«سرمایهگذاری برای تولید» چگونه تحقق مییابد؟
دانیال داودی، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجو درباره راههای تحقق شعار سال ۱۴۰۴ تحت عنوان «سرمایهگذاری برای تولید» گفت: در خصوص مختصات سرمایهگذاری مورد نیاز در اقتصاد ایران، یک ویژگی مهم این است که عمده این سرمایهگذاری باید از داخل تأمین شود. در این زمینه، سوالی که مطرح میشود این است که آیا ظرفیت لازم برای تأمین چنین سرمایهگذاری وجود دارد یا خیر؟ پاسخ به این سوال قطعا مثبت است.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به ظرفیتهای قابل توجهی که میتوانند به کمک رشد سرمایهگذاری داخلی بیایند، عنوان کرد: از جمله این ظرفیتها، سرمایههای دولتی است که متاسفانه به دلیل سیاستهای نادرست، این سرمایهها به درستی در راستای تولید و سرمایهگذاری به کار گرفته نمیشوند. در واقع، درآمد ملی به طور کلی یا باید مصرف شود یا سرمایهگذاری. تولید ناخالص داخلی از منظر اجزای هزینه نهایی به چهار بخش «مصرف خصوصی»، «مصرف دولت»، «سرمایهگذاری» و «خالص صادرات» تشکیل میشود؛ بنابراین اگر بخواهیم سرمایهگذاری را افزایش دهیم، به طور طبیعی باید از میزان مصرف دولت و مصرف خصوصی کاسته شود.
وی در ادامه گفت: آیا این به معنای اتخاذ سیاستهای ریاضتی و فشار بر طبقات پایین است؟ به هیچ وجه! در واقع، ما در اقتصاد خود به دلیل عدم اجرای سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف و بند هشت سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که بر اصلاح الگوی مصرف تاکید دارد، با هدررفت منابع مواجهایم. این هدررفتها نه تنها در خدمت طبقات محروم نیست، بلکه در واقع به آنها ضرر وارد میکند. بنابراین، اصلاح الگوی مصرف و اجرای دقیق سیاستهای کلی به ما این امکان را میدهد که مصرف را بهینه کنیم. به این ترتیب، با بهینهسازی مصرف، بخشی از منابع آزاد شده میتواند به طور مستقیم به یارانههای طبقات پایین افزوده شود و به بهبود وضعیت معیشتی آنها کمک کند. همچنین، بخشی از این منابع آزاد شده میتواند به سرمایهگذاری بیشتر اختصاص یابد.
دانیال داودی به نقش درآمدهای نفتی نیز اشاره کرد و گفت: در خصوص درآمدهای نفتی دولت، این سوال مطرح است که آیا این درآمدها به طور بهینه مصرف میشوند؟ متاسفانه، بخش زیادی از درآمدهای نفتی دولت به درستی مصرف نمیشود. در حالی که دولت با اصلاح الگوی مصرف میتواند درآمدهای نفتی خود را در راستای رشد سرمایهگذاری به کار گیرد.
وی ادامه داد: یک الگوی دیگر که دولت میتواند از آن استفاده کند، الگوی مشارکت عمومی-خصوصی است. در جاهایی که سودآوری مناسبی وجود دارد، دولت میتواند بخشهایی از سرمایه را از مردم تأمین کرده و در پایان، اصل و فرع سرمایه را به آنها بازگرداند. این میتواند یک راهکار مؤثر برای جذب سرمایههای داخلی و توسعه پروژههای سودآفرین باشد.
داودی با اشاره به نقش بانک مرکزی در رشد سرمایهگذاری عنوان کرد: نقش بانک مرکزی در هدایت اعتبارات بهسمت تولید، مهم است. همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز در پیام نوروزی خود بر این موضوع تاکید کردند. بانک مرکزی دو نقش کلیدی دارد: اول، مهار تورم است که در نتیجه آن، بازارهای غیرمولد کماثر شده و سرمایهها به سمت بخشهای مولد هدایت میشود. این امر در بلندمدت میتواند به رشد سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی منجر شود. در کوتاهمدت نیز، رشد اعتبارات بانکی و نقدینگی میتواند در خدمت تولید قرار گیرد. در این زمینه، هدایت اعتبار به سمت تولید، یکی از اصول مورد تاکید رهبر انقلاب است. متاسفانه، در حال حاضر، بسیاری از بانکهای ناتراز مانند بانک آینده بخش عمدهای از رشد نقدینگی نظام بانکی را به خود اختصاص میدهند و این منابع به جای هدایت به سمت تولید، صرف رفع ناترازی چنین بانکهایی میشود. اگر بانک مرکزی به صورت فعال با بانکهای ناتراز برخورد کند، میتوان بخش عمدهای از رشد اعتبارات بانکی را به سمت تولید هدایت کرد و این خود یک ظرفیت بسیار بزرگ برای تأمین مالی تولید خواهد بود.
این کارشناس اقتصادی نقش دولت را زمینهسازی برای فعالیت بخش خصوصی بیان کرد و گفت: سرمایههای قابل توجهی در اختیار بخش خصوصی است، اما باید انگیزه لازم برای سرمایهگذاری در پروژههای سودآور را در آن ایجاد کرد. این میتواند شامل سرمایههای کلان باشد، اما باید در نظر داشت که حتی سرمایههای خرد نیز پتانسیل زیادی دارند. در این راستا، وظیفه دولت این است که راهکارهایی طراحی کند تا کسانی که سرمایههای خرد دارند مثلا ۱۰۰_۲۰۰ میلیون، بتوانند در تولید سرمایهگذاری کنند و از این طریق سود خوبی بدست آورند. متاسفانه دولتها تا کنون تلاش کافی برای طراحی چنین ابزارهایی انجام ندادهاند.
در این راستا، دولت باید طرحهایی را ارائه دهد که امکان جمعآوری سرمایههای خرد مردم و هدایت آنها به سمت تولید فراهم شود.
داودی در پایان گفت: در نهایت، باید گفت که در داخل کشور ظرفیتهای زیادی برای سرمایهگذاری وجود دارد که هنوز به طور کامل فعال نشدهاند. با انجام اصلاحات ساختاری، میتوان این ظرفیتها را به نفع تولید به کار گرفت. علاوه بر این، استفاده از فرصت جذب سرمایه خارجی از کشورهای همسو و همسایه نیز میتواند در کنار جذب سرمایههای داخلی، به افزایش رشد اقتصادی کمک کند.