
جنگ تجاری آمریکا و چین، ترامپ به دنبال چیست؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، دونالد ترامپ پیش از آنکه جنگ تعرفهای گستردهای را که قرار است بر ۱۸۵ کشور وضع شود آغاز کند، در نخستین دوره ریاست جمهوری خود نیز علیه چین از تعرفههای تجاری استفاده کرده بود. در زمانی که روابط چین و آمریکا در حال گسترش بود، اعمال تعرفههای تجاری بر چین تعجب بسیاری را برانگیخت. برای درک بهتر منطق ترامپ در آغاز جنگ تجاری باید به تحولات گذشته نگاهی بیاندازیم.
تغییر منشا تهدید علیه آمریکا
پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و سقوط برجهای دوقلو، تروریسم در خاورمیانه به عنوان تهدید اصلی ایالات متحده شناخته شد. آمریکا میلیاردها دلار برای مقابله با این تهدید ساخته دست خود هزینه کرد. اما با گذشت زمان و تغییر شرایط جهانی، به ویژه با رشد اقتصادی چین و گسترش نفوذ آن در سطح جهانی، نگرش ها در آمریکا تغییر کرد. در دوران ریاست جمهوری اوباما، دیدگاه غالب در ایالات متحده این شد که چین، با قدرت اقتصادی و نظامی رو به رشد خود، تهدید اصلی علیه آمریکا است. در مقابل چین، اقتصاد خاورمیانه کوچک و وابسته به خام فروشی بود که در برابر نوسانات نفت شکننده بود.
بنابراین، دولت اوباما تلاش کرد با استفاده از دیپلماسی و ابزارهای بینالمللی چین را مهار کند و از بروز رقابتهای فزاینده در حوزههای تجاری، نظامی و فناوری جلوگیری کند.
وقتی ترامپ در سال ۲۰۱۶ قدرت را به دست گرفت، استراتژی دیپلماسی برای مهار چین دیگر کارساز به نظر نمیرسید. دولت ترامپ تصمیم گرفت که چین را از طریق روشهای دیگری مهار کند. این تغییر سیاست به شکل جنگ تجاری و اقدامات مختلفی همچون تحریم شرکتهای چینی، اعمال تعرفههای تجاری سنگین، تحریک مناطق جداییطلب مانند سینکیانگ و تبت و همچنین حمایت نظامی از تایوان بروز یافت.
تراز تجاری آمریکا منفی ۱۰۰۰ میلیارد دلار
در پایان سال ۲۰۲۳، تراز تجاری آمریکا به حدود منفی ۱۰۰۰ میلیارد دلار رسید. کشورهایی مانند ویتنام که زمانی ایالات متحده مردم آن را گلوله باران میکرد، اکنون در حال تصاحب بازارهای آمریکا بودند. بیشترین کسری تجاری آمریکا به ترتیب با کشورهای چین، مکزیک و ویتنام است.
ترامپ در شرایطی قرار گرفت که باید تصمیم میگرفت آیا باید از روند نزولی اقتصادی آمریکا چشمپوشی کند یا به آن پایان دهد.
اهرم تعرفه برای تغییر وضعیت
اقتصاد ایالات متحده آمریکا برخلاف بسیاری از کشورهایی که بیشترین روابط تجاری را با این کشور دارند، مبتنی بر صادرات نیست. درواقع اقتصاد اتحادیه اروپا و کشورهایی نظیر چین و ویتنام مبتنی بر مازاد تولید و صادرات آن است. درصد بالایی از این مازاد تولید راهی بازار آمریکا میشود. دولت ترامپ با آگاهی از وابستگی سایر کشورها به صادرات کالاهای خود به آمریکا، از تعرفه تجاری به عنوان اهرم چانه زنی استفاده کردند.
از زمان اعلام تعرفههای جدید بسیاری از کشورها نرمش از خود نشان دادند و حاضر شدند امتیازاتی به آمریکا اعطا کنند. در این میان پیامدهای منفی تعرفههای تجاری موجب شد ترامپ این تعرفهها را تا ۹۰روز تعلیق کند.
چین اما پیش از اجرایی شدن تعرفههای ترامپ، تعرفههای متقابل خود را علیه آمریکا اعمال کرد. این اقدام چین مانع از تعلیق تعرفهها برای این کشور شد و ایالات متحده نیز در واکنش، تعرفههای خود را علیه چین افزایش داد.
چین در پاسخ به این افزایش تعرفهها، تعرفه واردات کالاهای آمریکایی را به ۱۲۵ درصد رساند. از آنجا که حدود ۱۴ درصد از واردات آمریکا از چین است، این افزایش تعرفهها به احتمال زیاد منجر به افزایش قیمت کالاها در ایالات متحده خواهد شد. در مقابل، تنها ۷ درصد از واردات چین از آمریکا است که فشار کمتری بر اقتصاد چین وارد میکند.
چین تاکنون نشان داده است که تمایلی به دادن امتیاز در میز مذاکره به آمریکا ندارد. امتیازاتی مانند واگذاری تیکتاک یا توقف حمایت از کشورهایی چون ایران، روسیه و ونزوئلا. مسیری که چین تاکنون در پیش گرفته است حاکی از آن است که به دنبال تضعیف یکجانبه گرایی آمریکا در جهان است. تشکیل گروه بریکس، تشکیل بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیایی در مقابل بانک جهانی، تسلط بر منابع طبیعی آفریقا از جمله تلاش ها چین برای مقابله با یکجانبه گرایی ایالات متحده است.