آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۷۹۷۱۷

حضانت پس از فوت پدر به چه کسی می‌رسد؟

در پی درگذشت پدر، در حالی که برخی به استناد ولایت قهری جد، او را جانشین طبیعی پدر می‌دانند، قانون مدنی و قانون حمایت خانواده صراحتاً حضانت را حق مادر دانسته و آن را مشروط به تشخیص مصلحت کودک توسط دادگاه کرده‌اند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، ساسان سوری، در نظام حقوقی ایران، حضانت مفهومی ترکیبی از «حق» و «تکلیف» است؛ حقی که والدین نسبت به فرزند خود دارند و تکلیفی که در برابر سلامت جسمی، روانی و اخلاقی او متعهد به انجام آن هستند، مطابق ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی: «نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.» این تعریف، بار مسئولیت نگهداری کودک را نه فقط در چارچوب خواست و اراده والدین، بلکه در ساختار الزام‌آور قانونی قرار می‌دهد. 

مفهوم حضانت، شامل جنبه‌های گوناگونی نظیر تأمین خوراک، پوشاک، مراقبت پزشکی، آموزش، تربیت و حمایت روانی از کودک است و اختصاص به کودکانی دارد که هنوز به بلوغ و رشد فکری، عاطفی و اجتماعی لازم نرسیده‌اند.
 حضانت از حیث قانون، با ولایت قهری متفاوت است، ولایت شامل اختیارات تصمیم‌گیری در امور مهمی، چون ازدواج، اموال و معاملات فرزند است، در حالی‌که حضانت به امور روزمره کودک و محیط زندگی او مربوط می‌شود. 

ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی اولویت حضانت را، در صورت جدایی والدین، تا سن هفت‌سالگی به مادر و پس از آن به پدر اختصاص می‌دهد و در ادامه، تبصره‌ای که با اصلاحیه ۱۳۸۲ افزوده شده، قید می‌کند که بعد از این سن، در صورت بروز اختلاف، دادگاه با لحاظ مصلحت طفل تصمیم‌گیری می‌کند، این واژه کلیدی «مصلحت» که در تبصره آمده است، اساس ورود مرجع قضایی به امور حضانتی را تشکیل می‌دهد. 

در همین راستا، ماده ۱۱۷۱ قانون مدنی در صورت فوت یکی از والدین، حضانت را به والد زنده سپرده است، حتی اگر پدر فوت کرده و قیم منصوب کرده باشد، درواقع، نظام حقوقی ایران به صراحت اعلام می‌دارد که اصل، سپردن کودک به والد زنده است، مگر خلاف آن ثابت شود. 

از سوی دیگر، ماده ۱۱۷۵ مقرر می‌دارد که: «طفل را نمی‌توان از ابوین یا از پدری یا مادری که حضانت با اوست گرفت، مگر در صورت وجود علت قانونی.» این ماده نیز اصل را بر حفظ حق حضانت مادر یا پدر باقی‌مانده قرار داده و انتقال آن به غیر را تنها در شرایط استثنایی و مبتنی بر ادله معتبر مجاز دانسته است. 

به همین ترتیب، قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ نیز در ماده ۴۳ به صورت روشن بیان می‌کند: «حضانت فرزندانی که پدر آنان فوت شده، با مادر ایشان است، مگر اینکه دادگاه به تقاضای ولی قهری یا دادستان، اعطای حضانت به مادر را خلاف مصلحت طفل تشخیص دهد.» این ماده نه تنها اولویت مادر را تأیید می‌کند، بلکه نقش محوری دادگاه را در تفسیر مصلحت کودک به رسمیت می‌شناسد، در این ساختار، جد پدری تنها در صورتی می‌تواند حضانت را به‌دست گیرد که بتواند اثبات کند مادر فاقد صلاحیت است. 

در نتیجه، قانون ایران نه تنها ساختار حقوقی شفافی در زمینه حضانت ترسیم کرده، بلکه مصلحت فرزند را نیز در مقام فصل‌الخطاب قرار داده و از این طریق، از خطر سوءاستفاده‌های خانوادگی و برخورد‌های قهری نسبت به کودک پیشگیری می‌کند. 

