به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سومین جلسه فصل جدید سلسله نشستهای تخصصی آهات با رویکرد تحلیل هنری و اجتماعی موضوعات و مسائل امروز هیأت با موضوع «شادخوانی» برگزار شد.
این نشست به همت مرکز تخصصی احیاء امر با همکاری گروه فرهنگ و هنر دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلام با حضور سیدمهدی میرداماد مداح اهل بیت علیهم السلام، محمد صمیمی شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام، سیدمحمدمهدی شفیعی کارشناس دینی و ادبی و پدرام جوادزاده کارشناس موسیقی برگزار شد.
محمدمهدی سیار دبیر این نشست اظهار داشت: هنر مداحی و محفلگردانی و مجلسداری برای اهلبیت(ع) پویاست اما اینکه این سیر چقدر سیر تکاملی است و چه نقدها و چه گفتوگوهایی در موردش میتوان داشت بر عهده اینگونه نشستهاست.
پدرام جوادزاده کارشناس موسیقی در این نشست اظهارداشت: برای هیأت یک جور متفاوتی نگرانم. من مدتهاست که از دستگاههای فرهنگی کشور شخصاً قطع امید کردهام. به نظر من هیأت آخرین سنگر ماست که مانده است و این سنگر هم امروز مبتلا به دردهایی شده که خیلی خطرناک است.
وی افزود: هیأت سنگریست که انسانساز بود و جور خیلی چیزهای دیگر را میکشید. من واقعاً نگرانش هستم. من معتقدم جامعه ما وارد یک دوره خیلی عجیبی از ابتذال شده و بخشی از آن ناشی از انتخابها و تصمیمهای غلط مدیریتی در داخل کشور بوده است. بخشی از آن هم به دشمنان ما در خارج مرتبط است.
این کارشناس موسیقی گفت: آدمهای بیاخلاق، محتوای بیاخلاق، محتوای غیرموسیقایی و محتوایی که اصلاً مناسب نیست و بحران است درحال وارد شدن به هیأت است یعنی اگر ما یک روزی میرفتیم پشت میکروفون صحبت میکردیم میگفتیم موسیقی ایران درحال مبتذل شدن است؛ من امروز باید بگویم هیأت درحال مبتذل شدن است.
جوادزاده گفت: فضای هیأت در مسجد و حسینیه به خاطر قدسی بودن فضا دارای حساسیتهایی است که اگر این مسائل وارد آن شود، مشکلات بسیاری دارد.
این کارشناس موسیقی گفت: مسئله شادی اساساً در جامعه ما دچار یک کجفهمی خیلی جدی است. ما در ایران، شادی را با هیجان اشتباه گرفتیم. همه میگویند که موسیقی سنتی ایران غمناک است. من نگاه به موسیقی پاپ ایران که میاندازم حالا چه آنهایی که در لسآنجلس میخوانند چه آنهایی که در ایران میخوانند که در خود ایران واقعاً اوضاع درحال بدتر شدن است، خلاصه و چکیدهاش شده اینکه من چقدر بدبختم و تو نیستی و مدام ناله میکند اما در میان جامعه این به عنوان یک موسیقی شاد شنیده میشود. اصلاً چطور ممکن است که یک اثر را که اینقدر داخلش ناله و مفاهیم غیراخلاقی دارد، بشنوی و در وجودت احساس شادی کنی؟
وی ادامه داد: این موسیقی هیجان دارد کما اینکه موسیقی متال هیجان دارد، موسیقی راک هیجان دارد اما اینها موسیقی شادی نیستند اساساً نقطه مقابلش هستند. ما دقیقاً در موسیقی ایرانی چون دعوت به جهان درون میکنیم، دعوت به اندیشه میکنیم علی القاعده شعرها یک نیمنگاه عرفانی دارد و شعرها حوزههای اندیشه را پوشش میدهند، شما با پدیدهای مواجه هستید که هیجان ندارد.
جوادزاده با طرح این سؤال که ارتباط این موضوع با هیأت چیست، گفت: تا یک روزگاری حوزه مداحی ما حالا چه در جایی که عزا بود و چه در جایی که شادی بود، منطبق بر تجربه موسیقی ایرانی بود. پس من میرفتم در یک هیأتی دعوت به جهان درون میشدم. اندیشهام قلقلک پیدا میکرد روحم یک سوزنی بهش میخورد و به سمت رشد حرکت میکردم از یک جایی به بعد یعنی از دهه هفتاد، خیلی مشهود ما مسیری را که در موسیقی سایر حوزهها داریم، در هیأت هم مشاهده میکنیم. من اصلاً نگران کنسرت شدن هیأتها نیستم بلکه نگران دیسکو شدن هیأتها هستم.
این کارشناس موسیقی گفت: پدیدههایی در هیأتها در حال رخ دادن است که منهای اینکه حرام است و مبتنی بر منویات مقام معظم رهبری نیست، منهای اینکه عقلاً اصلاً فاسد است متأسفانه به نام مقدس اباعبدالله و دیگر ذوات مقدسه درحال ارائه شدن است.
وی با بیان اینکه منِ موزیسین درباره این اتفاقات احساس خطر میکنم اما طلاب و حوزههای علمیه سکوت کردهاند، گفت: خود جامعه مداحان و پیرغلامان واکنشی ندارند. این روزها کاری در فضای هیأت کشور منتشر شده که اصلاً نامش مداحی نیست و میتوان گفت قطعه موسیقی است که برداشت از آثار غرب است و مناسب مجلس عروسی است.
جوادزاده گفت: ما امروز در هیأتها با کارهایی مواجهیم که اگر اسم امام حسین علیه السلام را از بالای آن برداریم یا ندانید در تهران یا فلان شهر است، شک میکنید که مداحی باشد!
وی افزود: اینکه در فضای هیأت از غلام امام حسین علیه السلام، به سلبریتی در عرصه مداحی رسیدیم خودش ابتذال است. اگر ما به عنوان یک جوان میرفتیم در هیأت و یک کار غلطی میکردیم مداح میآمد گوش ما را میپیچاند میگفت آقا داری چکار میکنی؟ هیأت امام حسین علیه السلام است، احترام دارد. ما الان داریم حرمت امام حسین علیه السلام را میشکنیم. ما دچار خلط فکری شدیم دچار یک سری غلطهای جدی شدیم اصلاً هدف گیری ما اشتباه شده است. وقتی هدف من میشود که بیشتر دیده شوم و من دنبال فالور میروم، خواه ناخواه هیأت ما به ابتذال کشیده میشود.
