آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۹۰۰۶۱
گزارش|

توهم اسرائیل برای «حفاظت» از دروزی‌ها / آیا وعده‌ها به هرج و مرج بیشتر دامن می‌زند؟

اسرائیل با ادعای «حفاظت از دروزی‌ها»، حملات هوایی به سوریه را تشدید کرده، اما این مداخلات ممکن است نه تنها به صلح نینجامد، بلکه بحران و بی‌ثباتی بیشتری به همراه داشته باشد.
توهم اسرائیل برای «حفاظت» از دروزی‌ها / آیا وعده‌ها به هرج و مرج بیشتر دامن می‌زند؟

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، جدایی جامعه سوریه تنها به دامن زدن به هرج و مرج بیشتر خواهد انجامید و تبعات اقتصادی و اجتماعی شدیدی به همراه خواهد داشت.

مشاهداتی که از جنوب سوریه، به‌ویژه از استان سویدا، منتشر می‌شود، قابل‌توجه است. این رویدادها در زمانی نادر از توافق منطقه‌ای — میان عربستان سعودی، ترکیه، قطر و ایالات متحده — در حال وقوع هستند، پس از ۱۴ سال جنگ داخلی برای اولین بار از زمان سقوط رژیم بشار اسد در دسامبر گذشته، امید واهی به وجود آمده بود که سوریه بتواند وارد مرحله جدیدی از ثبات ملی و بازسازی تحت رهبری جولانی شود.

اما هر کسی که فکر کند این انتقال به راحتی انجام خواهد شد، در اشتباه است. جنگ زخم‌های عمیقی بر جای گذاشت. میلیون‌ها نفر در دوران جنگ داخلیو حضور داعش، تحت شرایط وحشتناکی زندگی کردند، زیرا ساختار فرقه‌ای پشت این نزاع ها ایستاده بود. اکنون این میراث دوباره به صحنه آمده است.

هفته گذشته، تنش‌های فرقه‌ای در سویدا شعله‌ور شد و خشونت میان جوامع دروزی و قبایل بدوی آغاز گردید. این رویدادها دوباره خطرات فرقه‌گرایی را در کشوری که هنوز با هزاران نفر از مبارزان سابق و جوانانی که هنوز نتواسته‌اند به زندگی مدنی بازگردند، دست و پنجه نرم می‌کند، به نمایش گذاشت.

سوریه سال‌ها نیاز به بازسازی ساختاری و اجتماعی دارد؛ فرآیندی که به توانایی رژیم جدید در پیشبرد گفت‌وگوی ملی و فراگیر بستگی دارد. تاکنون این فرآیند چندان موفق نبوده است، اما تنها زمان نشان خواهد داد.

افزودن به بی‌ثباتی، تصمیم اخیر اسرائیل برای انجام حملات هوایی علیه نیروهای رژیم جولانی، از جمله مقرهای نظامی در دمشق است. این اقدامات نشان می‌دهد که اسرائیل استراتژی صلح را دنبال نمی‌کند، بلکه در تلاش است تا هرج و مرج به‌وجود آورد و بازگشت سوریه به وضعیت عادی را مختل کند.

اسرائیل این حملات را با بهانه «حفاظت از دروزی‌ها» توجیه کرد. اما خیلی زود پس از آن، رهبران اسرائیلی تهدیدهای ضمنی علیه رژیم سوریه و حتی خود جولانی را مطرح کردند. برخی از تحلیلگران به طور آشکار در مورد تقسیم سوریه و ایجاد یک منطقه خودمختار دروزی در جنوب صحبت کردند.

باتلاق استراتژیک

این گفتمان نشان‌دهنده باتلاق استراتژیک اسرائیل است؛ دام‌هایی که خود اسرائیل برای خود به وجود آورده است. جنگ در غزه، همراه با دکترین جنگ همیشگی اسرائیل، نه تنها فاجعه‌بار از نظر اخلاقی است، بلکه به‌عنوان یک حواس‌پرتی عمل می‌کند و به اسرائیل اجازه می‌دهد که خود را به‌عنوان مدافع اقلیت‌های خاورمیانه معرفی کند.

