به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، این رویداد میتواند نقطه عطفی در تاریخ معاصر دیپلماسی آمریکا باشد. همچنان در حال ارزیابی پیامدهای احتمالی تنشی هستیم که جمعه گذشته در اتاق بیضی شکل کاخ سفید بهوقوع پیوست. دیداری که قرار بود زمینهساز توافقی درباره منابع معدنی اوکراین و تقویت حمایت آمریکا از کییف در مذاکرات با روسیه باشد، در نهایت به یک شکست آشکار انجامید. دونالد ترامپ و جیدی ونس، در این دیدار به شدت ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین را به دلیل ضعف در مذاکرات و آنچه که آن را فقدان قدردانی کافی از کمکهای آمریکا میدانستند، سرزنش کردند.
نتیجه این اختلاف، لغو توافق بود و هیئت اوکراینی زودتر از موعد برنامهریزیشده، کاخ سفید را ترک کرد. بهدنبال این تنشها، زلنسکی بلافاصله عازم اروپا شد، جایی که رهبران اروپایی با نگرانی و حمایت به استقبال او رفتند. در داخل واشنگتن، حامیان ترامپ از جمله برخی قانونگذاران جمهوریخواه و رسانههای جناح راست این آشکارسازی عمومی را تأیید کردند و زلنسکی را مقصر دانستند. به نظر میرسد محور اصلی این اختلاف، درخواست زلنسکی برای دریافت تضمینهای امنیتی مشخص از آمریکا بود؛ تضمینهایی که بتوانند روسیه را از نقض احتمالی آتشبس بازدارند. با این حال، دولت ترامپ از ارائه چنین تضمینهایی خودداری کرد.
این اقدام در حالی صورت گرفت که دولت ترامپ بهوضوح تمایل داشت روابط خود با کرملین را بهبود بخشد. رأی این دولت علیه قطعنامهای در سازمان ملل که تجاوزات روسیه در اوکراین را محکوم میکرد، نشاندهنده همین رویکرد است. مایکل والتز، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در مصاحبهای پس از این رویداد گفت: «زمان به نفع شما نیست، شرایط جهانی به نفع شما نیست و از همه مهمتر، صبر مالیاتدهندگان آمریکایی برای ادامه این کمکها حد و مرز دارد.»
همکاران من معتقدند که این مباحثه تنها نشاندهنده شکاف میان اروپا و دولت ترامپ نیست، بلکه تهدیدی جدی برای کمکهای آمریکا به اوکراین، پایان جنگ در اروپا و حتی احتمال بازسازی روابط ترامپ و زلنسکی به شمار میرود. اما این موضوع ابعادی عمیقتر از یک مشاجره موقتی دارد. در دوران دولت بایدن، جنگ اوکراین به نقطه عطفی برای تقویت ائتلاف فرا آتلانتیکی و مفهوم گستردهتر «غرب» تبدیل شد. ایالات متحده نقش محوری در افزایش کمکهای دفاعی به اوکراین ایفا کرد و واکنشهای اروپا را با دقت هماهنگ ساخت. ناتو قدرت نظامی خود را ارتقاء داد، اعضای جدیدی به صفوفش پیوستند و اتحادیه اروپا میلیونها پناهجوی اوکراینی را پذیرفت و میلیاردها دلار کمک مالی برای بازسازی کییف اختصاص داد. در این دوران، رهبران غربی بر ارزشهای مشترک خود در دفاع از حاکمیت اوکراین و دموکراسی تأکید کردند.
دونالد ترامپ که همواره دیدگاههایی منتقدانه نسبت به اتحادهای سنتی داشته، اتحادیه اروپا را بهعنوان تهدیدی برای منافع آمریکا و ناتو را مجموعهای از شرکای غیرقابل اعتماد تلقی کرده است. کایا کالاس، نخستوزیر پیشین استونی و دیپلمات برجسته اتحادیه اروپا در همین راستا اظهار داشت: «امروز روشن شد که دنیای آزاد به یک رهبر جدید نیاز دارد. این وظیفه اکنون به ما اروپاییها محول شده است» کامیل گراند، پژوهشگر ارشد در شورای روابط خارجی اروپا و مقام ارشد پیشین ناتو، در شبکههای اجتماعی نوشت: «اکنون زمان آن است که آرامش خود را حفظ کنیم، اما مسیرمان را تغییر دهیم. متحد آمریکایی ما موضعی اتخاذ کرده که با ارزشها و منافع مشترک ما همخوان نیست. این مسئله ممکن است موقتی یا دائمی باشد، اما پیامدهای عمیق و پایداری به همراه خواهد داشت.»
