مبتنی بر اداره ثبت احوال که این ادارات، بر پایهی ثبت کدملی ازدواج عمل میکنند، چنین چیزی را نشان نمیدهد. ما براساس آخرین آماری که داریم یعنی آمار شش ماهه اول سال ۱۴۰۱ (این آمار پایه اش تا پایان شهریور ۱۴۰۱ هست) به ما نشان نمیدهد که میانگین سن طلاق به سمت ۱۵ سال میل پیدا کرده باشد؛ خیرما همچنین آماری را تایید نمیکنیم.
ناظر به اون نکتهای که اول فرمایشتان فرمودید راجع به بحث آمارهای طلاق؛ آن آماری که دادید (کمتر از ۰.۱ ازدواج ها) منبع آن کجا بود؟
معادله این را خود دوستان هم میتوانند انجام بدهند. نکته آن این است که اداره ثبت احوال، آمار ثبت طلاقها را به صورت سال به سال ثبت میکند یعنی اگر یک طلاقی را در سال ۱۴۰۰ به ثبت برساند، چون کد ملی زوجین را دارد کاملا مشخص است که این ازدواج در چه سالی رقم خورده است. مبنای محاسبه این عددی که من خدمتتان عرض کردم این است که اگر دوستان طلاقهای سال ۱۴۰۰ رو به طور مثال پایه قرار بدهند و ازاین طلاقها اداره ثبت احوال کاملا آمارش را بروز بدهد؛ مثلا ما درسال ۱۴۰۰، ۱۷۵۰۰۰ طلاق ثبتی داریم؛ اداره ثبت احوال میگوید ۱۵۰۰۰ تا برای سال ۹۹ هست، ۱۰۰۰ تا برای ازدواجهای ۹۸ هست، ۷۰۰۰ تا برای ازدواجهای ۹۷ هست، همینطور آن ۷۵۰۰۰ تا را میتواند تا بیست یا سی سال گذشته به تفکیک بگوید. یعنی از سال ۱۳۷۰ به این طرف میتواند بگوید که این طلاقی که درسال ۱۴۰۰ ثبت میشود محصول ازدواجهای کدام سال است. (این نکاتی بنده الان گفتم برای این بود که دوستان منطق محاسبه را متوجه بشوند) حالا اگر ما همین اسناد را در طلاقهای سال ۹۹ هم محاسبه کنیم؛ یعنی طلاقهای سال ۹۹ هم محاسبه اش اینگونه باشد؛ از این طلاقهای ثبتی ۹۹ چند تایش برای ازدواجهای ۹۸ هست؟ چند تایش برای ازدواجهای ۹۷ هست؟ و همینطور بازههای زمانی بیست ساله را برویم عقب به این عدد خواهیم رسید که از سال ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۹۵ در این بازه زمانی بیست وپنج ساله، میانگین زندگیهایی که منجر به طلاق میشود، _از هر ۱۰ ازدواج ۰.۴ منجر به طلاق میشود_شروع میشود و ما تا سال ۱۳۹۵ به این نقطه میرسیم که از هر ۱۰ ازدواج ۰.۹ به طلاق میرسد؛ یعنی باز عرض کردم حتی اگر ما این شیب صعودی را هم در نظر بگیریم برای سال ۱۴۰۱ و...، میتوانیم بگوییم این آمار با این روش، که به یک روش علمی است؛ قابل محاسبه است؛ محاسباتش هم وجود دارد واین عدد پایه اش این گونه بدست میآید.
پس در واقع اگرجایی بگوید انجام شده، نسبتی هست که خودشان باید انجام بدهند، درست است؟
بله، انجام شده است. این اعداد را ثبت احوال دارد؛ یعنی، چون این محاسبه را اداره ثبت احوال انجام داده است، شما با استناد به اداره ثبت احوال کاملا میتوانید راستی آزمایی این اعداد را داشته باشید. نکتهای که وجود دارد این هست که مثلا سال ۱۳۷۰، ۸۰۷۰۰۰ ازدواج شکل گرفته و بعد آمده اند طلاقهای متعلق به ازدواجهای سال ۱۳۷۰ را در این بیست سال گذشته احصا کردند؛ طبق همان جدولی که من خدمتتان عرض کردم. بعد گفته است که حالا ۸۰۷۰۰۰ تا در سال ۱۳۷۰ ثبت شده است، در کل این ۲۵ سال تا سال ۱۳۹۵ از آن ۸۰۷۰۰۰ تا ازدواج مثلا ۲۵۰۰۰ تا به طلاق رسیده است واینگونه آن عدد پایه را بدست میآورند.