بر اساس این روایت، خشونت اسرائیل در غزه با دیدگاه منطقه‌ای که به گونه‌ای مشابه خود اسرائیل طراحی شده است، مشروعیت می‌یابد: منطقه‌ای شکسته، تقسیم‌شده بر اساس خطوط قومی و مذهبی و ناتوان از ایجاد کشورهای چندقومیتی و پلورالیستی.

اسرائیل قبلاً پیشنهاد تقسیم سوریه به کانتون‌ها را داده است. اما این پیشنهادات نه تنها از نظر لجستیکی و سیاسی غیرقابل‌اجرا است (که نیاز به یک توافق بین‌المللی نادر دارد)، بلکه این‌گونه پیشنهادات پیچیدگی‌های اجتماعی سوریه را درک نمی‌کنند.

جنگ طولانی‌مدت اسرائیل در غزه محدودیت‌های آن را نشان داده است، حتی در یک منطقه کوچک‌تر، محاصره‌شده و با حمایت قدرت‌های غربی. ساختار اجتماعی متنوع سوریه به‌سادگی قابل تقسیم نیست. شکستن این ساختار، حتی تحت عنوان «حفاظت»، تنها به آشوب بیشتر دامن خواهد زد. این آشوب ممکن است به نفع اسرائیل باشد. به‌هرحال، اسرائیل از جنگ داخلی سوریه به‌عنوان یک مزیت استراتژیک نگاه کرده است.

اگر اسرائیل به نقشه‌ای برای تقسیم سوریه جهت «حفاظت از دروزی‌ها» در جنوب پیش برود، باید نیروهای زمینی را به سویدا اعزام کند — منطقه‌ای که تقریباً یک چهارم اندازه اسرائیل است. تسخیر نظامی ممکن است آسان‌ترین بخش باشد، اما نگه‌داشتن آن سرزمین بسیار سخت‌تر خواهد بود.

جنگ طولانی‌مدت اسرائیل در غزه محدودیت‌های آن را نشان داده است، حتی در یک منطقه کوچک‌تر و محاصره‌شده و با حمایت قدرت‌های غربی. اشغال سویدا باعث خواهد شد که منابع انسانی اسرائیل بیشتر از حد خود تحت فشار قرار گیرد، به‌ویژه در زمانی که اسرائیل از نظر داخلی خسته و نظامیان آن دچار فرسودگی شده‌اند.

مقامات اسرائیل این را درک می‌کنند که ایالات متحده و بازیگران کلیدی منطقه‌ای با بی‌ثبات‌سازی بیشتر مخالف هستند. حتی در داخل رهبری نظامی اسرائیل، مخالفت‌هایی با گسترش به سوریه وجود دارد. جنگ غزه به اسرائیل درس سختی آموخته است: اکثر کشورهای عربی  تمایلی به درگیر شدن در غزه ندارند، در حالی که کشورهای معدودی مانند لبنان، عراق و یمن تهدیدهای پیوسته‌ای ایجاد می‌کنند.

فشار رو به افزایش

با این حال، فشارهایی از درون اسرائیل از سوی شهروندان دروزی آن افزایش یافته است. این شهروندان به دو گروه متمایز تقسیم می‌شوند: کسانی که از فلسطین تاریخی هستند، جایی که رهبری آنها — حداقل بخشی از آن — تصمیم به پذیرش دولت اسرائیل پس از سال ۱۹۴۸ گرفت و به تدریج در ساختارهای دولتی اسرائیل ادغام شدند، به‌ویژه از طریق خدمت اجباری در ارتش؛ و جامعه کوچک‌تر دروزی در بلندی‌های جولان اشغالی، که به‌طور تاریخی حکومت اسرائیل را رد کرده است.