سیدمحمدمهدی شفیعی، کارشناس ادبی در این نشست با طرح این سؤال که آیا ما بناست وقتی راجع به هیأت صحبت میکنیم راجع به همه پدیدههای مرتبط با هیأت که پایگاه ترویج و تبلیغ دین و معارف است صحبت کنیم؟ آیا وقتی میرویم سراغ کارشناس فقهی بناست حرام و حلال بپرسیم؟ اصلاً آیا یعنی سطح دغدغه ما باید این شود که آقای جوادزاده الان بحث بکنند که آیا فلان موسیقی حرام شرعی است یا نه؟ اظهارداشت: من فکر میکنم اصلاً نقطه عزیمت ما نقطه غلطی بوده است و همین نقطه هم کار را خراب کرد. ما یک دورهای از آقا میپرسیدن که آیا دست زدن برای مثلاً مجلس شادی اشکال دارد یا ندارد؟
وی افزود: آقا در مقام یک مرجع تقلید پاسخ میدادند که نه اگر مترتب مفسده نشود اشکال ندارد اما همان آقایی که این فتوا را داده بعدش گفته ولی بهتر است که مجالس دینی فلان. ما دیگر این را میگفتیم که فقه نیست، دیگر حرام نیست که مترتب مفسده باشد.
شفیعی گفت: در باب موسیقی همین اتفاق دارد میافتد. ببینید یک وقت به من میگویید که شما بیا مثلاً مبنای مراجع را یا مبنای حالا به طور خاص آقا را در باب موسیقی بحث کن، خب مینشینیم کتاب غنای آقا را بررسی میکنیم. اتفاقاً از نظر مبنای حلیت و حرمت ملاک آقا تقریباً در حلیت و حرمت موسیقی از همه سهلتر است.
وی ادامه داد: اصلاً در فرهنگ قرآن لهو، اسباب غفلت هست و نقطه مقابلش ذکر است. در فرهنگ قرآن لَعِب اسباب بازی است نقطه مقابلش حکمت است. غفلت از خدا و هر چیزی که غفلت را ایجاد کند. «مداحی» که پایگاه ترویج فرهنگ دین است را میبریم با فقه به معنی الاخص میسنجیم. آیا اشکال ندارد؟ این موسیقی اشکال ندارد؟ اما آیا من اگر در مسئله حجاب به همان بچه هیأتی بگویم حجاب بدون چادر اشکال ندارد، بیا چادر را آرام آرام از فرهنگمان کنار بگذاریم. یقه من را میگیرد و از منبر پایین میکشد و میگوید این چادر فرهنگ دین است، یک نماد در فرهنگ دینی ماست. فقه بمعنی الاعم را آنجا برای من ملاک قرار میدهد و میگوید من با فرهنگ دین کار دارم.
این کارشناس حوزه دین گفت: ما نقطه عزیمتمان را در منظر دینی به هیأت باید اصلاح کنیم. اینکه این هیأت بنا بوده فرهنگ دینی را ترویج کند نه اینکه به حداقلهای دین اکتفا کند.
شفیعی گفت: اگر در هیأت فقهمان را از فقه حداقلی که در دینداری متولی حداکثرهای دینداری مردم بوده، به سمت فرهنگ دین و فقه به معنای اعمش بردیم، آن وقت میبینیم که ما در ذائقهسازی خیلی جاها حرام مرتکب نشدهایم اما بدتر از حرام مرتکب شدهایم.
وی افزود: زمان مرحوم مؤسس، میخواستند روضهها را تعطیل کنند. ایشان مخالفت کرد و ایستاد. گفتند آقا روضه مستحب است. گفت مستحبی است که همه واجبات در آن است. بله اگر خیلی خشک نگاه بکنید استحباب است. یک جایی گفتیم آقا کف زنی اشکال دارد؟ گفتند نه اشکال ندارد. اشکال هم ندارد، من هم مخالف نیستم اما میخواهم توضیحم را عرض بکنم. الان دیگر مداح ما اصلاً بلد نیست که اگر آمد مسجد گفتم اینجا مکروه است، کف نزن اما جلسه شب نیمه شعبان من را شاد اداره کن، بتواند این کار را انجام دهد.
شفیعی گفت: جامعه مداح یک کار بزرگی بر عهده دارد و آن عبارت است از مدیریت شادی و عزای جامعه. شما در حقیقت شادیهای معنوی و عزاهای اساسی و قلبی و عمیق را مدیریت میکنید، جهت میدهید و هدایت میکنید. ذائقه را شما میسازید. بله، این موسیقی اشکال شرعی ندارد اما وقتی شما بیست سال پیش ذائقه مردم را کاری کردید که دیگر تصوری از جشن بدون کف زدن ندارد ده سال دیگر هم کاری میکنید که تصور بدون موسیقی از جشن نخواهد داشت.
این کارشناس دینی گفت: دیگر آن زمان به مداحم میگویم مسجد است اصلاً بیا کف هم بزن، میگوید نمیشود که یک آلت موسیقی به مسجد نیاورم. یعنی فکر نکنید که فقط از این فرهنگ فاصله گرفتهایم، بلکه ظرفیتهای هنریمان را هم از دست دادهایم.
وی تصریح کرد: مداح من باید اجرا را بلد باشد، انتخاب شعرش باید درست باشد و با دستگاههای موسیقی آشنا باشد تا در اجرا بداند برای شادخوانی در چه دستگاهی بخواند و در چه دستگاهی نخواند. الان دیگر نیازی به اینها نیست. ریتم جلسه همه چیز را تنظیم میکند. یعنی اگر صدایت بد باشد یا خوب، اگر دستگاه را بشناسی یا نه، اگر شعرت خوب باشد یا بد، ریتم جلسه فرم دارد و من را شاد میکند. دیگر همه چیز به فرم مربوط میشود. من در جلسه با این فرم مواجه هستم.