ولایت قهری و حضانت؛ تفاوت‌های ساختاری و آثار حقوقی در عمل

یکی از مهم‌ترین اشتباهات در تفسیر وضعیت حضانت بعد از فوت پدر، میان دو نهاد حقوقی متفاوت یعنی «ولایت قهری» و «حضانت» است، در فقه و قانون مدنی ایران، ولایت قهری بر کودک صغیر، در ابتدا اول با پدر و پس از او با جد پدری است، ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی مقرر می‌دارد: «طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری است.»، اما این ولایت، ناظر بر امور کلی‌تر، مالی‌تر و سرپرستی کلی کودک است، نه امور روزمره تربیتی و عاطفی. 

حضانت، به‌عنوان یک نهاد متمایز از ولایت قهری، بیشتر بر بُعد عاطفی و نیاز‌های جسمی، تربیتی و روانی کودک تمرکز دارد و از این جهت، مادر در جایگاه برتری قرار می‌گیرد، چرا که در اغلب موارد، محیط روانی و عاطفی بهتری برای رشد کودک فراهم می‌آورد، این دیدگاه، در تطابق با کنوانسیون‌های بین‌المللی حمایت از حقوق کودک نیز هست که «ارتباط مستمر و معنادار کودک با والدین» را بخشی از حقوق بنیادین او می‌داند. 

در مواردی که پدر فوت کرده، جد پدری گرچه از حیث ولایت قهری در موقعیت قانونی قرار دارد، اما برای اعمال حضانت، نیازمند شرایط خاصی است، او باید بتواند اثبات کند که مادر صلاحیت حضانت را ندارد، مثلاً به دلیل ابتلا به بیماری‌های روانی، اعتیاد، رفتار‌های سوءاخلاقی یا سلب توانایی جسمی از نگهداری کودک، این ادعا‌ها نیز صرفاً با درخواست رسمی در دادگاه و پس از طی مراحل کارشناسی، ارزیابی روان‌شناسی و گزارش مددکاری قابل اثبات هستند. 

 
نکته مهم دیگر این است که دادگاه در رسیدگی به چنین ادعاهایی، صرفاً براساس گفته‌های شفاهی یا جایگاه نسبی افراد تصمیم نمی‌گیرد، «مصلحت طفل» به‌عنوان کلیدواژه قانونی، نیازمند مستندسازی، شهود معتبر و گزارش‌های رسمی نهاد‌های ذی‌ربط است. 

از سوی دیگر، در صورت فوت پدر و عدم وجود هیچ‌گونه مشکل حقوقی یا اخلاقی در مادر، او قانوناً مکلف به حضانت است و هیچ فرد یا نهادی، حتی ولی قهری، بدون رأی دادگاه، نمی‌تواند فرزند را از او سلب کند، این موضوع حتی در صورت ازدواج مجدد مادر نیز صادق است، مگر آنکه دادگاه احراز کند ازدواج جدید به مصلحت طفل نیست (مثلاً همسر جدید سابقه کیفری خطرناک دارد یا فضای تربیتی جدید برای کودک مناسب نیست).

بنابراین، تداخل میان ولایت قهری و حضانت نباید سبب سردرگمی در افکار عمومی شود، حضانت یک وظیفه قانونی مستقل است که به عوامل احساسی و روانی زندگی کودک گره خورده و در تصمیم‌گیری‌های قضایی، بیش از جایگاه نسبی و مراتب خویشاوندی، صلاحیت و شرایط واقعی فرد حضانت‌گیرنده مدنظر قرار می‌گیرد. 

حقوق مادر پس از فوت پدر؛ مرز‌های قانونی و حمایت از ساختار خانواده

حقوق مادر پس از فوت همسرش در رابطه با حضانت فرزندان، یکی از نقاط قوت نظام حقوقی ایران است، برخلاف برخی تصور‌های عمومی که ممکن است ناشی از تلقی‌های سنتی یا استنباط‌های ناصواب فقهی باشند، قوانین موضوعه ایران به روشنی از حق حضانت مادر در این موقعیت حمایت می‌کنند. 