ببینید نکته اینجاست که ما با این که پیگیری هم کردیم، اما اداره ثبت احوال میگوید من گزارش رسمی منتشر نمیکنم. من فقط اطلاعات را در اختیارتان قرارمیدهم، شما خودتان تحلیلش کنید؛ یعنی اطلاعاتی که منتشر میکنند هم مرکز سازمان اجتماعی کشور تایید کرده است و هم عدداهای کاملا مشخصی است که دوستان میتوانند در جداول اداره ثبت احوال در آمارهای حوزه طلاق که به تفکیک سالها منتشر میشود مراجعه کنند واین آمار را کاملا محاسبه کنند.
الان گزارش محاسباتی که من دارم و روبروی من هست نشان میدهد که از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۵؛ یعنی این بازه زمانی ۲۵ سالهای که من خدمتتان عرض میکنم عدد ما _از هر ۱۰ ازدواج ۰.۴ طلاق_ رسیده در سال ۹۵ _از هر ۱۰ ازدواج ۰.۹ طلاق_شده است.
یعنی کمی بیشتر شده است، ولی هنوز به ۰.۱ هم نرسیده است.
به ۰.۱ نرسیده، ولی بیشتر شده است. نکته قابل توجه این هست که ما درمورد رشد طلاق متاسفانه وضعیت خوبی نداریم؛ یعنی این که طلاقهای ما رو به رشد هست؟ بله، متاسفانه وجود دارد. یک نکته دیگهای رو هم من خدمتتان عرض کنم؛ وزارت کشور دو سال پیش یک گزارش منتشر کرد که در آن میگفت رشد طلاق متوقف شده است وما حتی ۰.۵ درصد کاهش هم نداشتیم. نکته قابل توجه این است که کاهش نیم درصدی رشد طلاق وحتی متوقف شدن آن، ناظر به کاهش تعداد ازدواج هاست؛ چون ۱۴.۷ درصد از طلاقها متعلق به ازدواجهای سال اولی هست؛ خب وقتی تعداد ازدواجها کم میشود این ۱۴.۷ درصد طلاقهای متعلق به سال اولیها هم عدد فراوانیش کم میشود، چون فراوانی ازدواجش کم شده است و این ۱۷۵ هزار تا طلاق، آن آمار فراوانی را پایین میآورد، ولی متاسفانه نرخ خالص طلاق ما که برمیگردد به فراوانی نسبت به جمعیت در معرض طلاق، که همان تعداد خانوار هاست، متاسفانه نرخ صعودی را همچنان دارد، ولی با همین نرخ صعودی که من خدمتتان عرض کردم در نمونه آماری هم نشان داده میشود؛ ما از هر ۱۰ ازدواج در سال ۱۳۷۰، ۰.۴ منجر به طلاق میشده است؛ (مبتنی برآمار پایهی سال ۱۳۹۵) یعنی ما تعداد طلاقهای این ۲۵ سال را احصا کردیم و بر پایه سالی که آنها ازدواج کردند برگرداندیم.
این در سال ۱۳۷۰ از ۰.۴ شروع شده (از هر ۱۰ ازدواج ۰.۴ منجر به طلاق شده) و در سال ۹۵ از هر ۱۰ ازدواج ۰.۹ منجر به طلاق شده است؛ یعنی ببنید این نرخ رشد طلاق کاملا مشخص است. ما نرخ رشد طلاق را کتمان نمیکنیم ومتاسفانه این آسیبی هست که باید به آن بپردازیم، ولی آن سیاه نمایی که بگوییم از هرسه ازدواج، یک طلاق اتفاق میافتد هم واقعا آمار غیر علمی و غیر کارشناسانهای هست که قابلیت این را داریم که با هرعزیز مسئول وکارشناسی که استناد میخواهد بکند، محاجهی علمی وآماری بکینم.