آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۲۱۸۱۲
در گفتگوی تفصیلی با دانشجو

رفیق‌دوست: اولین سلاح‌های ایران پس از انقلاب از بیروت آمد! / بهزاد نبوی در روند خرید تسلیحات سنگ‌اندازی می‌کرد/ در دوران مسئولیتم به قانون عمل نکردم! + فیلم

محسن رفیق‌دوست گفت: یکبار قبل از سفر به لیبی مرحوم هاشمی رفسنجانی با چشمانی اشک‌آلود گفت که در برابر مردم خجالت‌زده هستیم، چون توان موشکی نداریم!

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ مجسن رفیق دوست یکی از انقلابیون با سابقه در مبارزه با رژیم پهلوی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مسئولیت‌های همچون وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس و ریاست بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی را برعهده داشته است.

اماعلتی که باعث شد تا سراغ ایشان برویم این بود که وی راننده خودروی بلیزر حضرت امام در ۱۲ بهمن ۵۷ از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا بودند و قطعا در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی شنیدن خاطرات ایشان برای همه به ویژه نسل جوان و دانشجویان آموزنده باشد.

از همین روی مهمان خبرگزاری دانشجو شدند و باهم خاطرات مبارزاتی و اجرایی ایشان را مورد بررسی قرار دادیم.

مشروح بخش دوم این گفت‌و‌گو به شرح ذیل است:

سوال: چطوراز شما برای تشکیل سپاه پاسداران دعوت شد؟

پاسخ: در نهم اسفند ۱۳۵۷، دم پله‌های مدرسه علوی، بزرگان انقلاب یعنی شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، آقای موسوی اردبیلی، مرحوم هاشمی رفسنجانی، مقام معظم رهبری و آقای مفتح ایستاده بودند.

من را صدا زدند و گفتند: «امام فرمان تشکیل سپاه را زیر نظر دولت موقت به آقای لاهوتی داده است. کارت را رها کن و برو سپاه!» پرسیدم: «سپاه کجاست؟» گفتند: «پادگان عباس‌آباد.»

بلافاصله پریدم داخل ماشین و به پادگان رفتم. آنجا جمعی از بچه‌های انجمن اسلامی اروپا و مبارزان انقلاب حضور داشتند. وارد جلسه شدم و گفتم: «بسم‌الله الرحمن الرحیم.» یک کاغذ آچار برداشتم و روی آن نوشتم: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد؛ یک، محسن رفیق‌دوست!»

کد ویدیو

دولت موقت تمایلی به تشکیل سپاه نداشت

سوال: حلقه اولیه فرماندهی سپاه پاسداران چه صورت بود؟

پاسخ : در روز‌های اول انقلاب، نیرو‌های مختلفی در حال شکل‌گیری بودند. محمد منتظری به دنبال ایجاد یک گارد برای انقلاب بود و ابوشریف پادگان جمشیدیه را در اختیار گرفته و نیرو جمع می‌کرد. از طرف دیگر، هفت گروه مبارز مسلح، از جمله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در تلاش بودند تا نیروی خود را سامان دهند.

اما سپاه یک نیروی رسمی با حکم امام بود. دیدم که این روند موازی نمی‌تواند ادامه پیدا کند.

پس محمد منتظری، ابوشریف و محمد بروجردی را به سپاه دعوت کردم و به آنها گفتم: اینجا سپاه رسمی و قانونی است که حکم امام را دارد. شما هم در این ساختار ادغام شوید.

بحث مفصلی شد و در نهایت توافق کردیم که از هر گروه، چهار نفر انتخاب شوند و سپاه را یکپارچه کنیم. محل این ادغام نیز پادگان جمشیدیه تعیین شد.

اما دولت موقت تمایلی به تشکیل سپاه نداشت و مانع‌تراشی می‌کرد! پس با غرضی و مرحوم مرضیه دباغ نزد امام رفتیم. وقتی ماجرا را توضیح دادم

امام خمینی (ره) فرمودند: «چه کار کنیم که بهتر است؟»

گفتم: «آقا، ما تابع نظر شورای انقلاب باشیم.»

امام لحظه‌ای تأمل کردند و سپس جمله‌ای تاریخی گفتند که بلافاصله در دفترم یادداشت کردم: «امر سپاه با شورای انقلاب باشد!»

بعد از این، به شورای انقلاب رفتم و جلسه‌ای برگزار شد که در آن، جواد منصوری به‌عنوان فرمانده سپاه انتخاب شد و ابوشریف مسئول عملیات گردید.

از آن روز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌عنوان یک نیروی واحد و رسمی، تحت نظر شورای انقلاب، مسیر خود را آغاز کرد.

کد ویدیو

اولین سلاح‌های ایران پس از انقلاب از بیروت آمد!