شفیعی ادامه داد: بنابراین، شما نه تنها در شادی، بلکه در عزا هم الان مداحی گوش میدهی و اصلاً نمیفهمی که شعر چه میگوید. مخاطب سینه میزند و شور میگیرد، اما بعضی جاها شعر واضح نیست. به طوری که من که در جلسه نیستم و فقط صوت را میشنوم، نمیتوانم بفهمم چه شعری میخواند. این به خاطر این است که فرم جلسه آن را مدیریت میکند. مداح من معمولاً ترجیع بند و مسمط میخوانده. چرا؟ چون این قالبها ظرفیت بیشتری برای همراهی و تعامل با مخاطب دارند.
این شاعر آئینی گفت: قافیه خودش یک ظرفیت موسیقایی برای همراه کردن مخاطب است. حدس زدن قافیه برای قدیمیها که با شعر آشنا بودند و در جامعه دینیمان، به نوعی تربیت شده بودند که شعر را بشناسند جزو ظرفیتها بود. بنابراین، ما به سراغ قالبهایی میرفتیم که قافیههای پر تکرارتر داشتند، چون هم موسیقی بیشتری ایجاد میکردند و هم مخاطب بهتر همراه میشد.
وی افزود: چقدر رباعی صلواتی مداحان سنتی ما بلدند! چرا؟ چون وقتی میخواستند با مخاطب تعامل کنند، تمام کار را به کف زنی او محول نمیکردند. در همین استفتاء آقا هم تصریح شده که صلوات بگیرید. همان استفتائی که آقا میگوید اشکالی ندارد، اما بهتر است که به ذکر صلوات و تکبیر معطر گردد تا انسان به سعادت برسد. این نکته را دیگر ول کردی، تا انسان به ثواب آنها برسد.
شفیعی گفت: به طور کلی، کف زدن به طور متعارف در جشنهای اعیاد یا برای تشویق و تأیید و موارد مشابه، اشکالی ندارد. اکنون در بیت آقا هم این اتفاق میافتد. اما بهتر است فضای مجالس دینی، به خصوص مراسمی که در مساجد، حسینیهها و حتی نمازخانهها برگزار میشود، به ذکر صلوات و تکبیر معطر گردد تا انسانها به ثواب آن برسند.
این شاعر آئینی گفت: مداح من باید رباعی صلواتی را بلد باشد، چون قرار بوده مخاطب را همراه کند و با او تعامل داشته باشد. بنابراین، باید راهی پیدا میکرد که با مخاطب بتواند تعامل کند. اما الان دیگر نیازی به این کار نیست، چون مخاطب کف میزند. شما حتی میتوانید ملودی را اجرا کنید یا نغمهای بیکلام اجرا کنید و مخاطب همچنان کف میزند. یعنی تعامل برای مداح در حال حاضر از طریق ریتم و فرم در حال شکلگیری است.
سیدمهدی میرداماد، مداح اهل بیت، در این مراسم اظهار داشت: موضوع بحث، یک موضوع خیلی آسیبپذیری است. به نظرم در شادخوانی خیلی آسیب وجود دارد و این به عزاداری هم سرایت کرده است. من سال 74 اولین مولودی را با آقای کریمی خواندم. الان تقریباً سی سال میشود. ذکری وجود نداشت. به معنای واقعی، سرودهای آن زمان هم یک اپرا بود، یعنی بلند بود و بسیار پرمخاطب. محورمان مخاطب بود. مخاطب همکاری میکرد. اصلاً یک بند سرود را ممکن بود نیم ساعت با او تمرین کنیم که مستمع یاد بگیرد و با ما همراری کند. الان اصلاً اثری از آن سرودها نیست.
وی ادامه داد: ما در این مسیری که آمدیم، دچار انحراف شدیم یعنی از آن مسیری که باید عبور میکردیم، به سلامت عبور نکردیم. فضا خیلی فضای متفاوتی شده و به نظرم یاد یک خاطرهای افتادم که یک روزی خدمت آقا بودیم، در یک جلسهای که شاید دوازده سیزده تا از مداحان محرمخوان حضور داشتند. همیشه آقا یک چالشی ایجاد میکنند و بعد از آن یک نتیجهای میگیرند. یک سوالی کردند از یکی از همین دوستان ما که شما در آن مجلس که مثلاً یک ساعت شور میخوانید و اینها. بنده خدا از مداحان خوب هم بودند که حالا اسم نمیبرم، گفتند که بله. آن دوست عزیز ما گفتند که آقا بالاخره این یکی دو ساعتی که این مستمع میآید، ما وظیفهمان است که تخلیهشان کنیم تا انرژیشان خالی بشود. بعد آقا بلافاصله گفتند که وظیفه شما پر کردن است، خالی کردن نیست. این جمله واقعاً به عنوان یک جمله کلیدی، همه را میخکوب کرد. وظیفه شما پر کردن است. شما باید یک جوری او را تغذیه کنید که برود یک هفته، ده روز با خواندن شما خودش، زندگیاش، رفتارش و کردارش را مرتب بهروزرسانی بکند.
وی ادامه داد: امروز متأسفانه یکی از مهمترین مشکلاتی که در عرصه مداحی، خصوصاً در قسمت شادخوانی وجود دارد، همین قصه یک بار مصرف خواندن است. یعنی به نظرم این اتفاق که خواندن تأثیری نمیگذارد و در همان جلسه تمام میشود، خیلی نگرانکننده است. حالا اگر تأثیر بدی بعدها نگذارد، تأثیر خوبی هم نمیگذارد. آقای جوادزاده و شفیعی در متن جریان نیستند؛ یعنی در خود اجرای جلسه نکاتی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.
میرداماد گفت: شاد خواندن لزوماً کف زدن نیست. ما به معنای واقعی به این نسل باید بفهمانیم که شاد خواندن به معنای انتخاب درست شعر است. شما اگر انتخاب درستی داشته باشید یا یک کارشناس شعر کنارتان باشد که بتوانید با او در تماس باشید و مشورت کنید، این میتواند به ماندگاری کار کمک کند، خصوصاً در بحث موالید. ما در عزا و در شهادت، اجرایمان بیشتر محتواست. یعنی معمولاً یک غزل انتخاب میکنیم و آن یک غزل را با مضمونپردازی اجرا میکنیم. حالا لابهلای آن زبان حال و زبان قال و مضمونهایی وجود دارد.