در مسکو، این اختلافات میان دولت ترامپ و اوکراین بهعنوان یک فرصت تلقی شده است. دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، در صحبتهایی طی تعطیلات آخر هفته به تغییرات سریع در سیاست خارجی ایالات متحده تحت رهبری ترامپ اشاره کرد. او اظهار داشت که این سیاست، همزمان که شاخه زیتونی به سمت روسیه دراز کرده، همسایگان آمریکا را تهدید میکند و برای یک جنگ تجاری جدید با اروپا آماده میشود. به گفته پسکوف، این تغییرات «تا حد زیادی با دیدگاه ما همسو است.».
اما برای اوکراین، اوضاع تاریک به نظر میرسد. زلنسکی اکنون با چالشهای بزرگی مواجه است تا اعتماد ترامپ را بازگرداند؛ اعتمادی که با توقع معاملهای بزرگ و رویکردی متواضعانه از سوی زلنسکی گره خورده است. در حالی که رهبران اروپایی تلاش میکنند تا وضعیت را آرام نگه دارند، برخی تحلیلگران هشدار میدهند که ترامپ ممکن است ارسال تجهیزات نظامی به اوکراین را متوقف کند. این امر، در کنار کمبود مهمات برای سامانههای دفاع هوایی ساخت آمریکا و دیگر تسلیحات، پیامدهای ویرانگری برای اوکراین خواهد داشت، کشوری که همچنان تحت بمباران مداوم روسیه قرار دارد.
در همین حال، قدرتهای اروپایی نظیر بریتانیا و آلمان به دنبال تقویت بودجههای دفاعی خود هستند. کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، در نشستی که روز یکشنبه با حضور زلنسکی و دیگر رهبران اروپایی برگزار شد، از این کشورها خواست تا نیروهای نظامی خود را تقویت کرده و به یک «ائتلاف داوطلبانه» بپیوندند که بتواند کمبود تجهیزات و حمایتهای نظامی از اوکراین را جبران کند.
اما اگر دولت ترامپ تصمیم بگیرد برنامههای خود برای کاهش حضور نظامی ایالات متحده در اروپا را عملی کند و تمرکز بیشتری بر منطقه هند-پاسیفیک داشته باشد، این کمبودها ممکن است به شدت افزایش یابند. نایجل گولد-دیویس، دیپلمات پیشین بریتانیایی و پژوهشگر ارشد مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، هشدار داده است که با توجه به رفتار پیشبینیناپذیر ترامپ، اروپا تا چه اندازه میتواند به حمایت نظامی و دفاعی ایالات متحده اعتماد کند؟
در همین حال، ترامپ و ونس ممکن است از آشفتگی و تفرقه در اروپا خشنود باشند، اما رهبران اروپایی در حال مواجهه با پیامدهای واقعی این فروپاشی وحدت غرب هستند. آلن فراشون، ستوننویس روزنامه لوموند اشاره کرده که سیاستهای ترامپ بهطور غیرمستقیم به نفع مسکو تمام شده است. او نوشته است: «تنها در مدت کوتاهی، مسکو از مجموعهای از تصمیمات انباشته بهرهمند شده است؛ نه عضویت اوکراین در ناتو؛ نه حضور نیروهای ناتو برای نظارت بر یک آتشبس احتمالی و همچنین فشار برای امتیازدهیهای سرزمینی از سوی کییف.»
این تغییر در دیپلماسی آمریکا به دیگر بازیگران جهانی فرصتهای غیرمنتظرهای داده است. وِن-تی سانگ، استاد دانشگاه ملی استرالیا در گفتوگو با روزنامه استرالین فایننشال ریویو اظهار داشت: «چین آشکارا از شرایط فعلی راضی است. ترامپ، با حمله گسترده دیپلماتیک خود به دوستان و دشمنان باعث شده که دیپلماسی تهاجمی چین کمتر مورد توجه قرار گیرد.»
برخی تحلیلگران بر این باورند که اتحاد غربی، به مدت چندین دهه، یکی از عوامل اساسی در قدرتنمایی جهانی ایالات متحده بوده است. اما سیاستهای ترامپ که عمدتاً بر منافع محدود داخلی متمرکز است و گاهی با رهبران مستبد جهانی همراهی نشان میدهد، تحولی اساسی در سنت سیاست خارجی این کشور ایجاد کرده است. کبیر تانجا، تحلیلگر سیاست خارجی هند، در اظهار نظری در شبکههای اجتماعی خود نوشت: «تنها یک ماه از مراسم تحلیف ترامپ گذشته و آمریکا به سوی استقلال استراتژیک از خودش میشتابد.» او همچنین تاکید کرد: «به احتمال زیاد یکی از بهترین دورانها برای چین همین حالاست.»