نکته قابل توجه آن است که بر اساس ماده ۴۳ قانون حمایت خانواده، در صورت فوت پدر، مادر در اولویت حضانت قرار دارد و فقط در صورت تشخیص دادگاه مبنی بر فقدان صلاحیت، این حق از او سلب می‌شود، به عبارت دیگر، مادر در چنین شرایطی «ولی قانونی حضانت» محسوب می‌شود، مگر اینکه دادگاه خلاف آن را اعلام کند. 

مادر می‌تواند حضانت را ادامه دهد، حتی اگر مجدداً ازدواج کند، مگر اینکه ازدواج دوم به دلایلی از جمله اختلال در آرامش کودک، خشونت ناپدری، عدم توانایی در تربیت صحیح یا تهدید به آزار جنسی و جسمی کودک، بر مصلحت او خدشه وارد کند، در این شرایط، تنها مرجع تصمیم‌گیری در خصوص سلب حضانت، دادگاه است، نه جد پدری و نه بستگان پدری نمی‌توانند خودسرانه اقدام کنند. 

در صورتی که دادگاه رأی به سلب حضانت مادر دهد، ممکن است حضانت به جد پدری، اقوام دیگر یا نهاد‌های حمایتی مانند بهزیستی واگذار شود، اما باز هم تصمیم‌گیری در این زمینه نیازمند تحقیقات دقیق، استماع دفاعیات مادر و بررسی اسناد و مدارک معتبر است. 

از دیگر حقوق مادر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد 

حق ملاقات با کودک حتی در صورت سلب حضانت، مادری که حضانت را از دست داده، حق دارد با فرزند خود ملاقات داشته باشد. 
دریافت نفقه فرزند: در صورت قبول حضانت، مادر می‌تواند از ترکه پدر یا اموال کودک نفقه را مطالبه کند. 
حمایت قضایی و کیفری: اگر جد پدری یا شخص دیگری بدون حکم دادگاه، فرزند را از مادر بگیرد، این اقدام می‌تواند عنوان مجرمانه «ربایش» یا «ممانعت از حق حضانت» داشته باشد. 
در عمل نیز رویه قضایی کشور، رویکرد محافظه‌کارانه‌ای در تغییر حضانت از مادر به فرد دیگر دارد، بسیاری از قضات، به دلیل تجربه اجتماعی و روان‌شناختی، معتقدند محیط مادری در اغلب موارد، بستر آرام‌تری برای رشد کودک فراهم می‌کند، تنها در موارد کاملاً مشخص از رفتار‌های آسیب‌زا، دادگاه ممکن است این حق را از مادر سلب کند. 
 
تقدم مصلحت کودک بر ولایت خویشاوندی

با جمع‌بندی مباحث، به این نتیجه می‌رسیم که در نظام حقوقی ایران، حضانت کودک پس از فوت پدر، به مادر تعلق دارد، مگر اینکه خلاف مصلحت کودک باشد و این موضوع به تشخیص دادگاه واگذار شده است، در واقع، جد پدری به‌رغم برخورداری از ولایت قهری، بدون موافقت مادر یا حکم دادگاه، حق قانونی برای به‌دست گرفتن حضانت نوه خود ندارد. 

این رویکرد، نه تنها با اصول اسلامی، بلکه با اسناد بین‌المللی حقوق کودک و منطق اجتماعی نیز هماهنگ است، قانونگذار تلاش کرده تعادل مناسبی میان حقوق مادر، ساختار خانواده، و منافع عالیه کودک برقرار کند و از دخالت‌های نابجا و قهری خویشاوندان جلوگیری به‌عمل آورد. 

در نهایت، مفهوم «مصلحت کودک» همچنان به‌عنوان معیار نهایی و بنیادین در تمام تصمیم‌گیری‌های حضانتی مطرح است، آنچه برای قانون اهمیت دارد، سلامت روانی، جسمی و عاطفی کودک است، نه نسبت خویشاوندی یا جایگاه اجتماعی حضانت‌گیرنده، این اصل باید راهنمای والدین، خویشاوندان، و نیز مراجع قضایی در تمامی پرونده‌های حضانتی باشد.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار