به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی، بار دیگر از طرح خود برای «نظم جدید جهانی» سخن گفته است؛ نتانیاهو این نظم را به عنوان راهی برای تغییر موازنه قدرت به نفع اسرائیل و تضمین امنیت این رژیم معرفی میکند، و آن را بهعنوان پاسخی به چالشهای موجود در منطقه مطرح کرده است.
این طرح مشابه همان برنامه شکستخورده «خاورمیانه جدید» هنری کسینجر است و همانند آن، با چالشهای جدی در برابر مقاومت منطقه روبهرو خواهد شد. تجربه شکستهای پیشین اسرائیل در برابر محور مقاومت، بهویژه در جنگ ۳۳ روزه لبنان در سال ۲۰۰۶، به نظر نمیرسدکه تلاشهای رژیم اسراییل برای ایجاد تغییرات بنیادین درمنطقه سرانجامی داشته باشد.
در همین راستا، حسن هانی زاده، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگو با «دانشجو» در خصوص رویا پردازی نتانیاهو با عنوان «نظم جدید» گفت: بنیامین نتانیاهو دچار توهماتی است که بیشتر به خیالپردازی شباهت دارد. نظم نوین جهانی که در سال ۱۹۹۵ و پیش از آن توسط جورج بوش پدر مطرح شد، نتیجهای از مجموعهای از تحولات منطقهای و جهانی بود.
وی افزود: جورج بوش پدر پس از آزادسازی کویت در سال ۱۹۹۱ ایدهی نظم نوین جهانی را مطرح کرد، به این دلیل که قدرتهای بزرگ باید کشورهای منطقه را تجزیه کرده و کوچکسازی کنند تا بتوانند بهراحتی بر آنها تسلط یابند.
این کارشناس مسائل خاورمیانه با بیان اینکه نمونه این رویکرد سودان است که به دو بخش شمالی و جنوبی تجزیه شد، خاطرنشان کرد: همچنین هدف آنها تجزیه عراق و کشورهای بزرگ دیگر بود. اما به دلیل ایستادگی محور مقاومت در برابر این نظم ظالمانه که توسط غرب برای خاورمیانه طراحی شده بود، نظم نوین جهانی شکست خورد.
هانی زاده مطرح کرد: در سال ۱۹۹۵، زمانی که ایدهی خاورمیانه جدید توسط شیمون پرز، رئیسجمهور پیشین رژیم صهیونیستی، مطرح شد، بر این اصل استوار بود که اسرائیل و آمریکا باید به صورت مشترک قدرت خود را به اثبات برسانند و کشورهای منطقه را تحت تسلط خود درآورند. با این حال، پس از شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه با لبنان در سال ۲۰۰۶، این طرح نیز با ناکامی مواجه شد.
وی با اشاره به اینکه اکنون بنیامین نتانیاهو به دنبال بازتعریف نظم نوین جهانی است، تاکید کرد: با این حال، پس از یک سال از آغاز جنگ غزه، رژیم صهیونیستی نتوانسته دستاورد نظامی خاصی به دست آورد و به همین دلیل این طرح نیز محکوم به شکست است. رژیم صهیونیستی نخواهد توانست سیاستهای خود و آمریکا را به اجرا درآورد. نظم نوین جهانی؛ طرحی که با مقاومت منطقهای فروپاشید
این کارشناس مسائل خاورمیانه اظهار داشت: اسرائیل و آمریکا همچنان در تلاشاند تا مدیریت خاورمیانه را در دست داشته باشند. نتانیاهو اکنون به دنبال تصرف جنوب لبنان است تا بتواند بر این کشور مسلط شود و سوریه را از معادلات منطقهای و بینالمللی خارج کند. همچنین با منزوی کردن ایران و احتمال حمله به این کشور، هدفشان تضعیف محور مقاومت است تا نظمی که دنبال آن هستند، عملی شود.
وی اضافه کرد: ایران، بهعنوان محور اصلی مقاومت در برابر جبههی شرارت آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی ایستاده است. ایران و محور مقاومت مانع از اجرایی شدن نظم نوینی که آمریکا، اسرائیل و انگلیس در پی آن هستند، شدهاند و ایران اجازه نخواهد داد که رژیم صهیونیستی بر مقدرات ملتهای منطقه مسلط شود.
