به گزارش گروه استانها خبرگزاری دانشجو، در آستانه چهلمین روز شهادت، وصیتنامه شهید آلهاشم برای اولین بار منتشر شد:
«بسم الله الرّحمن الرّحیم
اشهدان لا اله الّا الّه و اشهد ان محمداً رسول الّه و اشهدانّ علّیا ولّی الّله
با سلام به حضرت ختمی مرتب محمد (صلی الله علیه و آل وسلم) و با سلام به حضرت بقیه الله الاعظم امامزمان (عج) و نایب بر حقّش حضرت آیه الله العظمی امام خامنهای مدظلهالعالی و روحی له الفدا و با سلام و درود به روح مطهر بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی قدسسره و با سلاموصلوات به ارواح طیّبه شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و مدافعین حرم و با آرزوی صبر و استقامت برای خانواده معظّم شهدا سخنانم را به شرح زیر آغاز میکنم:
میدانم شهید میشوم
اینجانب سیّد محمدعلی آل هاشم فرزند سید محمدتقی در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بودم که بعد از شهادت شهید محراب حضرت آیتالله مدنی قدسسره و در اوایل ورود حضرت آیت الله ملکوتی (ره) به تبریز به امر نماینده محترم امام در آذربایجان و امامجمعه تبریز و با الهامگرفتن از رهنمودهای ابوی گرامی و برادر بسیار ارجمند مرحوم جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای افسری بنا به وظیفه شرعی در تبریز مشغول خدمتگزاری به اسلام و مسلمین شدم و از سال ۷۲ در تهران و با هزاران مشکل و دوری از خانواده و چندین بار خانه به دوش شدن به خدمت ادامه داده و بر این خدمت به درگاه ایزد منان شاکرم و از سال ۸۸ (۲۸ تیرماه) بهعنوان نماینده مقام معظم رهبری و رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران از سوی معظّم له منصوب شدم که به لطف الهی موفقیت خوبی داشتم، تا اینکه علیرغم میل باطنی خود از تاریخ ۱۰/۰۳/۱۳۹۶ به امر، ولی امر مسلمین بهعنوان نماینده، ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی و امامجمعه تبریز منصوب و تاکنون موفقیتهایی در این حوزه داشتهام.
خدایا تو شاهدی که در مدت خدمتگزاری، اگر خیری به اسلام نرساندم سعی نمودم ضرر نرسانم و این را به طور حتم اعتراف میکنم که سعی بر این داشتم کسی به جهت اعمال و رفتار و کردار من به روحانیّت بدبین نباشد. فلذا بهموجب دستور شرعی مقدس اسلام وصیّت میکنم: میدانم شهید میشوم که آرزوی دیرینه خودم میباشد در این صورت سه سیّد شهدای محراب تبریز خواهد بود؛ به هنگام دفن، حتیالامکان از کفنی که در کربلا خریداری و به حرم مطهر سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) متبرک نمودهام، استفاده شود
اگر ما را تکه تکه کنند، تا خون در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست
و دیگری اینکه اگر روزی بنده در راه اسلام به درجه شهادت نائل آمدم، لااقل به جهت امامت جمعه، وصیتنامهٔ مرا در نماز پر شکوه و دشمنشکن جمعه قرائت نمایند، خدایا به آرزوی خودم برسان، خدایا تو بهتر میدانی من حتّی به هنگام زیارت هشتمین امام شیعیان در مشهد مقدس و زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در کربلا، برای خود آرزوی شهادت در راه اسلام را داشتم تا هم برای خود توشهای اخذ نمایم و هم اینکه اگر زندهبودنم به اسلام نفعی نداشت بلکه شهادتم باعث ترویج اسلام باشد.