وی افزود: من اصلاً با این قصه مخالف نیستم که شاعر دعوت شود، ولی الان برای برطرف کردن ضعف مداح، شاعر دعوت میشود. چون مداح نمیتواند یک قصیده بخواند، مجبورند برای اینکه آن ضعف را و آن خلأ را پر بکنند، شاعر را دعوت کنند.
این مداح اهل بیت در پاسخ به این سؤال که چرا یک مداح در بیت رهبری بدون کفزنی، شادخوانی میکند اما در هیأت نمیتواند، افزود: میتوان گفت که آن مسیری است که آمده، یعنی همان ذائقه هست. یادم هست که ما یک سال محرم را با حافظ شروع میکردیم. یعنی یک دهه غزل ابتدایی جلسهمان حافظ بود. از همان حافظ مضمونپردازی میکردیم، میرفتیم حضرت رقیه علیها السلام و ... و یادم هست شبهای اول، شاید در یکی دو شب اول همه گیج و عجیب بود. اصلاً چه میخواند؟ مثلاً چه جوری ما این را به روضهها میبریم؟
وی گفت: بعدها یادم هست در سالهای بعد، اگر یک شعر ضعیف میخواندیم، همه انتقاد میکردند. بعضی از دوستان ما که الحمدلله استعداد هم دارند، صدای خوب دارند، اما همه دنبال همین حاضر و آماده خواندن هستند. اگر از من سوال کنند که این نسل مداح جوان چه عیبی دارد و چه ایرادی دارد؟ میگویم یکی تنبل است، یکی عجول. یعنی ما همیشه عجله داشتیم که زود برسیم به آن نقطه جوش. آن صبر را نداشتیم. چرا این بزرگترهای ما خواندنهایشان اینقدر ماندگار شده؟ برای اینکه اینها آرام آرام پیش میرفتند.
میرداماد افزود: من در شب سیزده رجب شاید بالای پنجاه بیت شعر خواندم. خواهش میکنم این را از آرشیو ببینند رفقا، حالا خودشان که دارند میشنوند، در کانال مسجد امیر هست. از یک قصیده آقای سید محمدرضا یعقوبی آل خواندم که ایشان را همه میشناسند. ایشان یک شاعری است که بیشتر ابیاتش قرآنی است، یعنی هر بیتش یک تفسیر یک آیه است و چهارده پانزده بیت هم از آقای محمدرضا طهماسبی خواندم که حماسی بود. باور کنید فکر میکنم بالای بیست بار بدون اینکه نامی از پیامبر برده شود، در شب میلاد امیرالمؤمنین مردم صلوات فرستادند. خواهش میکنم اگر مداحها حوصله دارند بروند گوش بدهند، نه اینکه حالا من خواندم، حرفم حرف تخصصی است، فنی است.
چرا مردم به آن نقطه میرسند که شادیشان را با صلوات نشان میدهند و هیچ اتفاقی هم نمیافتد و باور کنید چهرهها را که میدیدی، همه از یک جلسه مولودی شاد داشتند میرفتند. یعنی هیچ اتفاقی هم نیفتاده بود، نه کسی سرود خواند، نه کسی ذکر گفت.
این مداح اهل بیت گفت: ما چند جور شعر داریم که در آن شادی بسیار جواب میدهد. یکی شعرهایی است که در مورد شخصیت زمینی اهل بیت است. مثلاً هفده ربیعالاول. آقای سازگار یک بحر طویل دارد. بحر طویل یک قالب عجیبی است که نمیدانم چرا در شادی استفاده نمیشود. الان اصلاً انگار فقط رو آوردهایم به سرودهای تک ضرب کوتاه که در اجرا اصلاً شما هیچ چیزش را نمیفهمی.
وی گفت: بحر طویل اجرایش سخت است، نفسگیر است. شاید به معنای واقعی انرژی میبرد اما به شدت روح نشاط را ایجاد میکند، بعد هم معمولاً داستانهای ولادت حضرات معصومین در بحر طویل راحت اجرا میشود.
میرداماد گفت: مثلاً این بحر طویل آقای سازگار، من یادم هست هفت هشت بند است. در انتخاب شعر اینقدر مهم است که عرض میکنم، خود این کمک میکند به شادی جلسه و به نشاط جلسه.
این مداح اهل بیت گفت: در همین شعرهای بحر طویل، آنقدر احساس شادی و طرب وجود داشت که در عین این که ما شعر را میخواندیم دست هم میزدند، یعنی با همان ریتم. ما الان یک بحر طویل داریم شب تاسوعا میخواندیم برای حضرت ابوالفضل: دید كاندر حرم خسرو خوبان، خب با این سینه میزنند، دقیقاً با همین ریتم. من به جرأت بگویم در یخترین جلسات، حالا بعضی جلساتی که هیأتیاند و یک بشکن بزنی باهات همراه میشوند، اما در یخترین جلسات، باور کنید با این قالب بحر طویل، آنها هم به تکرار میآیند، آنها هم به وجد میآیند. یکی از ویژگیهای بحرطویل همین است، انتخاب شعر خیلی مهم است.
محمد صمیمی، شاعر آئینی در این جلسه اظهار داشت: موضوع پرمخاطرهای است. من را به عنوان یکی از توده مردم ببینید. ما مردم ساده اساساً فکر میکنیم که فرمایشات مقام معظم رهبری خیلی خوب درک نمیشود. اساساً یک بخشی از ما مردم با دوگانه شادی و حزن مخالفیم، یعنی چه مجالس شادی اهل بیت؟
وی افزود: من یک مثالی را ذکر کنم. مثلاً یک عزیزی از دنیا رفته و در روز تولدش میروند سر مزارش و یک کیک هم میبرند. خب، به یک اندازهای خوشحالند و به یک اندازهای هم محزون. ما سوم شعبان میتوانیم بگوییم شاید امسال عاشورا امام حسین شهید نشود. از کجا میدانی باید کاملاً خوشحال باشی. فقط یک آدم بیمار میتواند در آن لحظهای که دارد متوسل میشود به امام حسین، یاد شهادتش نیفتد. مگر میشود؟
صمیمی گفت: ما مردم عادی فکر میکنیم که تأکید فرمایش حضرت آقا بر شادی، معنوی است. حالا به تعبیر آقای دکتر جوادزاده، اگرچه اسمش را هیجان بگذاریم یا هر آن چیزی که اصلاً ماها دنبالش هستیم، به آن شادی برسیم.