این کارشناس مسائل خاورمیانه یادآور شد: کشورهای عربی که رابطه خود را با اسرائیل عادیسازی کردهاند، مانند مغرب، سودان، امارات و بحرین، اکنون منزوی شدهاند. ملتهای این کشورها به شدت علیه حکومتهایشان اعتراض کردهاند و اجازه نخواهند داد که روند عادیسازی ادامه یابد.
هانی زاده تصریح کرد: در حال حاضر مغرب همچنان درگیر تظاهرات است و سودان نیز بهخاطر حمایت از رژیم صهیونیستی در طول جنگ غزه، با اعتراضات گسترده مواجه شده است. به نظر میرسد که روند عادیسازی روابط میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی تحت تأثیر فضای جنگ در منطقه قرار گرفته است
نتانیاهو در حالی از «نظم جدیدجهانی» صحبت میکند که رژیم اسرائیل درگیر جنایات مکرر علیه غیرنظامیان و عملیاتهای نظامی بیهدف در منطقه است. این اقدامات نه تنها نتوانسته موقعیت صهیونیستها را تقویت کند، بلکه این رژیم را به سمت انزوای سیاسی و بینالمللی سوق داده است.
«نظم جدید» در واقع تلاشی برای جبران ناکامیهای گذشته است که اسرائیل در مواجهه با محور مقاومت، بهویژه ایران، متحمل شده است. طرحی که بیش از هر چیز به یک تاکتیک برای فرار از شکستهای فعلی شباهت دارد.
ایران بهعنوان محور اصلی جبهه مقاومت، سد بزرگی در برابر طرحهای توسعهطلبانه اسرائیل در منطقه محسوب میشود. با همراهی گروههای مقاومت مانند حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین و حضور موثر در سوریه و عراق، ایران توانسته است نقش خود را بهعنوان اصلیترین مانع در برابر توسعهطلبیهای اسرائیل به اثبات برساند.
همین موضوع باعث شده است که نتانیاهو، ایران را بزرگترین تهدید برای تحقق «نظم جدید» خود بداند و تمام تلاش خود را معطوف به تضعیف این کشور کند.
نتانیاهو در تلاش است تا با اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی، ایران را منزوی کند. او از طریق تحریمها، فشارهای دیپلماتیک و تهدیدات نظامی، در صدد است ایران را از بازیگری موثر در منطقه کنار بزند. بخشی از این استراتژی شامل ایجاد یک کریدور ارتباطی در منطقه است که قراراست جایگزین مسیرهای تجاری عبوری از ایران شود.
این کریدور از هند و جنوب آسیا اغاز شده وپس از عبور از خلیج فارس، به کشورهای عربی و بعدبادر اسراییل متصل میشود و در نهایت به اروپا میرسد. هدف اصلی این طرح، هم کاهش وابستگی کشورهای منطقه به مسیرهای ترانزیتی ایران ودور زدن این کشور در معادلات اقتصادی و تجاری است.
با این حال تاکنون این تلاشها نتیجهای معکوس داشته است. ایران نه تنها در برابر فشارها مقاومت کرده، بلکه با تقویت روابط منطقهای و بینالمللی، جایگاه خود را بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی در معادلات ژئوپلیتیک منطقه تثبیت کرده است.
این وضعیت نشان میدهد که تلاشهای اسرائیل برای محاصره ایران، به جای تضعیف این کشور، به افزایش قدرت منطقهای و جهانی آن منجر شده است.
در شرایطی که نتانیاهو به دنبال تحقق «نظم جدید» در منطقه است، اسرائیل بیش از پیش در انزوای بینالمللی قرار گرفته است. جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان و عملیاتهای نظامی در کشورهای همسایه، منجر به محکومیتهای بینالمللی و کاهش حمایتهای جهانی از این رژیم شده است. حتی متحدان غربی اسرائیل نیز در برخی موارد از حمایت کامل این رژیم خودداری میکنند.
در عین حال، تقویت ائتلافهای منطقهای میان ایران و کشورهای دیگر و افزایش نفوذ محور مقاومت، جایگاه اسرائیل را بیش از پیش تضعیف کرده است. این تحولات به انزوای دیپلماتیک اسرائیل دامن زده و چالشهای بزرگی را برای نتانیاهو به وجود آورده است.
