
یادداشت| جنایت در نیمهشب؛ منطقه مسکونی در قم هدف دشمنی کور

به گزارش خبرنگار گروه استانهای خبرگزاری دانشجو، مهدی حاجیلو: ساعت حدود ۳ و ۳۰ دقیقه بامداد خواب از سرم پریده بود؛ صدای انفجار، نوری لرزان در دل شب، و قلبی که بیاختیار به تپش افتاد. خبر رسید یک ساختمان در منطقهی سالاریه قم هدف قرار گرفته. بدون معطلی، آماده شدم. خیابانهای منتهی به میدان میثم پر از نیروهای انتظامی بود که مشغول تخلیه محل بودند. ترس در چهره مردم موج میزد.
سالاریه را همه با آرامشش میشناسند. محلهای مسکونی، پر از خانوادهها، زنها، مردها، کودکان… نه نقطهای نظامی، نه منطقهای حساس. تنها خانههایی که چراغشان به عشق زندگی روشن است.
تلاش کردم تا جایی که امکان دارد به محل اصابت نزدیک شوم. با چشمان خودم دیدم؛ کودکی در آغوش مادرش گریه میکرد. نوجوانی با صورت خاکآلود کنار پدرش ایستاده بود و بیصدا اشک میریخت. چهرههایی وحشتزده، پُر از اشک، اما در عین حال پر از خشم و حسرت.
از دل این اندوه، خبر تلختری بیرون زد! نوجوانی ۱۶ ساله به شهادت رسیده. نوجوانی که بعدها فهمیدم بچه هیئتی بوده. نه رزمنده، نه فرمانده، تنها یک پسر با دل پاک، با تسبیحی در جیب و روضهای بر لب. ساعتی بعد، خبر دوم آمد؛ شهید دوم هم تأیید شد.
این منطقه میدان جنگ نبود! اینجا خانه مردم است. پس چرا باید چنین هدفی مورد اصابت قرار گیرد؟ این مگر همان معنای آشکار جنایت جنگی نیست؟ چرا رژیم صهیونیستی، کودکان در خواب را میکُشد؟ چه قانونی چنین ظلمی را مجاز میشمارد؟!
رژیم صهیونیستی بار دیگر ثابت کرد که به هیچیک از اصول انسانی و بینالمللی پایبند نیست. این حمله، نهتنها تجاوز به خاک ایران است، بلکه حملهای مستقیم به دل خانوادهها، به امنیت روانی جامعه و به روح انسانیت است.
چه کسی پاسخ اشکهای آن مادر را میدهد؟ چه کسی میتواند نگاه مات پدر داغدیده را تاب بیاورد؟ این عملیات، فقط یک حمله فیزیکی نبود؛ عملیات روانی و جنایتی بود علیه تمام مردم. علیه ایمان، علیه آرامش، علیه کودکی که دیگر نیست.
ما ساکت نمیمانیم؛ این خونها بیجواب نخواهند ماند. دشمن باید بداند که از دل این آتش، بغضی شکل میگیرد که روزی خواهد ترکید. ملتی که اشک میریزد، خاموش نیست؛ این اشک، آتشی زیر خاکستر است؛ و امروز ما فقط سوگوار نیستیم؛ ما خشمگینایم. ما دادخواهیم. ما آمادهایم.
انتقام حق ماست...