این شاعر آیینی گفت: برای حضرت سجاد، که 40 سال گریه کردند، در عروسیها گریه کردند، در موالید گریه کردند، شما به چه حقی برای ایشان میخواهید صرف شادی ایجاد کنید؟ در ولادتشان، ایشان طرفدار گریه بودند. اصلاً در ولادت پسر بزرگوارشان امام باقر علیه السلام، حالا قبل از کربلا بوده و نوهشان امام صادق علیه السلام که بعد از کربلا بوده، مجلس گریه بوده. دوگانه شادی و حزن شاید اشتباه باشد و بهجای آن ما باید دوگانه، اصالت و ابتذال را مدنظر قرار دهیم؛ شادی و حزن مصالحی است که باید کم و زیاد باید بشود.
وی افزود: من از اصالت و تاریخ مداحی هم برای شما میگویم. یک بار با حاج اصغر زنجانی جایی رفته بودیم گفت به فلانی سلام برسون، بگو «اصغرِ نوحهخوان». شادی و غم یعنی سرود در مقابل نوحه. از اول اینطور نبوده است. ما دوگانه نوحه و روضه داشتیم، ولی دوگانه سرود و نوحه نداشتیم. این از کجا به وجود آمد؟
صمیمی گفت: به این روایت گیر دادند که «شِیعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِینِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلایَتِنا یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا». درست است روایت است، اما تعبیر دارد. از آن طرف هم «کل یوم عاشورا» داریم. اینها را جمعش را ما باید درک کنیم. این مباحث از آنجایی به وجود آمد که در دهه هشتاد گفتند این مذهبیها همهاش گریه میکنند و نهادها گفتند نه، نه، شادیها را شاد شادش کنید. یک وقت آخرش گریه نکنید.
این شاعر آئینی گفت: هیأتیها این دغدغه و نکات آقای جوادزاده را مردود میدانند. از زمان مرحوم ناظم، بیش از این برانگیختگی وجود داشت. میگفتند این رقاص است. البته آقای دکتر به واسطه پیشبینیشان در مورد حجاب ارجاع دادند و فرمودند که شاید ده سال دیگر این اتفاق بیفتد. من ارجاع میدهم به مقاومت تاریخی که مقابل همه جریان تطور مداحی بوده. ببینید، این در تمام هنر هست. هر نسلی یک لحظه اتصال دارد. مثلاً ما با مدینه، شهر پیغمبر، حاج منصور هیأتی شدیم. هر چه دیگر فرم از آن میرود فراتر، به نظر ماها ابتذال است. نسل قبل ما حاج منصور را مبتذل میدانستند و نسل حاج ناظم به او میگفتند رقاص. میدانید، چون آن موقع ترانهای که زمانش میخواهم بروم کوه شکار آهو بود و...
وی ادامه داد: با استدلالی که فرمودند، بنده مخالفم. فرمودند اولا آیا این حسین حسینی که گفته میشود، همان کیک درام است؟ دوما یک وقت یک دستگاهی برای یک فرد، مثلاً یک دستگاهی که حضرت امام با آن قلب حضرت امام را مانیتور میکردند، که برای امام نساختند، بلکه برای یک آدم ملحد ساختند. حالا وسیله است. اگر آدم را به نتیجه میرساند، برساند. از این برانگیختهتر، کتک زدند، یقهها پاره کردند، اما جریان کار خودش را کرد.
محمد صمیمی افزود: به نظر من، یک درجاتی از حزن و یک درجاتی از شادی لازم است برای رسیدن به آن معنا. ما الان به این نتیجه برسیم که وجود بیت ترجیع و فرم خواندن، یک نوعی از کف زنی را دارد، مثلاً همانی که فرمودید، چون ترجیع دارد، میرسند به این ترجیع و همه کف میزنند و این دارد مردم را از محتوا دور میکند.خب، به نظرتان یک جوان مداحی که واقعاً هم میخواهد خودش را اصلاح کند و خروجی این جلسه را مطالعه میکند، آیا این تغییری را در خودش میدهد؟ من میگویم بیایید یک ذره واقعیتر فکر کنیم.
این شاعر آئینی گفت: این به معنای آن نیست که ما نتوانیم به سمت اصلاح برویم، اما باید در نظر داشته باشیم که این تغییرات نیاز به زمان و تلاش دارد. باید درک کنیم که چگونه میتوانیم این دوگانگی شادی و حزن را به یک تعادل برسانیم و به محتوا و عمق مراسمهای عزاداری و شادیهای مذهبی توجه کنیم.
وی گفت: همانقدر که شعر سروده میشود، آهنگ هم سروده میشود. یک موقع طرف با آهنگ خواندنش کف میگیرد، یک موقع با محتوای شعرش کف میگیرد. او دارد از آن هنر دیگرش استفاده میکند. من میگویم واقعیتر فکر کنیم. یک موقع مثلاً حضرت آقا اشاره فرمودند و گفتند آقا حماسه را دقت کنید. اما حماسه بهمثابه یک مصالح بود. ما آمدیم سرگروهش کردیم و شد این که امروز میبینید. به طرف میگوییم چرا اینجوری میخوانی؟ میگوید دارم حماسی میخوانم. این که شد منویات کامل. ما داریم تقسیمبندی اشتباه تزریق میکنیم.