طرح «نظم جدید» نتانیاهوباچالشهای جدی روبه رو است. حمایتهای محدودی از برخی کشورها وجود دارد، اما این پشتیبانی هادر مقیاس گسترده و بلند مدت تضمین نشده اند همچنین مقاومت منطقهای به رهبری ایران و انزوای فزاینده اسرائیل در سطح جهانی، از جمله عواملی است که تحقق این رویا را ناممکن کرده است. تجربه گذشته نشان داده است که اینگونه طرحها بدون همراهی و پذیرش ملتهای منطقه، به سرانجامی نخواهند رسید و شکست، نتیجه محتوم آنها خواهد بود.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونسیتی، بار دیگر رویای نظم جدید در خاور میانه رامطرح کرده است؛ نظمی که بهزعم او میتواند ساختار قدرت در منطقه را به نفع اسرائیل دگرگون کند و به نوعی توجیهگر جنایات مکرر او در این منطقه باشد. اما شواهد به خوبی نشان میدهد که نظم مدنظر نتانیاهو ادامهی همان طرح خاورمیانه جدید کسینجر است که تاکنون محکوم به شکست مقابل عاملی به نام مقاومت بوده و چنین عاقبتی برای طرح نتانیاهو نیز دور از انتظار نیست. دلایل شکست نظم جدید نتانیاهو را میتوان در چندین جنبه بررسی کرد.
یکی از مهمترین عوامل در شکست نظم جدید، هزینههای بالای نظامی است که اسرائیل برای تأمین امنیت خود و مقابله با گروههای مقاومت مانند حماس و حزبالله پرداخته است. بر اساس گزارشهای رسمی و تحلیلهای دفاعی، هزینه نظامی اسرائیل در سالهای اخیر بهطور پیوسته افزایش یافته است.
بهعنوان مثال، بودجه دفاعی اسرائیل در سال ۲۰۲۲ حدود ۲۴.۳ میلیارد دلار بوده است که نسبت به سالهای قبل افزایش چشمگیری داشته است.
این هزینهها شامل تجهیزات پیشرفته، سامانههای دفاع موشکی مانند گنبد آهنین، و عملیاتهای نظامی متعدد است. با این حال، این بودجه سنگین نتوانسته جلوی قدرت گرفتن گروههای مقاومت را بگیرد و در نتیجه اهداف ژئوپلیتیکی اسرائیل نیز محقق نشده است.
یکی از اصلیترین دلایل انزوای بینالمللی اسرائیل، تلفات انسانی گسترده ناشی از حملات نظامی این رژیم در نوار غزه و سایر مناطق است. طبق گزارشهای سازمان ملل، در جریان جنگ غزه در تا کنون شمار قربانیان تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه به ۴۲ هراز و ۱۲۶ شهید و تعداد مجروحان به ۹۸ هزار و ۱۱۷ تن رسیده که بسیاری از آنها غیرنظامیان، از جمله زنان و کودکان بودند.
این حملات به شدت توسط سازمانهای حقوق بشری محکوم شده و به تصویب چندین قطعنامه در سازمان ملل علیه اسرائیل منجر شد. همچنین، در طول سالهای اخیر، سازمانهای بینالمللی مانند دیدهبان حقوق بشر و سازمان عفو بینالملل، اقدامات نظامی اسرائیل را بهعنوان جنایات جنگی و نقض گسترده حقوق بشر معرفی کردهاند.
این جنایات جنگی به تصویر اسرائیل بهعنوان یک رژیم آپارتاید و ناقض حقوق بشر دامن زده و موجب افزایش انزوای آن در سطح بینالمللی شده است.
سیاستهای تهاجمی و جنگهای مداوم نه تنها بر فلسطینیان بلکه بر جامعه اسرائیل نیز تأثیرات عمیقی داشته است. طبق گزارشهای رسمی، میزان اختلالات روانی و استرسهای اجتماعی در میان شهروندان اسرائیلی به دلیل وضعیت جنگی مداوم به شدت افزایش یافته است.
بر اساس آماری که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، بیش از ۳۰ درصد از شهروندان اسرائیلی در مناطق مرزی و تحت حملات موشکی دچار اختلالات روانی نظیر اضطراب و افسردگی شدهاند. این شرایط، فشارهای اجتماعی زیادی را بر خانوادهها و نهادهای بهداشت عمومی وارد کرده است.