ولی خدایا باز عرض میکنم اگر لیاقت این مقام را دارم بهزودی به آرزویم برسان، با اینکه در طول حدود ۳۰ ماه تلاش در زمان جنگ و در جبهههای حق علیه باطل، بارها از کنار شهادت گذشتم، ولی نصیب من نشد، به قول شهید محراب حضرت آیت الله مدنی (ره) من از خدا هرچه خواستم عنایت فرموده، ولی شهادت به من نائل نکرد که بالاخره او هم به آرزوی دیرینه خود رسید، روح مطّهر او و ارواح تمامی شهدا و مخصوصاً شهید محراب حضرت آیت الله قاضی طباطبایی (ره) شادباد.
بلی خدایا اگر بنده در حین سخنرانی میگفتم که اگر لیاقت شهادت را دارم این مقام را به من عنایت فرما، بحقّ میگفتم و از صمیم دل بیان میکردم و اگر میگفتم در راه اسلام و در راه انقلاب و در مسیر امام و مقام معظّم رهبری روحی له الفداء که همان راه اسلام است اگر مالمان را از دست ما بگیرند، جان خود را از دست بدهیم، حتی ما را تکهتکه کنند، روحمان هم بهخاطر آن عهد و پیمانی که با امام و مقام معظم رهبری بستهایم خواهد گفت «تا خون در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست» درست میگفتم.
رهبرا، افسوس که یک جان دارم
و اما ای رهبر عزیز اگر روزی خداوند متعال توفیق شهادت عنایت فرمود فقط در حق شما یک افسوس خواهم کرد و آن اینکه رهبرا افسوس که یک جان داشتم و یکبار جانم را فدا کردم، ایکاش هزاران جان داشتم و هزاران بارجانم را فدای اسلام و رهبری میکردم و بالاخره باز عرض میکنم چطور میشود دوستانی مانند حسین حسین پورتوانا، میرزا کریم عبداللهی، میرزا یونس عاقل نهند، میرزا محمدتقی عبدی قویدل، مجید، حبیب و عزیز محمد خانلی، مهدوی (خانی) و مجید احمد اوغلی و غیر هم شهید بشوند و ما بمانیم، پروردگار ما را بهزودی به شهدای اسلام ملحق فرما.
آمریکا به جهت جلوگیری از صدور انقلاب به منطقه آمده است
و امّا ای ملّت مسلمان وای برادران و خواهران حزباللهی و همشهریان تبریزی چندکلمهای با شما سخن بگویم در هر جا و در هر مقامی که هستید، آن مسئولیّت سنگینی که در قبال شهدای اسلام دارید به نحو احسن انجاموظیفه نموده تا توطئههای داخلی و خارجی مخصوصاً شیطان بزرگ آمریکای جهانخوار و اسرائیل غاصب نابود و خنثی شده و در نزد خدا و خلق خدا روسفید باشید، از جمله وظایف سنگینی که امت حزب الله در این موقعیت حساس کشور دارند وحدت خود را حفظ کرده و در تبعیت از، ولی فقیه زمان و پیروی از راه امام (ره) و حفاظت از خونهای شهدا، دریغ نکنند، دشمن بیجهت به میدان نیامده است، آمریکا به جهت براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی و جهت جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی به بهانه مبارزه با تروریسم به منطقه آمده است، یک روزی افغانستان را با خاک و خون یکسان نموده و روزی ملت مظلوم عراق را تحتفشار قرار میدهد و یک روز جمهوری اسلامی ایران را محور شرارت مینامد و لکن هدف اصلی آمریکا از حضور در منطقه خلیجفارس، در مرحله اول جهت جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی ایران است؛ و در مرحله بعدی حضور و تسلط به منطقه است و همینطور تسلط به نفت منطقه است و هر کشوری که نفت دارد آمریکا با آن کشور دشمن بوده و هست و خواهد بود و همینطور به جهت حمایت و پشتیبانی از اسرائیل غاصب به منطقه لشکرکشی میکند، پس بیایید با وحدت کامل و بهدور از اختلاف سلیقهها، همه در مقابل دشمن یک حرف بزنیم و هم صدا باشیم و از فرامین مقام معظم رهبری اطاعت کنیم تا دشمن مأیوس شود.
