گروه استانها خبرگزاری دانشجو، نرجس رخشانی؛ سال ۱۳۶۱ شهید رجایی کلنگ مدرسهای را در منطقهی فضیلت شهر بوشهر زد تا مهاجران جنگی در آن منطقه از درس خواندن محروم نمانند. اما حالا بعد از گذشت ۴۵ سال از آن روزهای همدلی جنگ، هر کسی سعی میکند سهمی برای خودش بردارد و به همه چیز فکر کند الا هم نوعش. آن حس برادری و کمکی که در آن ایام حاکم بود حالا کمتر شاهد آن هستیم. مسئولینی که تمام و فکر و ذکرشان خدمت رسانی به مردم بود و برای آن خود را موظف میدانستند. تا جایی که شهید رجایی همواره در صحبت هایش میگفت در جهنم جایی وجود دارد برای من که ۸۰ میلیون ایرانی از من سوال میپرسند و وظیفهای که برعهده داشتم را از من بازخواست میکنند.
ایرانی که روزگاری در این حال و هوا بود و مسئولینش برای خدمت رسانی به مردم سر و دست میشکستند و از یکدیگر سبقت میگرفتند؛ حالا، اما با نمونهی نادری از مسئولین رو به رو است. کسانی که از هیچ کاری دریغ نمیکنند تا کار مردم انجام نشود. نه تنها کمکی به حل مشکلات نمیکنند بلکه برای حل شدن آن مشکل سنگ هم میاندازند.
مصداق این حال و هوا، اتفاقی است که این روزها در بوشهر در حال رخ دادن است. بوشهری که در سالهای دفاع مقدس جانانه برای این کشور تلاش کرد و مقتدرانه جلوی دشمن ایستاد و فداکاری کرد، اما امروز مسئولین برای این مردم کم لطفی میکنند و گوشی برای شنیدن مشکلاتشان ندارند.
مدرسهای که در سال ۶۱ شهید رجایی کلنگ آن را زد، پس از ۳۰ سال فعالیت دیگر قابل استفاده نبود تا اینکه سازمان انرژی اتمی برای احیای آن و ذیل وظیفهی مسئولیت اجتماعی اش تفاهم نامهای را با آموزش وپرورش امضا کرد.
این دو نهاد با یکدیگر توافق میکنند تا مدرسهای را برای منطقهی فضیلت بسازند. طبق تفاهم نامه زمین رایگان از سوی آموزش و پرورش و ساخت و ساز و مجهز کردن مدرسه از سوی سازمان انرژی اتمی تامین میشود. طبق یکی از بندهای این قرارداد ساخت مدرسه باید پس از ۵ ماه شروع و در سال ۹۳ تحویل آموزش و پرورش داده میشد. در نهایت هم سازمان انرژی اتمی عضو ثابت و غیرقابل تغییر این مدرسهی هیئت امنایی میشد.
اما دردناک است که بگویم با وجود امضای تفاهم نامه بین این دو نهاد، مدرسه با ۵ سال تاخیر یعنی در سال ۹۸ ساخت و سازش به اتمام میرسد. این یعنی بچههای این منطقه ۵ سال در بلاتکلیفی بودند. آنها برای تحصیل مجبور بودند به مناطق دیگر شهر بوشهر بروند تا در نهایت روزی مدرسهی محل خودشان ساخته شود. آیا انرژی اتمی بابت این دیر کرد، خسارتی به آموزش و پرورش پرداخت کرده است؟
اما داستان همینجا تمام نمیشود. فاجعه بارترین قسمت اتفاق این است که با وجود توافقی که بین دو نهاد مبنی بر هیئت امنایی شدن مدرسه صورت گرفته بود، سازمان انرژی اتمی این بند را زیر پا گذاشته و مدرسه را به حالت غیردولتی تغییر داده است. این اتفاق در شرایطی رخ داد که تمام مسئولین استانی با آن مخالفت کرده و آن را غیرقانونی میدانستند. حتی معاونت متوسطه کشور نیز با این اتفاق موافق نبوده و بارها به انرژی اتمی اعلام کرده بود که این امکان وجود ندارد. اما دقیقا بعد از جلسهای که رئیس سازمان انرژی اتمی با وزیر وقت آموزش و پرورش برگزار میکند، مدرسه به غیردولتی تبدیل شده و در واقع آموزش و پرورش با اینکه زمین را به صورت رایگان در اختیار سارزمان انرژی اتمی گذاشته بود، اکنون هیچگونه حق مالکیتی بر آن ندارد.
مدرسهای که روزی برای بچههای منطقهی فضیلت در حال ساخت بود، حالا محل رفت و آمد فرزندان لاکچری کارکنان انرژی اتمی شده است و اگر کسی تمایل به حضور در این مدرسه دارد ابتدا باید شهریهی ۲۰ میلیونی آن را پرداخت کند.
موضوع اصلی این است که در زمین دولتی (آموزش و پرورش) با هزینهی موسسه دولتی (موسسهی شهدای هستهای وابسته سازمان انرژی اتمی) مدرسهای ساخته شده است، اما حالا به صورت غیردولتی مدیریت میشود.
انرژی اتمی که روزی با عنوان خیر وارد گود شده و ژست کمک و وظیفهی اجتماعی را به خود گرفته بود حال در چنین اقدامی دارد با پول مردم شهر بوشهر به حیاتش ادامه دهد.
در حالی که آموزش و پرورش با کمبود مدارس در سطح کشور رو به روست، چگونه وزیر آموزش و پرورش در آن روز زیر بار همچین تصمیمی میرود و تفاهم نامهای که امضا شده بود را نادیده میگیرد؟ این تصمیم چه پشت پردههایی دارد که مردم از آن بی خبر است؟ تکلیف زمین رایگانی که آموزش و پرورش با اعتماد و امضای قرارداد در اختیار انرژی اتمی گذاشته است چه میشود؟
جالبتر اینجاست که مشابه همین اتفاق توسط سازمان انرژی اتمی در مشهد هم رخ داده است. سوال اینجاست که چرا بازرسی و دادستانی فکری به حال این بی قانونیها نمیکنند؟ مگر نه اینکه آنها بیت المال است و اینگونه رفتارها مصداق حق الناس؟ چه کسی پاسخگوی حقی است که از مردم و فرزندان این خاک و بوم در حال خوردن است؟