سوال: اولین سفر شما به منظور خرید اسلحه و تسلیحات نظامی به کجا و چگونه بود؟

پاسخ : قبل از جنگ، تقریباً هیچ تجهیزات نظامی نداشتیم. اولین سفرم برای خرید سلاح در سال ۵۸ بود؛ به بیروت رفتم و با یاسر عرفات دیدار کردم. از او ۵۰۰ قبضه آرپی‌جی ۷، ۲۰۰۰ کلاشینکف، ۲۰۰ هزار فشنگ و ۵۰۰۰ موشک آر پی جی خریدم. این اولین خرید رسمی تسلیحات ایران پس از انقلاب بود

بعد از آن، با کمک سوریه و لیبی، خرید سلاح را ادامه دادیم. اما وقتی سراغ کشور‌های بلوک شرق رفتیم، یا می‌گفتند که سلاح‌ها را قبلاً به عراق فروخته‌اند، یا می‌گفتند که «ارباب ما» اجازه فروش به شما را نمی‌دهد! منظورشان شوروی بود.

اما راه جدیدی پیدا شد؛ مستقیم به چین وصل شدیم! از سفیر ایران در چین خواستم که دیداری برایم تنظیم کند. آن زمان، رهبر چین، دنگ شیائوپینگ بود.

بدون هیچ هماهنگی قبلی، مستقیماً به دیدار او رفتم! نیم ساعت با او صحبت کردم، و در پایان، دستور داد که هر سلاحی نیاز داریم، به ما بفروشند!

کد ویدیو

مانع تراشی‌ بهزاد نبوی در روند خرید تسلیحات و جنگ

سوال: دولت تا چه میزان در تامین تسلیحات همکاری می‌کرد؟

پاسخ : در دولت سه گروه وجود داشتند که نسبت به جنگ نظرات مختلفی داشتند گروه اول، بچه‌های انجمن اسلامی که همراه جنگ بودند. گروه بعدی افرادی که بی‌طرف بودندوگروه سوم کسانی که به جنگ کمک نمی‌کردند، بلکه مانع‌تراشی می‌کردند و به ریاست آقای بهزاد نبوی که مخالف جنگ بودند!

مثلاً وقتی از جبهه برمی‌گشتم و عملیات‌ها را توضیح می‌دادم و تمام می‌شد، آقای نبوی می‌پرسید: «کی جنگ را تمام می‌کنی؟!» در حالی که هیچ خدمتی به جنگ نکردند!

در خرید تسلیحات هم سنگ‌اندازی می‌کردند! حتی ما را مجبور کردند سلاح‌هایی را که می‌خواستیم، از وزارت صنایع سنگین بخریم، آن هم ۹۰ میلیون مارک گران‌تر از آلمان! هدفشان فقط این بود که کار‌ها را به نفع خودشان پیش ببرند.

اما وقتی تصمیم گرفتم ایران را به خودکفایی تسلیحاتی برسانم، همین جریان مخالف، مانع شد. با این حال، کار را شروع کردیم و امروز، ۱۰۰ درصد در تولید اسلحه و مهمات خودکفا هستیم

همان زمان، برای تأمین فولاد آلیاژی که در جنگ نیاز داشتیم، یک کارخانه فولاد در یزد ساختیم، که حالا نه‌تنها نیاز دفاعی کشور را تأمین می‌کند، بلکه برای تمام صنایع کشور هم فولاد تولید می‌کند.

کد ویدیو

قذافی گفت عربستان را باموشک بزنید !

سوال: بزرگ‌ترین حامی خارجی ایران در زمان جنگ به ویژه در بحث تسلیحات نظامی کدام کشور بود؟

پاسخ: بزرگ‌ترین حامی خارجی ایران در دوران دفاع مقدس، لیبی بود. من ۲۰ بار با قذافی دیدار داشتم. او در زمان دفاع مقدس می‌گفت: «امام، رهبر ماست و بعد از امام، من رهبر جهان اسلامم!»

اولین سفری که به لیبی رفتم آقای هاشمی می‌گفت که لیبی ناو‌های جنگی غربی داشته که کنار گذاشته و ناوگان روسی آورده است. ما به تجهیزات آن ناو‌ها احتیاج داریم. پس همان تجهیزات و مهمات ناو‌های غربی قذافی را بار کشتی کردم و به ایران آوردم. دفعه دوم از آن‌ها مهمات گرفتم.

یک دفعه دیگر رفتم که قبل از آن آقای هاشمی با چشمانی اشک‌آلود گفت که در برابر مردم خجالت‌زده هستیم، چون توان موشکی نداریم! من که در سال ۶۲ تازه وزیر شده بودم، تصمیم گرفتم برای یک سفر رسمی به لیبی بروم و از قذافی موشک بگیرم.

اول به سوریه رفتم و با حافظ اسد مذاکره کردم. اما او گفت: «من موشک دارم، ولی اختیارش دست روس‌هاست!» بعد گفت: «برو از قذافی بگیر، من هم به او سفارش می‌کنم.»