صمیمی گفت: بگوییم خب حماسه را بگذار بالا و یک سری اسم زیرش بنویس. مصالح است. همه این کارهایی که دارد میشود، حماسهاش باید بیشتر باشد. ببینید، راستش این است که چنین است؛ اگر ما به میراثمان هم مراجعه کنیم، کدام جلسهای از جلسات سنتی که هنوز بعضاً هم هستند در موالید، اینقدر استرس دارند؟ که «خدایا، امشب شاد باشد!»، اصلاً موضوعیت ندارد. میآیند مینشینند و میبینند یکهو آخرش روضه میشود و میرود. ما این را مردود میدانیم. اصلاً چنین چیزی وجود نداشته. تازه من آدم سنتگرایی هم نیستم. میگویم آنها داشتند یک کارهایی میکردند شاید ما باید کارهای دیگری انجام دهیم. الان که مینشینیم، میگوییم وا سنتا، اصلاً هیچجای سنت شادخوانی وجود ندارد.
پدرام جوادزاده، کارشناس موسیقایی افزود: امروز یک پدیده پرمشکل به نام سلبریتی را در غرب تجربه کردهایم، این پدیده که در سینمای ما هم اتفاق افتاده است، برخلاف دهه شصت و هفتاد، در موسیقی ما نیز رخ داده؛ تحلیل من از جامعه مداحان این است که بخشی از مداحان ما امروز زیست سلبریتی را دارند تجربه میکنند یا به دنبال آن هستند. هیأت از این ماجرا جدا نیست. ما داریم از یک جریانی صحبت میکنیم. چرا امروز به بوشهر میروید و دیگر بوشهری نمیشوید؟
وی افزود: هر اتفاقی در ساختارهای مرکزگرا مثل ساختار ایران میافتد، این خواهناخواه تا دورترین روستاها کشیده میشود. این نشان میدهد که تغییرات فرهنگی و اجتماعی در مرکز، تأثیرات زیادی بر نقاط دورتر دارد و ما باید به این موضوع توجه کنیم. این تغییرات در هیأتها و مداحیها نیز مشهود است و نشاندهنده یک حرکت به سمت سلبریتیزدگی و تأثیرپذیری از فرهنگهای دیگر است. ما باید به این تغییرات دقت کنیم و ببینیم که چگونه میتوانیم از این وضعیت به نفع خودمان و فرهنگمان استفاده کنیم.
جوادزاده گفت: من میگویم اگر امروز به کلیسا نگاه میکنم، کلیسا از آوازهای گریگوری به موسیقی رپ رسیده است. من احساس میکنم ما هم وارد این فضا میشویم. آقا، من نگران این فضا هستم. من معتقدم این مسیر درستی نیست. دو هزار تا آدم هم قبل از من در همین چهل سال جلوی چیزهای مختلف سعی کردند بایستند. باز من ذکر میکنم ما نمیتوانیم ماهیت تغییر روزگار را عوض کنیم. ما میتوانیم سرعت را کند کنیم برای اینکه ظرفیت انتخاب صحیح ایجاد بشود. من اصلاً دوگانه شادی و غم را کلاً در امام حسین و هیأت و اینها اصلاً درک نمیکنم. یعنی به نظرم کلش هم زیباست و هم کلش شاد است. اصلاً اینها با هم تنیده است. من وارد آن دوگانه ابتذال شدم و با ابتذال مشکل دارم. من فکر میکنم اتفاقاً بچههای حزباللهی و بچههای هیأتی باید با آن بجنگند. درست، در مصادیق ابتذال با هم چالش داریم.
سیار گفت: در مورد این پیشینه تاریخی، چون یکی از ملاکهای حلیت و حرمت، تناسب یک نغمه با مجالس لهو و لعب است. اصطلاح شرعیاش این است که میگویند اگر این نغمه با مجالس لهو و لعب تناسب داشت، نه تنها در هیأت، بلکه در هر جا دیگر هم اگر از این استفاده کنیم، حرام است.
این شاعر آئینی گفت: در هیأت که صد در صد حرام است. حتی اگر در خانه، تنهایی هم نشسته باشی و این را بشنوی، حرام است. آقای جوادزاده به عنوان کسی که به هر حال در حوزه پیشینهی موسیقی و تاریخ کار کرده، میگوید: «آقا، این نحوه استفاده از ذکر، دقیقاً استفاده از یک چیزی است که مال مجالس لهو و لعب است.»
وی افزود: فهمشان این است که این نغمه یا این فرم دقیقاً مال مجالس لهو و لعب است. بنابراین نه تنها در هیأت، بلکه در هر جای دیگری هم اگر از این استفاده کنیم، آن حرام است. دیگر به طریق اولی خلاف شأن است. اگر خلاف شأن هم باشد، میدانید که ممکن است حکم حرمت هم برش بار بشود. یعنی یک چیزی در جای دیگر حرام نیست، ولی در این مجلس حرام است. چرا؟ چون این مجلس شأن خاصی دارد.
حجت الاسلام شفیعی گفت: ما دو یا سه تا مبنا داریم اینجا. یک مبنا این است که دعوا در واقع پیشافکر است. شما ابزار را در اینجا چگونه میبینید؟ آیا شما ابزار را به تعبیر ما طلبهها لااقتضا میدانید، اقتضایی میدانید یا ذاتی میدانید؟ اگر شما گفتید حرف آقای صمیمی و اگر شما گفتید این ابزار است لااقتضاست، همان تعبیری که روشنفکران با مثال چاقو میزنند، میگویید آقا، این فرم موسیقی که آمده، این فرم یک ابزاری است. چاقو است. تو با آن میتوانی آدم بکش و میتوانی میوه ببری. لذا من میتوانم در خدمت هدف خودم بگیرمش، حتی اگر چندان هم آدم توانمندی نباشم. یعنی من هر کسی هستم، همین که در خانهام نشستم و چاقوی آدمکشی را هم بیاورم، میتوانم با آن میوه ببرم.
وی گفت: من این مبنا را قبول ندارم و برای همین نمیتوانم با آقای صمیمی موافق باشم. من با آقای جوادزاده موافقم، منتهی نه از زاویهای که گفت، بلکه از این مبنایی که خودم دارم. من ابزار را مانند بعضی از اندیشمندان معاصر در متفکران دینی و فیلسوفان ذاتی نمیدانم. ماهیت ابزار را نمیدانم، یعنی معتقد نیستم که آنچه از غرب میآید ذاتاً قابل مصادره نیست یا نجس است، اما اقتضایی میدانم.
شفیعی گفت: یعنی قائل به قول، معتقدم آقا هم نظرشان همین است. شاهد هم دارم. در آن دیدار سینماگران، آقا یک بحثی میکنند راجع به اینکه این مفاهیم دینی را در سینما باید چگونه در نظر بگیریم. یک کسی آن وسط میگوید آقا، سینما اسب سرکش غرب است. آقا میگوید بله، باید رامش کرد و باید ببینیم سوارکار کیست.
وی با طرح این سوال که آیا آن کسی که این ابزار را در دستش گرفته، اقتضای این ابزار ذاتی نیست؟ گفت: این ماهیت قابل تفکیک است. چون اگر گفتیم ذاتاً این ابزار به کار خاصی تعلق دارد، دیگر قابل تفکیک نیست. اساساً مهم نیست آن که دست است چه کسی است؛ این سلاح کشتار جمعی اساساً برای کشتار جمعی است و شما نمیتوانید برای کار دیگری از آن استفاده کنید.
شفیعی گفت: اگر گفتید که این ابزار لااقتضاست، در اینجا مداح ناتوان و توانمند من فرقی ندارند. او میگوید من یک موسیقی را، یک موسیقی بیجهتی را آوردم و من به آن جهت میدهم. هر چیزی که من در آن بریزم، آن میپذیرد. اما یک وقت هست که من قائل به این قول هستم که این ظرف خودش به من جهت میدهد. اگر تو اینقدر توانمندی که بتوانی مصادره به مطلوب کنی، این را اگر اینقدر توانمندی که با مصادره این بتوانی مظروف خودت را به خورد این ظرف بدهی، بسمالله. اگر نیستی، اجازه رفتن سراغش را نداری.
این شاعر آئینی گفت: بنابراین از نظر من، اگر قرار باشد بعد اجتماعیاش را نادیده بگیریم و فعلاً فلسفی حرف بزنیم، همان ده نفری که آقای صمیمی و دکتر میگویند که میتوانند فلان موسیقی را بیاورند و به آن جهت بدهند، باید در نظر بگیریم که آیا واقعاً توانایی و صلاحیت این کار را دارند یا خیر. من میخواهم پا را فراتر بگذارم و بگویم از نظر من، چون آن ده نفر اگر رسانهدارترینها هستند، شما نمیتوانید به صورت تک تک به بقیه توضیح دهید که این ابزار را اینها استفاده کردهاند و بقیه استفاده نکنند. لذا من وقتی که قرار است ده تا درست بیرون بیاورم و نتوانم جلوی هزار تا غلط را بگیرم، ترجیح میدهم عطایش را به لقایش ببخشم و ظرفیتهایی که جهتش با خودم هماهنگ است را استفاده کنم.
وی افزود: همان آقا که از نظر فقهی گشودهترین ذهن را در مبنای راجع به موسیقی دارد، یعنی همه فقهای معاصر در قیدها از آقا سختگیرترند. آقا حتی قید موسیقی لهوی را تصریح میکند. ولی در کتاب غنا میگوید که آن لهوی بودن چون آن اضلال را دارد؛ یعنی شاخص اضلال، لهو است.
شفیعی گفت: در جلسات مختلف آقا، کلمه «ترویج موسیقی» را جستجو کنید. آقا تصریح میکند که روح اسلام با ترویج موسیقی موافق نیست. همانی که در حلال و حرام اینقدر باز نگاه میکند که کلی از موسیقیهایی که ما در صدا و سیما ایراد میگیریم، با مبنای آقا اشکال شرعی ندارد، من حاضرم موافقت بکنم. اما همان آقا به صدا و سیما میگوید که تو مدام نرو روی مبنای فقهی من بایست.
این کارشناس دینی گفت: یک بحث این است که شما شاخص حلیت و حرمتتان کجاست. یک وقت این است که این قرار است به یک امر اجتماعی تبدیل شود. شما با انسان در خلوتش مواجه نیستید، شما با آدم در جامعه مواجهید. وقتی شما این فضا را اجتماعی کردید و گفتید این حلال است، عملاً ترویج موسیقی اتفاق میافتد. لذا من قائل به این هستم که از آن سه دیدگاهی که گفتم، من با اقتضاء موافقم.
وی ادامه داد: یعنی معتقدم هر کاری چه بر پیشینهای جهت دارد. آیا میتوان جهتش را گرفت؟ بله، سوارکار حرفهای میتواند این اسب چموش را رام کند. کما اینکه آقا مرتضی آوینی میرود در غربیترین فرم مستند اتفاق رقم میزند و تازه از هنجارهای آنها هم به فراهنجاری میرسد که بعداً به آن تأسی میکنند. اما هر کسی نمیتواند. حالا که هر کسی نمیتواند، منِ طلبه معتقدم اگر من نمیتوانم کنترل و نظارت بکنم که کی حق دارد سراغ این برود، آسیب این است که عطایش را به لقایش ببخشم.کمتر از آسیب این است که بگویم حالا هر کسی میخواهد، کارشناس و غیر کارشناس، برود و این بستر باز است. چون جابهجایی مرزهای فرهنگی که اتفاق افتاده، دیگر کارشناس و غیرکارشناس نمیشناسد.
محمد صمیمی افزود: من یک اصلاحیههایی عرض کنم، شاید اشتباه عرض کردم. مطلقاً قائل به این نیستم که هدف وسیله را توجیه میکند. اصلاً من عرضم این بود که در گزارههایی که از فرمایشات جناب آقای دکتر جوادزاده متوجه شدم، میگویم صرف اینکه استفاده از یک جای حنجره طرف را که شما صدا را با نویز و خش میشنوید، بگویید مثلاً «ای جان من» و بگویید این دارد متال میخواند، این اشتباه است. حالا عرض میکنم که من میگویم اینها هر کدام یک منظومه عقیدتی دارند. اگر هر جایی دیدیم متال آمد در هیأت، بنده هم با شما میآیم و جلوگیری میکنیم.
