به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، خبرآنلاین در گزارشی، ضمن مرور برخی اتفاقات نوشت: نامش را میتوان گذاشت «شورش جوانان» یا «عبور از بزرگان» یا حتی «تلاش برای سهم بیشتر»؛ امری که حکایت از مواضعی دارد که جوانان اصلاحطلب درباره نسل قبلی اصلاحطلبان دارند. شوریدن جوانان اصلاحطلب مسبوق به سابقه است. هر موقع موسم انتخابات میشود بنا بر فضای سیاسی موجود، جوانان اصلاحطلب و بزرگانشان با یکدیگر سر ناسازگاری بر میدارند. بزرگان معتقدند که در چنین فضایی که جامعه با حاکمیت یکدست روبهروست، حضور در رقابتهای انتخاباتی تاثیری بر ترکیب مجلس آتی نخواهد داشت؛ اما در مقابل جوانان این اردوگاه خواهان گفتگو و تعامل با حاکمیت هستند تا راهی برای ورود به بخشی از قدرت باز شود.
بارزترین نمونه اختلاف میان دو نسل اصلاحطلبان را میتوان در سخنان چند روز پیش «سعید نورمحمدی» سخنگوی حزب ندای ایرانیان دانست. او در گفتگو با خبرگزاری «مهر» انتقادات تندی درباره بزرگان اصلاحطلبان مطرح کرده؛ همان نسلی که اصولگرایان برای کنار زدن آنها تلاش زیادی کردهاند.
او گفته «بر خلاف دوستان اصلاحطلب، ما در تلاش هستیم حرفها و دغدغههایمان را هم به تصمیمگیرندگان نظام سیاسی منتقل کنیم و هم با مردم ناراضی که به حق معترض هستند صحبت کنیم و بگوییم صحنه انتخابات را خالی نکنند و برای تغییر باید کنار هم بمانیم و در پیشبرد خواستههایمان استمرار داشته باشیم». نورمحمدی افزوده «این نسل اصلاحطلب خسته است. وارد پیری شده و حوصله و توان و خلاقیت ندارد. فقط کنار گود نشسته و منتظر است تا اگر شرایط تغییر کرد سریع وارد گود شود و سهماش را طلب کند».
خبرآنلاین میافزاید: بعد از انتخاب «آذر منصوری» به جای «بهزاد نبوی» بهعنوان رئیسجبهه اصلاحات که اوایل تیرماه صورت گرفت، انتقادات از اصلاحطلبان شدت گرفت. بخشهایی از اصلاحطلبان معتقد بودند که انتخاب منصوری به جای نبوی، به معنای تندروی در این جریان است و سیگنال مناسبی برای حاکمیت ارسال نمیکند.
این تنشها احتمالا تا موعد انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند ماه ۱۴۰۲ ادامه خواهد داشت؛ هم بر سر معرفی نامزد و هم بر سر دعوت به رای دادن. مانند آنچه که در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ رخ داد و نهایتا یک روز مانده به رایگیری با فشار برخی احزاب اصلاحطلب خاتمی سخنانی دو پهلو درباره حمایت از عبدالناصر همتی بیان کرد.
اما این اولین بار نیست که جوانان اصلاحطلب بر بزرگانشان شوریدهاند؛ سال ۱۳۹۷، مجموعهای از آنها تحت عنوان مجموعهای به نام «پویش» در نامهای با حدود ۱۰۰ امضا نسبت به شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات که توسط محمدرضا عارف اداره میشد انتقاد کردند.
در این نامه آمده بود: «ظاهرا رأی مردم و نقش فعالین اصلاحطلب که دغدغه منافع ملی دارند را چیزی جز نردبان ترقی خود نمیدانید و، چون بالا رفتید، دیگر نگران پایین آمدن از آن نیستید. اما کیست که نداند به حکم قاعده سیاست، سیاسیون کهنسال بدون آن نردبان، سرنوشتی جز سقوط ندارند.»
در ادامه نگارندگان ضمن انتقاد تند از عملکرد اصلاحطلبان، با «عالیجنابان اصلاحطلب» خواندن آنها آورده بودند: «مجموعه پویش و سایر جوانانی که پلکان مجلسنشینی و دولتمردی شما شدند و همچنان باری بر دوششان هستید، شدیدا معترض انحراف از رای مردم و تمامیتخواهی این جریان است. یقین داریم آن که قدرشناس نیست، خداشناسیاش هم از روی ریا و تزویر است.»
این نامه با واکنش عارف روبهرو شد که تاکید داشت که «جریان اصلاحات باید مراقبت کند از درون ضربه نخورد... متاسفانه در مواقعی از درون جریان اصلاحات صداهایی شنیده میشود که جز ایجاد چالش و هزینه در درون خانواده، دستاورد دیگری ندارد. شخصا امیدوارم که اینگونه مواضع از سر ناآگاهی باشد.»
در جریان انتخابات مجلس یازدهم و حذف گسترده اصلاحطلبان، طیف مقابل، به راحتی بدون رقیب، مجلس را از آن خود کرد. خرداد ۱۳۹۹ که اصلاحطلبان در مجلس دهم جمعیت نسبتا خوبی داشتند، انتقادات از شورای سیاستگذاری دوباره بالا گرفت. نهایتا عارف از ریاست این شورا استعفا داد و چندی بعد هم اعضا تصمیم به انحلال شورا گرفتند.
پس از روی کار آمدن مجلس یازدهم و دولت سیزدهم، هرگاه آنها اقدامات شاذی انجام میدهند و انتقاداتی در فضای مجازی برانگیخته میشود، برخی از جوانان اصلاحطلب به کنایه این اقدامات را به رای ندادن اصلاحطلبان ربط میدهند.
با وجود این ادعاها، بخشهای زیادی از انتقادات جوانان اصلاحطلب نیز به بزرگان این جبهه وارد است؛ سازماندهی نیروهای اصلاحطلب و حسابکشی از نمایندگانی که با حمایت آنها وارد مجلس شدند و راه خود را رفتند، باید از سوی بزرگان اصلاحطلب صورت میگرفت که هیچگاه نشد و همین بیاعتنایی، مجوز تکروی و منفعتطلبی قلمداد شد؛ آن هم در شرایطی که جوانان اصلاحطلب معتقدند بزرگان، آنها را در رقابتهای سیاسی، برای گوشت جلوی توپ میخواهند.