در لیبی با جلعود جلسه داشتیم بعدش گفتند موشک دست اخ العقید است با سرلشکر رحیم صفوی رفتیم پیش او و شرط گذاشت که اگر موشک میخواهید باید یک موشک به عربستان بزنید و من قبول کردم بعد که از جلسه بیرون آمدیم سردار رحیم صفوی گفت آقا محسن چرا این شرط را قبول کردید گفتم اگر قبول نمیکردم به ما موشک نمیداد یه چیزی گفتم انجام که نمیدهیم!

در نهایت، سه بار رفتم و در هر سفر، ۱۰ موشک از لیبی گرفتم، آن هم کاملاً رایگان! اما برخلاف تصور آن‌ها هیچ‌وقت این موشک‌ها را به سمت عربستان شلیک نکردیم!

کد ویدیو

اسرائیل به دنبال فروش سلاح به مابود، اما ناکام ماند

سوال: در زمان جنگ برای خرید سلاح پیشنهاد‌های عجیب و غریبی داشتید؟

پاسخ : اسرائیل بار‌ها تلاش کرد که به ما سلاح بفروشد، اما ناکام ماند! آنها می‌خواستند به طرق مختلف وارد شوند، اما هیچ سلاح اسرائیلی از آنها نخریدیم.

یکی از افرادی که در این زمینه تلاش می‌کرد، یعقوب نیمرودی، یک یهودی ایرانی بود که بعد از انقلاب به خارج رفت.

ما هر سال در کنفرانس سوئیس در شهر کرام مونتون شرکت می‌کردیم. نیمرودی همیشه در هتل ما اتاق می‌گرفت، در رستورانی که ما می‌رفتیم، حضور پیدا می‌کرد، فقط برای اینکه یک عکس با من بگیرد!

اما این آرزو را به دلش گذاشتم، چه برسد به اینکه از او سلاح بخریم!

کد ویدیو

در ماجرای مک‌ فارلین نقشی نداشتم

سوال: درجریان قضیه مک فارلین حضور داشتید؟

پاسخ : در آن سال‌ها من اصلاً در این ماجرا نبودم. اما بعداً یک برادر سپاهی به نام مهدی وردی‌نژاد که بعد‌ها رئیس خبرگزاری جمهوری اسلامی شد، همراه با آقای هاشمی رفسنجانی، سلاح‌هایی را که آورده بودند، تحویل من دادند!

تمام سلاح‌ها خراب بود! اما به‌هرحال، وقتی اسلحه وارد کشور شده بود، نمی‌توانستند آن را دور بریزند. به من گفتند: «موشک تاو آمده، تحویل بگیر!»

تحویل گرفتیم، اما یک دانه هم سالم نبود! پس آنها را به مجموعه‌ای که در داخل، موشک تاو تولید می‌کردیم، فرستادیم برای تعمیر و بازسازی. بعد از تعمیر، همه را به جبهه فرستادیم.

کد ویدیو

هویدا خودش زنگ زد 

سوال: دریکی از مستند‌های شبکه‌های ضد انقلاب عنوان می‌شود شما هویدا را دستگیر کردید این موضوع را تایید می‌کنید؟

پاسخ: در یکی از مستند‌های شبکه‌های ضدانقلاب، اسم من را به‌عنوان کسی که هویدا را دستگیر کرده، آوردند. اما ماجرا این‌گونه بود؛ یک روز فردی به نام عباس رضاییان تماس گرفت. خودش را کارمند سازمان آب معرفی کرد و گفت: «هویدا در خانه‌ای نزدیک باغ شیان است!»

باغ شیان همان باغ متعلق به ساواک بود، جایی که زندانیان سیاسی را نگه می‌داشتند. وقتی به محل رفتیم، او را پیدا کردیم و آوردیم.

اتاقی که در آن بود، صحنه عجیبی داشت: ۴۰ تا ۵۰ پیپ، ۴۰ تا ۵۰ بطری مشروب و تعدادی کتاب عاشقانه!

حال اینکه چرا آن فرد مستقیماً به من زنگ زد؟ چون من مسئول مدرسه علوی بودم، جایی که افراد رژیم پهلوی بعد از انقلاب در آن نگه‌داری می‌شدند ؛ در واقع، هویدا خودش را تحویل داد.

کد ویدیو

در دوران مسولیت‌ام به قانون عمل نکردم

سوال: به عنوان سوال پایانی آیا کاری بوده است که در زمان مسئولیت هایتان انجام داده باشید و هم اکنون از آن پشیمان باشید؟

پاسخ: چند سال پیش، در دیداری با مقام معظم رهبری گفتم: در تمام دوران مسئولیت‌های رسمی‌ام، تنها چیزی که به آن عمل نکردم، قانون بود

هر کاری را که تشخیص می‌دادم درست است، انجام می‌دادم، بدون اینکه نگران مطابقت آن با قانون باشم.

اما در همان دیدار، شهادت دادم که از هیچ‌یک از تصمیماتم، چه در سپاه و چه در بنیاد مستضعفان، پشیمان نیستم.

کد ویدیو

پایان 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار