گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - نرجس رخشانی؛ تعداد زیاد بازنشستگان در سالهای اخیر موضوعی نیست که چند شبه متوجه آن شده باشیم بلکه حداقل نزدیک به ۳۰ سال است که از آن اطلاع داشته ایم. اما چرا از آن سالها به فکر چارهای برای آن نبودیم؟ اما سعی داریم در این گزارش به زوایای مختلف این موضوع بپردازیم.
آوار آماری
به سراغ آمار بازنشستگان در این سالها میرویم تا بتوانیم مسئله را دقیقتر بررسی کنیم. به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در دهههای شصت و هفتاد نیروهای زیادی وارد آموزش و پرورش شده اند و حالا بعد از سه دهه فعالیت در حال بازنشسته شدن هستند. کارشناسان این حوزه همگی اظهار دارند تعداد بازنشستگان در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ به اوج خود رسیده است. این سونامی بازنشستگان عواقب زیادی را به دنبال دارد از جمله کمبود نیرو که در این سالها با آن مواجه هستیم. بدیهی است وقتی تعداد قابل توجهی معلم در دو دهه ۶۰ و ۷۰ وارد سیستم آموزش و پرورش شده اند، از همان ابتدا میشد پیش بینی کرد که این افراد پس از ۳۰ سال خدمت در دهه ۹۰ و اوایل ۱۴۰۰ بازنشسته خواهند شد. همچنین با بررسی سیر رشد جمعیت در طی چند سال گذشته نیز امکان پیش بینی تعداد دانش آموزان در این سالها فراهم بود. سوال اینجاست چرا وقتی که از ۳۰ سال پیش انتظار میرفت که ما در این سالها با کمبود نیرو مواجه میشویم فکری به حال این مسئله نشده است؟ آیا بهتر نبود این مشکل با ورورد تدریجی معلمان از طرق بهتر برطرف شود و لازم نباشد طی یک یا دو سال به صورت فشرده و به هر نحوی این معضل رفع شود؟ حال بحران کمبود نیرو در آموزش و پرورش آنقدر بزرگ است که دیگر کمتر مسئولی به فکر ارتقا کیفیت آموزش است، بلکه همه سعی دارند تا به نوعی مشکل کمبود نیرو را از لحاظ کمی برطرف کنند و این موضوع نگران کننده است.
آنچه در نگاه اول به نظر میآید این است که مشکلات ما از نبود آمار دقیق در این موضوع سرچشمه میگیرد. ما باید اطلاعات دقیقی نسبت به آمار بازنشستگان در هر سال به تفکیک جنسیت، مقطع تحصیلی و محل خدمت و ... داشته باشیم چرا که لازمهی برنامه ریزی و پیش بینی درست، دسترسی به اعداد و ارقام است. اما نکتهی تاسف بار آن جاست که آمار دقیقی از تعداد بازنشستگان از طرف مسئولین داده نمیشود و هر بار در این باره از آنها پرسیده میشود آمارهایی متفاوت گزارش میدهند. به عنوان مثال: یوسف نوری، وزیر سابق آموزش و پرورش، شهریور ماه ۱۴۰۰ در رابطه با آمار بازنشستگان گفته بود: «سال گذشته ۷۲ هزار بازنشسته و سال ۹۹ حدود ۴۵ هزار نفر بازنشسته داشتیم و امسال هم تعداد زیادی بازنشسته داریم.» در مصاحبهای دیگر با الهیار ترکمن، معاون سابق برنامه ریزی و توسعه منابع آموزش و پرورش، از بازنشسته شدن ۳۴ هزار نفر در سال ۹۹ خبر داد که این آمار با عدد بیان شده از سوی وزیر آموزش و پرورش در سال گذشته تفاوت فاحشی دارد. همچنین ستاری فرد، معاون برنامه ریزی و توسعه آموزش و پرورش، در مصاحبه با ایرنا در ابتدای سال ۱۴۰۱ بیان کرده بود که سالانه ۵۰ تا ۶۰ هزار نیروی آموزش و پرورش بازنشسته میشوند. این تفاوتِ حدود ۱۰ هزار نفری در آمار مسئولین قابل اهمیت است چرا که در مقیاس خودش عدد بالایی محسوب میشود و اگر لحاظ نشود مشکلات زیادی را در آینده در بحث تامین نیرو ایجاد خواهد کرد.
متاسفانه باید بگوییم نداشتن آمار دقیق در بسیای از حوزههای کشور مسئلهای جدی است و تنها به تعداد بازنشستگان خلاصه نمیشود. به هرحال با استناد به همین اعداد و گزارشهای مسئولین در مییابیم که تعداد بازنشستگان در چند سال اخیر تعداد قابل توجهی بوده است. طبیعی است که به دلیل برخی شرایط نتوان آمار دقیقی برای سالهای پیش رو تعیین کرد، اما حداقل میتوان با استفاده از برخی پارامترها مثل تعداد ورودی نیرو انسانی به آموزش و پرورش در هر سال، پیش بینی کرد که سالانه چه تعداد بازنشسته به صورت تقریبی خواهیم داشت.
آمار معطلِ رتبه بندی
دریافتیم که با در دست داشتن آمارها میتوان پیش بینیای درست از اوضاع پیش رو داشت. گاهی اوقات به دلیل مقتضیات زمان ممکن است تغییراتی صورت بگیرد. اما مهم آن است که دیدگاهی مشخص نسبت به آینده داشته باشیم که این دیدگاه کیفیت تصمیم گیری دربارهی آینده را بهبود میبخشد. مثلا یکی از عوامل موثر بر آشفتگی آمارها، رتبه بندی معلمان است. حسین معافی، استاد دانشگاه فرهنگیان اراک، معتقد است؛ اثر این موضوع تا جایی بوده که برخی از شاغلان به امید اجرایی شدن این طرح، برای چند سال هم که شده بازنشستگی خود را به تعویق انداخته اند. به همین علت آمارها در مسئلهی کمبود نیرو با نوسانهایی مواجه شده است. شاید این موضوع موجب نوسانات آماری شدیدی در سالهای اخیر نشده باشد، اما از آن جهت که تاثیرات دیگری روی بازنشستگی معلمان گذاشته قابل حائز اهمیت است. به عنوان مثال: افرادی که به دلیل رتبه بندی چند سال بازنشستگی خود را عقب انداختند، اکنون با این اتفاق مواجه اند که پس از بازنشستگی افزایش حقوق ناشی از رتبه بندی برایشان لحاظ نشده و دریافت پاداش و حقوق بازنشستگی، بر مبنای حقوق قبل از رتبه بندی صورت میگیرد. جالب آن جاست معلمانی که خودشان را معطل رتبه بندی کردند، پس از بازنشستگی افزایش حقوق ناشی از رتبه بندی برایشان لحاظ نشده و دریافت پاداش و و حقوق بازنشستگی شان، بر مبنای حقوق قبل از رتبه بندی محاسبه شده است.
مازاد نیرو یا کمبود نیرو مسئله این است
اما در راستای بررسیهای مختلف راجع به کمبود نیرو و تعداد بازنشستگان، مقالهای تخصصی مطالعه کردیم که کارشناسان حوزهی برنامه ریزی و بودجه آموزش و پرورش با عنوان «پیش بینی عرضه و تقاضای معلم تا سال ۱۴۱۵ در آموزش و پرورش» منتشر کرده اند. در این مقاله با بیان آمار و اعداد دقیق ادعا شده بود که بحران کمبود نیرو در این وزارتخانه نهایتا تا سال ۱۴۰۶ ادامه خواهد داشت و بعد از آن ما با موضوع مازاد نیرو روبه رو خواهیم شد. این مسئله هشدار جدی و خطرناکی است.
بار دیگر اهمیت آمار برای ما روشن میشود و به ما نشان میدهد که همواره در برنامه ریزی هایمان که امری مهم و حساس است، باید از آمارها کمک بگیریم. گاهی برای نوشتن یک برنامهی جامع باید ۱۰۰ سال پیش رو را در نظر گرفت و نباید فقط به شرایط سالهای اخیر نگاه کرد. اگر ما اکنون فقط شرایط حاضر را ببینیم و به اینکه ممکن است در سالهای آتی با مازاد نیرو رو به رو شویم توجه نکنیم، در آینده با مشکلاتی دست و پنجه نرم خواهیم کرد که از مشکلات کنونی بزرگتر و عمیقتر خواهند بود. برای مثال نیروهایی که امروز وارد آموزش و پرورش میشوند، پس از ۳۰ سال بازنشسته میشوند و دولت باید به فکر تامین حقوق و مزایای آنها باشد. در حالی که همین حالا هم برای پرداخت بیمهی بازنشستگان با مشکل مواجه هستیم و بسیاری از صندوقهای بازنشستگی در حال ورشکستگی اند.
آیا اکنون که صرفا برای حل معضل کمبود معلم، به صورت برف انباری و از طرق مختلف (فرهنگیان، آزمون استخدامی، خرید خدمات و.) در حد ۴۰ - ۳۰ هزار نفری نیرو وارد آموزش و پرورش میشود، مسئولان به این اندیشیده اند که چند سال دیگر همین معلمان به چالش دیگری برای این وزارتخانه تبدیل خواهند شد؟ آیا اکنون برنامهای پیشنهادی برای رفع مشکل جدید دارند یا از این مسئله بی خبرند؟ حال شما واقع بینانه به این بیندیشید در شرایطی که این نهاد با مشکلات متعدد رو به رو میشود آیا برای کیفیت آموزش و تربیت دانش آموزان دغدغهای باقی میماند؟
برخی از صاحب نظران این حوزه اظهار کردند در صورت برنامه ریزی مبتنی بر آمار صحیح میتوان به مدلهایی اندیشید که با به کارگیری نیروی بازنشستهی باتجربه، کمبود نیرو فعلی جبران شود و از استخدام مازاد نیرو بدین وسیله پیشگیری کرد. آنها معتقدند این مهم باید به اختیار معلمان و با نظام انگیزشی متناسب باشد. این پیشنهاد قابل تامل است و میتوان آن را از جهات مختلف مورد بررسی قرار داد.