همچنین، مهاجرت نیروهای متخصص و جوانان از اسرائیل به دلیل بیثباتی داخلی و منطقهای افزایش یافته است. طبق آمار، در سال ۲۰۲۱، بیش از ۲۰ هزار نفر از اسرائیلیان به خارج از کشور مهاجرت کردهاند که این نشاندهنده افزایش بیاعتمادی نسبت به آینده اقتصادی و اجتماعی کشور است. همانطور که «رونن برگمن»، خبرنگار امنیتی اسرائیلی که ارتباط نزدیکی با موساد دارد و کتاب «برخیز و اول بکش» درباره تاریخچه ترورهای این رژیم منتشر کرده است، در گزارشی، درباره وضعیت آشفته رژیم صهیونیستی پس از عملیات موفق ایران افشاگری کرد.
برگمن به نقل از یک مقام آگاه صهیونیست نوشت: «اگر بحثهای داخلی مقامات اسراییلی از رسانهها پخش شود، ۴ میلیون نفر برای خروج از کشور به فرودگاه بنگوریون هجوم میبرند.»
به اعتراف رسانههای رژیم صهیونیستی از ابتدای ۲۰۲۳ بیش از ۵۵۳۰۰ هزار نفر اسرائیلی به طور قطعی از (فلسطین اشغالی) مهاجرت کردهاند که در طول تاریخ رژیم صهیونیستی بی سابقه بوده است در حالی که پیش بینی میشود این رقم در سال ۲۰۲۴ به بالاتر از ۶۹۲۰۰ مهاجرت معکوس برسد، امری که به اعتراف این رسانهها به شدت غیر منتظره و غیر عادی است.
واللا نیوز ادعا کرد، سال ۲۰۲۳ به دلیل شدت گرفتن کودتای قضائی و اعتراضات بسیاری تصمیم گرفتند و براساس دادههای دفتر مرکزی آمار اسرائیل بسیاری از اسرائیلیها فقط به اعتراضات شفاهی اکتفا نکرده بلکه عملا نیز دست به کار شده و از اینجا رفتهاند تا میانگین افزایش مهاجرت در مقایسه با سال قبل از آن یعنی سال ۲۰۲۲ به ۴۶.۴ درصد برسد.
یکی از اهداف اصلی طرحهای ژئوپلیتیکی اسرائیل در چارچوب نظم جدید، تضعیف قدرتهای منطقهای مانند ایران و سوریه بود. اما این تلاشها نیز به شکست انجامیده است. ایران، علیرغم تحریمهای اقتصادی و فشارهای بینالمللی، توانسته است نفوذ خود را در منطقه حفظ و حتی گسترش دهد.
بر اساس گزارشهای مرکز مطالعات استراتژیک واشنگتن، نفوذ ایران در عراق، سوریه و لبنان بهطور قابل توجهی افزایش یافته و این کشور بهعنوان یک قدرت منطقهای کلیدی در خاورمیانه باقی مانده است. این مسئله نشاندهنده ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف ژئوپلیتیکی خود است.
یکی از مهمترین پیامدهای تلاشهای اسرائیل برای ایجاد نظم جدید، بیثباتی بیشتر منطقهای است. مداخلات نظامی اسرائیل و متحدانش در کشورهایی مانند عراق، سوریه و یمن، نه تنها به کاهش نفوذ این کشورها نینجامیده، بلکه به تقویت گروههای افراطی مانند داعش منجر شده است. این بیثباتی، در نهایت به نفع اسرائیل نبوده و تهدیدات امنیتی بیشتری را برای این رژیم ایجاد کرده است.
بهعنوان مثال، پس از شکست اسرائیل در جنگهای سوریه و عراق، گروههای شیعه تحت حمایت ایران قدرت گرفته و تهدیدات علیه اسرائیل افزایش یافته است.
استناد به آمار و اخبار واقعی نشان میدهد که سیاستهای تهاجمی و جنگطلبانه اسرائیل تحت عنوان "نظم جدید" نه تنها به موفقیت نرسیده، بلکه هزینههای سنگینی از نظر نظامی، اقتصادی، اجتماعی و دیپلماتیک برای این رژیم به همراه داشته است. مقاومت قوی گروههای منطقهای، جنایات جنگی، هزینههای سنگین اقتصادی و اجتماعی و انزوای بینالمللی همگی نشاندهنده شکست طرحهای نتانیاهو هستند.
نوشته: مروارید رحمتی