حدود ۸۰ درصد از مردان و زنان دروزی در ارتش اسرائیل خدمت می‌کنند، که ۳۹ درصد از سربازان وظیفه در واحدهای رزمی خدمت می‌کنند. در میان بحران رو به رشد نیروهای انسانی، خروج سیاسی احزاب فوق‌ارتدکس به دلیل اختلاف بر سر معافیت‌ها از خدمت سربازی، و کاهش روحیه ذخیره‌ها، دروزی‌ها — با وجود اینکه کمتر از دو درصد از جمعیت اسرائیل را تشکیل می‌دهند — تاثیر زیادی در تصمیم‌گیری‌های نظامی دارند.

این تاثیر در ماه جاری مشهود بود، زمانی که صدها دروزی اسرائیلی حصار را در بلندی‌های جولان اشغالی شکستند و وارد جنوب سوریه شدند. اگرچه بیشتر آنها بازگشتند، اما گزارش‌ها حاکی از آن است که ده‌ها نفر هنوز باقی مانده‌اند تا تخصص نظامی خود را ارائه دهند. طبق قوانین بین‌المللی، این افراد اکنون به‌عنوان جنگجویان خارجی غیرقانونی شناخته می‌شوند و حاکمیت یک کشور دیگر را نقض کرده‌اند.

چگونه حملات اسرائیل به سوریه نتیجه معکوس می‌دهد

با وجود لفاظی‌های نظامی اسرائیل، این کشور واقعاً منافع استراتژیک خود را برای دروزی‌ها به خطر نخواهد انداخت. همان کشوری که به شهروندان دروزی خود در قانون کشور یهودی-دروزی تمجید نمی‌کند و آنها را از حفاظت در برابر جرم‌های سازمان‌یافته ناتوان کرده است، بعید است که به خاطر آنها وارد جنگ آشکار شود.

در واقع، مداخله اسرائیل در سوریه تلاشی است برای توازن فشارهای داخلی با دستور کار منطقه‌ای خود. در این روند، اسرائیل نه تنها دروغ بودن برادری یهودی-دروزی را افشا می‌کند، بلکه ناامیدی خود را از توافق جدید بین‌المللی در مورد سوریه که با اهداف اسرائیل مغایرت دارد، آشکار می‌کند.

اما بزرگترین تراژدی در خود سوریه نهفته است. ویدئوهایی که از هر دو طرف منتشر شده است، یادآور جنگ داخلی لبنان و وحشت‌های خشونت‌های فرقه‌ای است. وظیفه فوری سوری‌ها این است که نه در پی تسخیر شهرها یا پیروزی‌های نظامی باشند، بلکه به پرسش‌های سیاسی دشوار پاسخ دهند: چه نوع جامعه مشترکی می‌توان بازسازی کرد؟ یکپارچگی مذهبی و قومی چگونه خواهد بود؟

حتی اگر جداشدگان دروزی موفق به ایجاد یک منطقه خودمختار با حمایت اسرائیل شوند، با تبعات اجتماعی و اقتصادی روبه‌رو خواهند شد. خانواده‌ها از هم جدا خواهند شد، مردان در جنگ خواهند مرد و جوامع وابسته به منافع اسرائیل خواهند شد. این امر بر جمعیت‌های دروزی در لبنان، اردن و سراسر سوریه تاثیر خواهد گذاشت.

به طرز عجیبی، برخی از قدرتمندترین تصاویر این بحران، بازگشت خانواده‌های دروزی به یکدیگر در مرز جولان بوده است، عزیزانی که دهه‌ها توسط اشغالگری اسرائیل از هم جدا شده بودند. اگر بحران عمیق‌تر شود، خانواده‌های بیشتری از هم خواهند پاشید و اسرائیل به یاری آنها نخواهد شتافت.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار