به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، تاریخ مصورسازی کتاب همراه با روایت داستان در ایران به کتاب «روضة صفا» اثر میرخواند میرسد که در سده دهم هجری تصویرسازی شده است. این سبک هنری با روایات جنگ هشت ساله و داستانهای عاشورا احیاء شده است.
پرویز اقبالی متولد ۱۳۴۰ در آبادان است. تحصیلاتش را در شهر خود آغاز کرد و از هنرستان هنرهای تجسمی تهران دیپلم نقاشی گرفت و از آموزههای اساتید نگارگری همچون محمود فرشچیان، محمدباقر آقامیری و مجید مهرگان بهره برد.
تحصیل در رشته گرافیک را ادامه داد و تا اخذ مدرک دکترا در رشته پژوهش هنر پیش رفت. آثار او که تصویرگری بیش از ۵۰ کتاب کودک و نوجوان هستند که در نمایشگاههای داخلی و خارجی به نمایش درآمدهاند.
برگزیده تصویرسازی متن از کتابخانه ملی مونیخ آلمان، دریافت نشان عالی هنرهای تجسمی در یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، نگارش مقالات تخصصی متعدد در حوزه تصویرسازی و تدریس در دانشگاههای کشور از جمله فعالیتهای علمی این هنرمند تصویرساز هستند. اما آنچه درباره این هنرمند مهم است نگاه و توجه خاص او در تربیت و آگاهیبخشی کودکان و نوجوانان از طریق تصویرسازی و ارتقاء سواد بصری او توأم با ارتقاء شناخت دینی و ملی است.
رنگ دفاع از زاویه دید یک هنرمند تصویرگر
پرویز اقبالی، تصویرگر و فارغ التحصیل دکترای پژوهش هنر از دانشگاه شاهد درمورد رنگ دفاع اظهار کرد: رنگ دفاع را با توجه به آثاری که مشاهده میکنم بیشتر رنگ سبز و قرمز میبینم. چون قرمز نمود شهادت و سبز نمودی از افرادی است که پیرو راه شهید هستند. البته بعضی از افراد، یک سیاهی هم، میبینند که بنده این سیاهی را وابسته به واقعیت این دنیا میبینم.
اقبالی اظهار کرد: وقتی میخواهیم درباره جنگ صحبت کنیم بر این عقیده هستم که باید به اعتقادات جنگ توجه کرد ولی چیزی که وجود دارد این است که رزمندگان و هنرمندان چه نسبتی با یکدیگر دارند؟
حلقه مشترک بین مجاهد و هنرمند در دل آنهاست. آثار هنری که به وجود میآمدند دو رکن داشتند و حماسهای اتفاق میافتاد. مثلاً نمونه بارز این موضوع برای ما در حماسههای دینی، حماسه کربلا و عاشوراست.
این تصویرگر ادامه داد: وقتی حماسه کربلا و عاشورا معرفی میشود در کلام امام حسین علیه السلام در یک جمله معروف خودش را نشان میدهد ولی به صورت یک پیام است که به آینده رجوع داده میشود و آن هم «کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا» است که بحث لامکان و لا زمان است.
هنرمندی که نقاشی میکند در حقیقت سعی دارد این حماسه دینی یا ملی را در اثر خودش که یا شعر، موسیقی و یا نقاشی است در حالت لامکان و لا زمان نیز، ارائه دهد.
اقبالی گفت: وقتی یک جنگ که در آن دفاع وجود دارد اتفاق میافتد وظیفهای که برای هنرمند مشخص میشود این است که هنرمند از زاویهی شجاعت و شهادت به آن نگاه میکند و افرادی که به رزمندهها کمک میکنند و افرادی که پیامآور حماسه هستند؛ بنابراین زمانی که وارد آثار هنری میشویم، میبینیم از یک زاویه خاصی به نقاشی نگاه میشود. مخصوصاً در هنرهای دینی. زیرا در هنرهای دینی به ویژه نقاشی رابطهای وجود دارد که بین واقعیت و فراواقعیت است.
این هنرمند تصریح کرد: هنرمند بر اساس نگاه خیالانگیز خود سعی میکند این قاعده را نشان دهد. یعنی از واقعیت میگذرد و سعی میکند حقیقتی که جنگ به خاطر آن اتفاق میافتد را به نمایش بگذارد.
مثلاً تابلوهایی که در جنگ تحمیلی کشیده شدهاند یک سری از تابلوها هستند که خود جنگ را نشان میدهند ولی در واقعیت، برخوردی که با جنگ دارند این است که باطن جنگ را نشان میدهند و همین قاعده در تابلوهایی که با موضوع شهادت کشیده شدهاند مثل تابلوی معراج شهید آقای محمدعلی رجبی دقیقاً همین قاعده است. زیرا شهید از دامن مادر خود به معراج میرود ولی بالای کادر، یک آرک وجود دارد که در دو طرف آن، یک سری اژدها هستند و آنها همان واقعیت وحشتناک این دنیا و اعمالی هستند که افراد انجام میدهند و وحشتی که از این دنیا وجود دارد ولی در درون این محراب که پشت سر آن، مادر شهید است بهشتی است که شهید میخواهد به آنجا معراج کند و همه اینها نشاندهنده این هستند که هنرمندان به فراواقعیتی که در واقعیت جنگ وجود داشته است توجه کردهاند و این باارزش است.