اگر بخواهید بدون حضور روحانیت حرکت کنید بالاخره دیر یا زود به انحراف کشیده میشوید
و سخن دیگر با امّت حزبالله حضور گسترده در مراسم مذهبی مخصوصاً نماز عبادی سیاسی جمعه و شرکت در مراسم هیئتهای عزاداری فراموش نشود، سعی نمائید در هیئتهای عزاداری همیشه حضور فعّال داشته باشید چرا که هر چه داریم از ائمه علیهمالسلام هست، گرچه من به طور مرتب توفیق شرکت در هیئتهای عزاداری را نداشتم، اما همیشه آرزو داشتم بهنگام رفتن از این دنیا، هیئتی و حسینی از دنیا بروم.
و، امّا هیئتیهای عزیز از روحانیت فاصله نگیرید و همیشه در هیئتهای عزاداری از وجود روحانیت استفاده نمائید و اگر بخواهید بدون حضور روحانیت حرکت کنید بالاخره دیر یا زود به انحراف کشیده میشوید، پس همیشه با روحانیت باشید و در نمازهای جماعت پشت سر روحانیون نماز گزارید و برای طول عمر مقام معظم رهبر و مراجع تقلید و موفقیت حوزههای علمیّه و برای تعجیل در فرج امامزمان (عج) دعا نمائید و ضمناً سعی کنید هیئتهای خود را به هنگام برگزاری نمازجمعه تعطیل نموده و در نمازجمعه شرکت فرمائید.
امّا مسئولان محترم ادارات و نهادها و مسئولین محترم لشکری و کشوری با آرزوی موفقیّت برای شما برادران عزیز در این مسئولیتهای سنگین شما را توصیه میکنم بهخاطر خونهای ریخته شده شهدای اسلام، کارتان برایخدا انجام دهید و غیر خدا را در نظر نگیرید و در محیط کار از طرفداری یک شخص و گروه و از سیاسیکاری و باندبازی و تملّق و چاپلوسی دوری نمائید و برای این مردم محروم و زحمتکش خدمت نمائید و بر کسی منّت نگذارید و بر این خدمت افتخار کنید که به بهترین خلق خدا خدمت میکنید.
سخنی با پدر بزرگوارم
خدایا پدرم را که من نتوانستم حقّ پدری را در حقّ ایشان ادا کنم و نتوانستم به جهت عدم رضایت ایشان در معرفی حضرت ایشان به آحاد مردم عزیز تلاش نمایم، صحت و سلامتی و طول عمر عنایت فرما و این پدر مهربان را در صف پدران شهدا قرار ده.
پدری که از سرتاپا تقوی بود و همه کارهایش را برایخدا انجام میداد، چقدر به مستمندان و مستضعفان و در رسیدگی به امور روحانیّون تلاش مینمود، ما در طول ۴۰ سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانستیم ایشان را برای انجام حجّ تمتّع و یا حجّ عمره اعزام کنیم.
همیشه میگفتند من حدود ۵۶ سال قبل برای حجّ تمتّع مشرف شدهام و یکبار هم سه سال قبل ازپیروزی انقلاب به عمره مشرف شدهام، فلذا کفایت میکند.
پدرم از مقام معظّم رهبری و ولی امر مسلمین مدظلهالعالی وکالت در امور حسبیّه داشتند حتّی یکبار هم اجازه انتشار اجازهنامهای که از مقام معظم رهبری داشتند، ندادند و اظهار میداشتند خدایناکرده اگر اجازهنامه فوق را به کسی نشان دهیم، احساس میشود که میخواهیم در تضعیف نماینده محترم، ولی فقیه در استان قدم برداریم و چقدر در تقویت نمایندگان محترم، ولی فقیه در استان قدم برمیداشت و در برابر نمایندگان محترم، ولی فقیه استان متواضعانه برخورد میکردند، پدر بزرگوار از چندین نفر از بزرگان حوزههای علمیه و مراجع تقلید اجازه اجتهاد داشتند، امّا اجازه انتشار آنها را به ما ندادند و اظهار میکردند در زمان حیاتم راضی نیستم در این مورد با کسی مطرح نمائید.
تا دیروز فرزند من بودید، از امروز پدر من
در مورد ولایتمداری ایشان باید عرض کنم، مثالزدنی بودند برای نمونه: به هنگام صدور حکم نمایندگی مقام معظم رهبری خدمت معظم له شرفیاب شده بودم، حضرت آیت الله محمدی گلپایگانی عرض کردند آقا مستحضرید که ابوی آقای آل هاشم امامجمعه موقّت تبریز هستند؟ آقا فرمودند بلی در جریان هستم شما کاری نداشته باشید خودشان کنار میآیند و بنده بعد از استقرار در تبریز موضوع فوق را به عرض ابوی محترم رساندم، ایشان فرمودند تا دیروز شما فرزند من بودید، ولی بعد از صدور حکم مقام معظم رهبری مدظلهالعالی شما هم فرزند من هستید و هم پدر من، هر طور صلاح دیدید همان را عمل میکنیم، آری این است معنی ولایتمداری.
برای من گریه نکن
سخنی با مادرم، خدایا مادرم را در صف مادران شهدا قرار بده، مادر عزیزم در فراق من هیچ ناراحتی از خود نشان مده و استقامت داشته باش، البته شما بهتر میدانید که درس استقامت را باید از مادران شهدا یاد گرفت برای نمونه در زمان جنگ تحمیلی بهنگام مراسم تشییعجنازهٔ شهید احد کمالی در وادی رحمت بودم، مادر شهید کمالی پیکر پاک و مطهّر فرزندش را خود داخل قبر کرد و پس از دفن نقل پاشید و در جدایی من برایم گریه نکن که دشمنان انقلاب از این کار سوءاستفاده میکنند، ولی خواستی گریه کنی برای شهدای کربلا و سرور شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) گریه بکن و این را نیز اعلان کن که برای چه کسی گریه میکنی.
عفو و حلال نمیکنم!
برادران و خواهرم خدایا برادران و خواهرم را در صف عباد صالحین قرار بده و امّا ای برادران مهربانم سیّد محمدحسن و سیّد محمدحسین شما را توصیه میکنم که از برادر مریضم سیّد محمدرضا مواظبت کنید در نگهداری ایشان سعی و کوشش نمائید که خداوند پاداش خواهد داد.
همسر عزیزم از خداوند متعال برای تو نیز آرزوی صبر و استقامت مینمایم و اگر توفیق شهادت نصیبم شد، تو نیز باید افتخار کنی که همسر شهید هستی، درست است که در فراق دخترم سمیّة السّادات و پسرم سیّد علی دیدم که چقدر ناراحت شده بودی، امّا همیشه صبر پیشه قرار ده.
دوستان عزیز و همکاران گرامی تبریز و تهران اگر از برخوردهای اداری من ناراحت شدید مرا حلال کنید، البتّه قصد بدی به کسی نداشتم و خداوند متعال توفیقی داده بود که در طول خدمتم برای همه خوبی کردم و برای هیچکس بدخواه نبوده و بدی نکردم و مطمئنّم برای کسی به جز خوبی قلم و قدم بدی بر نداشتم و اگر کسی بدگوئی کرده و در حق من بدی نموده است سعی کردم با خوبیکردن، بدی او را به خودش برگردانم، خوشبختانه بدیها را بهزودی فراموش میکردم.
فلذا به فضل پروردگار و با استعانت از درگاه الهی و امیدوار به رحمت خداوند متعال و با اعتقاد به حکمیّت داور اصلی جهان که خود ناظر است، هر کسی بدی کرده و یا بدگوئی نموده، اگر بهخاطر شخص من بوده، میگذرم و میبخشم و لکن اگر بهخاطر اسلام و انقلاب و روحانیت به من بدی کرده باشند، نخواهم گذشت و عفو و حلال نمیکنم و آنها را به خدای بزرگ میسپارم که به طور یقین خداوند متعال نیز ناظر بر اعمال است.
استفاده شخصی از امکانات بیتالمال را بر خود حرام کرده بود
مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای دامظله العالی و پدر بزرگوار حضرت آیت الله آل هاشم و دوستان و همکاران گرامی و فرزندانم جهت اطلاع شما به عرض برسانم: در طول مدت خدمت در مسئولیتهای محوّله، ریالی از بیتالمال به نفع شخصی برداشت ننموده و بلکه از خودم برای کارهای خیر و عامالمنفعه خرج نمودهام و از موقعیّت شغلی و مسئولیّت بههیچوجه سوءاستفاده نکردهام بلکه از حقّ قانونی خود نیز استفاده ننمودهام، بهنگام انحلال ادارات عقیدتی سیاسی منطقهای ظرف مدت دو سال دررفت و آمد تبریز، تهران برای کار اداری حدود دومیلیونی تومان از پول خود صرف تهیّه بلیط هواپیما نمودم درحالیکه میتوانستم از امکانات بیتالمال استفاده کنم.
زبان حالم تجربه خدمت در طول انقلاب اسلامی ایران، نشان داده که وحدت عامل پیروزی است فلذا وحدت آحاد امّت اسلامی و ادامه راه شهیدان انقلاب اسلامی را ضامن بقای مقدس جمهوری اسلامی میدانم، بر این باورم که باید فضای محیط کاری، اداری، مسکونی و فرهنگی و… را معنوی نموده تا عنایت خداوند متعال شامل حال همگان گردد.
بسیج این یادگار باارزش حضرت امام راحل را کانون وحدت و توسعۀ فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) میدانم، از بزرگترین نعمتهای الی، نعمت بزرگ ولایت را موجب وحدت و نجات از گمراهیها و پیوند آحاد مردم در راه پیروزی اسلام میدانم و تاکنون در مقام عمل، وفاداری و اخلاص خود را به مقام ولایت به اثبات رساندهام.
خدمت به خلق خدا را افتخاری بزرگ دانسته و موجب عاقبتبهخیری میدانم دوریجستن از سیاستبازی باندبازی، تملّق و چاپلوسی را در محیط اداری، وظیفۀ شرعی دانسته و کار برایخدا را موجب تقرّب به درگاه الهی میدانم.
سلامت خودم به خطر افتاده
در خاتمه از حسن اعتماد مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی تشکّر نموده و به استحضار معظّم له میرسانم: بنده نیز در مدت ۱۶ ماهی که در مسئولیت نمایندگی معظّم له و امامت جمعه تبریز مشغول انجاموظیفه هستم از هیچ تلاشی کوتاهی ننموده و به طور شبانهروزی فعالیت نمودهام به طور یکه میتوانم ادّعا کنم بهاندازه دهها سال فعالیت نمودهام و جریان مردمداری و با مردم بودن را در سطح کشور رواج داده و اعتماد از دست رفتۀ بعضی روحانیون را با عمل خود برگرداندهام به طور یکه سلامتی خودم به خطر افتاده است.
در نهایت وظیفه خود میدانم مجدداً از زحمات پدر و مادرم که در تربیت من بسیار کوشا بودهاند، تشکر و قدردانی نموده و از حضورشان بخشش میطلبم و امیدوارم بهخاطر مریض بودن دو طفل معصوم (سمیّة السّادات و سید علی) که در اثر گرفتاری کاری و حضور در مناطق عملیّاتی و عدم رسیدگی کامل به رحمت الهی پیوستند، خداوند متعال از گناهان و اشتباهات من بگذرد و مورد رحمت و عفو خود قرار دهد در خاتمه از عموم خواهران و برادران محترم و دوستان و آشنایان بزرگوار و همینطور از همسر عزیزم و دختر عزیزم جان دلم و پسر عزیزم عزیز دلم و داماد عزیزم و عروس گلم و نوههای عزیزم و برادران خودم و خواهر مهربانم و تمامی فامیل و بستگانم خداحافظی نموده و همه را به خدای بزرگ میسپارم.
و السلام علیکم و رحمه الله برکاته
سید محمد علی آل هاشم ۲۹/۶/۱۳۹۷ همزمان با عاشورای ۱۴۴۰»