به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، گاهی مهاجرت به تنهایی مشکلات را حل نمیکند. آن لحظه دشوار خداحافظی با مادرم در فرودگاه بینالمللی امام خمینی را هرگز فراموش نمیکنم. پیش از مهاجرت، همه مرا تشویق میکردند که با این کار مستقل خواهم شد و دیگر وابسته نخواهم بود. این حرفها مثل یک شات قهوه، مرا برای شروعی جدید سرحال کرد. اما این انگیزهها موقتی بودند، و من که برای ادامه تحصیل به آلمان مهاجرت کرده بودم، به زودی با واقعیتهای متفاوتی روبهرو شدم.
در ابتدا تصور میکردم که با مهاجرت، به فردی مستقل تبدیل خواهم شد. اما طولی نکشید که این تصور به کلی تغییر کرد. چالشهای پیش روی من، آنطور که فکر میکردم قابل پیشبینی نبودند. برخی از این چالشها، به ویژه برای دانشجویان مهاجر، سختتر از چیزی هستند که بتوان پیش از مهاجرت تصور کرد.
مشکلات تبدیل ارز و نوسانات آن میتواند به نارضایتیهای اقتصادی و مالی منجر شود و دانشجویان مهاجر ممکن است با مشکلاتی در تأمین هزینههای اولیه مانند خرید کتاب، مواد غذایی، و حملونقل روبهرو شوند.
یکی از مهمترین مشکلاتی که بسیاری از دانشجویان مهاجر با آن مواجه میشوند، عدم تطابق فرهنگی است. این موضوع که اغلب پیش از مهاجرت مورد توجه قرار نمیگیرد، در زندگی روزمره دانشجویان تأثیر عمیقی میگذارد. تفاوتهای زبانی، آدابورسوم متفاوت و حتی نابرابریهای اجتماعی میتوانند حس انزوا و بیگانگی را تشدید کنند. بسیاری از دانشجویان از تجربه تبعیضهای هویتی و نژادی گلایه دارند. این تجربیات میتوانند باعث شوند که دانشجویان احساس کنند به عنوان یک مهاجر، کمتر مورد توجه و احترام قرار میگیرند.
دوری از خانواده و عزیزان، یکی از چالشهای احساسی بزرگی است که بسیاری از دانشجویان مهاجر تجربه میکنند. این فاصله نهتنها باعث احساس تنهایی میشود، بلکه در برخی موارد به افسردگی نیز منجر میگردد. برخی از دانشجویان در همان ابتدای مهاجرت با این احساسات منفی مواجه میشوند و حتی از تصمیم خود پشیمان میگردند. نبود حمایت عاطفی و دشواری در ایجاد روابط جدید، فرآیند اجتماعیشدن در محیط جدید را سختتر میکند.
چالشهای مالی نیز یکی از بزرگترین معضلات دانشجویان مهاجر است. هزینههای بالای شهریه و زندگی در کشورهای میزبان، بسیاری از دانشجویان را مجبور میکند که برای تأمین مخارج خود، همزمان با تحصیل کار کنند. این مشاغل پارهوقت معمولاً حقوق پایینی دارند و فشار مضاعفی بر دانشجویان وارد میکنند. مشکلات ارزی و نوسانات نرخ ارز نیز به این چالشها دامن میزند و گاهی حتی تأمین نیازهای اولیه مانند غذا، حملونقل یا خرید کتاب را دشوار میکند.
مهاجران، گاهی با انواع آزارهای نژادی و تبعیضهای اجتماعی روبهرو میشویم. برای دانشجویانی که از کشورهای در حال توسعه میآیند، پذیرش در جوامع غربی اغلب با مشکلاتی نظیر برچسبهای منفی، تبعیضهای قومی و حتی تعرضات روانی همراه است. این مسئله یکی از بزرگترین چالشهای مهاجرت تحصیلی است.
یکی از دانشجویان مهاجر درباره تجربه خود از زندگی در خوابگاه میگوید: وقتی به آلمان آمدم، تصورم این بود که شرایط زندگی در خوابگاهها استاندارد خواهد بود. اما به محض ورود، فهمیدم که وضعیت اصلاً آنطور که فکر میکردم نیست. سرویسهای بهداشتی مشترک بودند و کیفیت پایینی داشتند. گاهی حتی آب گرم قطع میشد و مجبور بودم برای دوش گرفتن ساعتها منتظر بمانم. وقتی متوجه شدم در کشورهای دیگر خوابگاهها وضعیت بهتری دارند، دلسرد شدم.
بسیاری از دانشجویان مجبور به کار کردن در مشاغل پارهوقت با حقوقهای پایین هستند که این امر میتواند به پایین آمدن کیفیت زندگی آنها منجر شود و کارهای پارهوقت به طور معمول با مشکلاتی نظیر زمان محدود برای تحصیل، فشار روانی و خستگی همراه است.
یکی دیگر از دانشجویان در صفحه شخصی خود می نویسد: در زمینه تحصیل مسئله زبان خیلی بزرگ بود. من به زبان آلمانی تسلط کامل نداشتم و برخی از استادها اصلاً علاقهای به توضیح دادن به زبان انگلیسی نداشتند. در جلسات کلاس، به جای اینکه به سوالات ما توجه کنند، بیشتر به محتوای درسی خودشان میپرداختند. در نتیجه، من در برخی از دروس اصلاً نتواستم به درک درستی از مطالب برسم. در نهایت، مجبور شدم بیشتر وقت خود را به یادگیری زبان اختصاص بدهم تا به تحصیل.
از طرفی یکی دیگراز دانشجویان مهاجر گفت: مهاجرت به کانادا به امید داشتن تحصیلات عالی و زندگی بهتر بود، اما به سرعت متوجه شدم که شرایط اصلاً آنطور که به نظر میرسید نیست. خوابگاههایی که در آن ساکن هستیم، اغلب فرسوده و قدیمیاند و گاهی به دلیل کمبود فضا، مجبوریم اتاقها را با تعداد زیادی از دانشجویان شریک شویم. این موضوع باعث شد که تجربه زندگی دانشجویی من به شدت تحت تاثیر قرار گیرد.
وی افزود: حتی شرایط تحصیلی هم همانطور که انتظار میرفت خوب نبود. استادان خیلی کم به دانشجویان مهاجر توجه میکنند و احساس میکنیم که تنها به دانشجویان داخلی بها داده میشود. در کلاسها، بسیاری از اطلاعات به زبانهایی منتقل میشود که برای ما دشوار است و پیدا کردن زمان برای پرسیدن سوالات و حل مشکلات تحصیلی نیز بسیار سخت است. زمانی که میخواهیم از امکانات مشاوره یا خدمات دانشگاهی استفاده کنیم، یا با وقتهای طولانی مواجه میشویم یا با محدودیتهای زیادی روبهرو میشویم.
همچنین دانشجوی دیگری گفت: من همیشه آرزو داشتم که در استرالیا تحصیل کنم و وقتی برای ادامه تحصیل به اینجا آمدم، در ابتدا خیلی خوشحال بودم. اما خیلی زود متوجه شدم که شرایط خوابگاهی اصلاً آنطور که فکر میکردم نیست. خوابگاهها پر از مشکلات فنی بودند؛ گاهی اوقات درها باز نمیشدند، یا سیستمهای تهویه خراب بودند. حتی یکی از هماتاقیها مشکل بهداشتی داشت که باعث شد من به شدت از وضعیت زندگی در خوابگاه ناراضی شوم.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: در دانشگاه نیز شرایط خیلی بهتر نبود. برخلاف آنچه که در ابتدا به من گفته شده بود، تدریس به شکل آنلاین و غیرحضوری خیلی سخت و پراسترس بود. من به عنوان دانشجوی بینالمللی، به دلیل نداشتن حمایتهای کافی از جانب دانشگاه و استادان، با مشکلات بسیاری مواجه شدم. همه چیز برای من به یک تجربه استرسزا و دشوار تبدیل شده بود و
حتی در بعضی مواقع احساس میکردم که هیچکس برای مشکلات من اهمیت نمیدهد.
سخن آخر
این تجربیات از زبان دانشجویان مهاجر نشاندهنده معضلات و چالشهای واقعی است که بسیاری از آنها در محیطهای دانشگاهی جدید با آنها روبهرو هستند. مشکلات خوابگاهی، تبعیضهای آموزشی، عدم توجه به نیازهای روانی و اقتصادی دانشجویان خارجی، و کیفیت پایین زندگی در خوابگاهها میتوانند به طور جدی بر سلامت روانی و تحصیلی دانشجویان تأثیر بگذارند. برای بهبود این وضعیت، نیاز به تدابیر و حمایتهای بیشتری از سوی دانشگاهها و دولتهای میزبان وجود دارد تا شرایط مهاجران تحصیلی را بهبود بخشیده و از آنها حمایت کنند.
جستجوی فرصتهای بهتر تحصیلی، فرار از شرایط سخت اقتصادی، یا آرزوی تجربه تحصیل در دانشگاههای معتبر جهانی. اما باید به این نکته نیز اشاره شود که مهاجرت تحصیلی بهطور معمول تنها با چشماندازهای مثبت و امیدبخش همراه نیست و با چالشها و مشکلات بسیاری مواجه است که میتواند اثرات منفی بر دانشجویان بگذارد. این مشکلات ممکن است از تبعیض فرهنگی و اجتماعی تا مسائل مالی و روانی مختلف متغیر باشند.