وی افزود: اگر آدمها با هوی متال، با دیپ متال و نمیدانم متال یواش آمدند در هیأت، باید جلوشان را بگیریم. در فرمایشات آقای دکتر بود که فرمودند اگر همه بگویند، یک چیزی درست است، من اصلاً اشارهای به کثرت ندارم. من نمیگویم چون همه دارند این کار را میکنند، درست است. من نظرم نسبت به صغرا و کبرای فرمایشات بود. من گفتم با آن استدلال شبیه استدلال پدربزرگ من است که از همه موسیقیهای فعلی بدش میآید و میگوید «دوره ما این چیزها نبود، همهچی خوب بود».
صمیمی گفت: این بحث برای خود من خیلی آورده داشت. این گفتگوهایی که شنیدم و فرمایشات آقای شفیعی و آقای میرداماد که فرمودند، دقیقاً من هم عرضم همین است. اصلاً در سنت ما مجالس شادی هیأت که بوده، من نمیگویم نبوده، حتماً بوده، اما چونان این شادی و حزن در هم تنیده است، نمیشود برچسب زد به آن و عنوان داد. بگوییم برویم مجلس شادی. مثلاً میرفتند مجلس توسل که نوعاً در موالید رنگ شادی بنا براین بوده که شاد باشند.ما اگر بگوییم امشب شب شادخوانی است، شروع میکنیم به گرایش به هر چه بیشتر صد درصدی شدن این مفهوم. این میشود چیزی که به شوخیهای مبتذل مداح میکشد. من میگویم عنوان شادی دادن به این، جا میرسد، یعنی این کتوگورایز کردن.
این شاعر آئینی گفت: شما بهتر از من میدانید که جلسات شادی وجود داشته و مولودی میخواندهاند. هیچ کس هم سیمش وصل نمیشده و مثلاً روحانی جلسه هم فردا میگفته آقا استغفار کنید. پس این موضوع در جریان سازها هم بوده و ایرادی ندارد. ما هم باید دنبال مؤلفههای ایجاد نشاط و شادی باشیم و هر چه در این سرگروه بگنجد به عنوان یک مصالح فکر کنیم. چون یک جایی اقتضائاتی که بازم با حاج آقا موافقم، اقتضائات امروز ممکن است لازم باشد بچهها را به سمت شادی ببریم. من میگویم همه چیز را از هیأت نخواهیم.
صمیمی گفت: من میخواهم بگویم در دفاع مقدس اگر در مثلاً فلان مسجد تبریز اگر چنانچه یک نفر اشارهای به رزمندهها نمیکرد، کسی هیأتش را تعطیل نمیکرد. عرض من این است که مردم خودشان این را درک میکردند. این میشود اقتضا. این میشود که حاج آقای میرداماد به عنوان مجتهد به این نتیجه میرسند که امروز با مشکلاتی که وجود دارد و تنهایی درونی و مؤلفههایی که هست، من باید سعی کنم مؤلفه نشاط را بیشتر کنم.
این شاعر آئینی گفت: حالا چه مؤلفههایی شاد ایجاد میکنند، این موضوعی است که باید به آن توجه کنیم. ما باید به دنبال راههایی باشیم که بتوانیم نشاط و شادی را در جلسات مذهبی و هیأتها ایجاد کنیم، بدون اینکه از اصول و ارزشهای اصلیمان فاصله بگیریم. این نیاز به دقت و توجه به اقتضائات زمان و مکان دارد و باید با آگاهی و تدبیر این کار را انجام دهیم.
وی افزود: اگر بتوانیم تمام عناصر یک جلسه را احصا کنیم، واقعاً کار سختی نیست و میتوانیم همه اینها را در خدمت موضوع قرار دهیم. اما این عناصر شامل چه چیزهایی هستند؟ مثلاً آواها، لحنها، نوع صورت مجریان و حتی فضاسازیهایی که میشود. نمیخواهم بگویم دکور، بلکه فضاسازی به طور کلی، که اگر آگاهانه باشد، میتواند تأثیر زیادی داشته باشد.
صمیمی گفت: اصل مهمی که در همه هنرها وجود دارد، اینجا هم هست: نتیجه نهایی را بافتار میدهد. ممکن است ما پنج یا شش عنصر ناهمگون را کنار هم بگذاریم و جواب نگیریم. اگر این عناصر همافزا باشند و با هم دوست باشند، یعنی آن دکور یا فضاسازی، باید با محتوای جلسه همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال، فرض کنید یک مداح داریم که خیلی آدم امروزی است و تیپ و قیافهاش نیز مدرن است، اما دکور سنتی است و مثلاً مردم دوست دارند که آقا سید هاشم حداد آنجا سخنرانی کند.
این شاعر آئینی گفت: هر دو ممکن است خوب باشند، اما اگر اینها همافزا نباشند، بافتار نهایی ممکن است نتیجه مطلوبی نداشته باشد. ممکن است شما لحن آنچنانی یا آوای خاصی نداشته باشید یا شعرتان عمق زیادی نداشته باشد، اما اگر این عناصر به خوبی در هم تنیده شده باشند، محصول نهایی کاملاً در خدمت هدفتان خواهد بود.هدف شما میتواند شاد کردن مردم به واسطه ولادت باشد یا احساساتی کردن آنها یا حتی حماسیتر کردن فضا. من نمیگویم حماسه اشتباه است. توجه به آن مهم است. آقا فرمودند که ما باید یا روضهخوان داشته باشیم یا نوحهخوان. یک کسی که هر دو را میتواند، از قدیم بوده و به عنوان حماسیخوان شناخته میشود.
وی گفت: حماسه به عنوان یکی از مصالح شادی معنوی که آقا اشاره کردند، به همین موضوع مربوط میشود. حزن معنوی، به قول آقای دکتر، حزن سره و حزن صرف که آخرش میشود افسردگی، همه اینها در اینجا تعریف خود را پیدا میکنند.
صمیمی در پایان خاطرنشان کرد: در کنار هم، درصدها و تنظیمات بافتارمند باید به گونهای باشد که تعادل لازم را حفظ کند. من بر این تأکید دارم که با یک تنظیم همگون و هنرمندانه، میتوانیم به هر هدفی، از جمله شادی، دست پیدا کنیم. هنرمند میداند که حد تعادل لازم کجاست و میتواند عناصر را به گونهای تنظیم کند که نتیجه مطلوب حاصل شود.