آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۹۳۱۷۱
یادداشت|

بازی ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی / کریدور زنگزور و خط قرمز ایران

کریدور زنگزور در جنوب ارمنستان، این روز‌ها به یکی از داغ‌ترین محور‌های مناقشه ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی تبدیل شده است. گذرگاهی که مرز ایران و ارمنستان را دربر می‌گیرد و تغییر در وضعیت آن می‌تواند مسیر‌های ترانزیتی، روابط دیپلماتیک و موقعیت ژئوپلیتیکی ایران را برای سال‌ها دگرگون کند.
بازی ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی / کریدور زنگزور و خط قرمز ایران

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو علیرضا سهرابی نور کارشناس مسائل بین الملل در یادداشتی نوشت: کریدور زنگزور، مسیری باریک در جنوب ارمنستان، این روزها به یکی از حساس‌ترین موضوعات ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز جنوبی تبدیل شده است. این گذرگاه که از نظر جغرافیایی در محدوده استان سیونیک قرار دارد، عملاً مرز ایران و ارمنستان را دربر می‌گیرد و هر تغییر در وضعیت آن می‌تواند نقشه ژئوپلیتیک شمال ایران را به شکل بنیادین دگرگون کند. آنچه این مسیر را فراتر از یک پروژه ترانزیتی معمولی قرار می‌دهد، ماهیت چندلایه آن است: دالان زنگزور نه فقط یک راه عبور و مرور، بلکه یک ابزار تغییر توازن قدرت، یک نقطه فشار ژئوپلیتیکی، و شاید محرک سناریوهای آینده بحران در مرزهای شمالی ایران.

اهمیت تاریخی و موقعیت جغرافیایی زنگزور

برای فهمیدن اهمیت ژئوپلیتیکی این مسیر، باید کمی به عقب برگردیم. زنگزور در تاریخ قفقاز همواره منطقه‌ای راهبردی بوده است. در سال ۱۸۱۳ و بر اساس عهدنامه گلستان، ایران قاجار این منطقه را به امپراتوری روسیه واگذار کرد. در دوره اتحاد شوروی، این بخش در قالب مناطق گوریس، کاپان، مغری و سیسیان به ارمنستان شوروی تعلق داشت. موقعیت جغرافیایی آن به گونه‌ای است که به عنوان گلوگاه اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان و از آنجا به ترکیه و فراتر از آن عمل می‌کند. تا پیش از جنگ دوم قره‌باغ، آذربایجان برای ارتباط زمینی با نخجوان، از مسیر ایران استفاده می‌کرد و این امر نه تنها منبع درآمد ترانزیتی برای تهران بود، بلکه برگ برنده‌ای ژئوپلیتیکی در تعاملات منطقه‌ای محسوب می‌شد.

توافق آتش‌بس و کریدور زنگزور

اما پس از جنگ دوم قره‌باغ و امضای توافق آتش‌بس، بند ۹ این توافق، ایجاد مسیر ارتباطی میان نخجوان و خاک اصلی آذربایجان از طریق جنوب ارمنستان را پیش‌بینی کرد. این همان چیزی است که باکو و آنکارا آن را کریدور زنگزور می‌نامند. در نگاه اول، این مسیر می‌تواند یک پروژه حمل‌ونقل باشد، اما در عمل، آنچه آذربایجان پیگیری می‌کند، مسیری است که از حاکمیت ارمنستان خارج شده و به نوعی تحت کنترل مستقیم باکو و متحدانش باشد. اینجاست که اهمیت ژئوپلیتیکی موضوع برای ایران آشکار می‌شود: اگر چنین کریدوری ایجاد شود، مرز زمینی ایران و ارمنستان – هرچند کوتاه – عملاً حذف می‌شود.

مرز ایران و ارمنستان؛ خط حیاتی

برای ایران، این مرز یک خط حیاتی است. از طریق آن، تهران به ارمنستان و سپس به گرجستان، روسیه و اروپا دسترسی دارد. این مسیر، بخشی از کریدورهای ترانزیتی و دیپلماتیک ایران به شمال و غرب را تشکیل می‌دهد. حذف یا محدود شدن آن، به معنای بسته شدن یکی از معدود دریچه‌های ایران به حوزه اوراسیا و قفقاز است. در ادبیات امنیت ملی، چنین وضعیتی را خفگی ژئوپلیتیکی می‌نامند؛ شرایطی که در آن، کشوری دسترسی فیزیکی و مستقیم خود به مناطق کلیدی پیرامونی را از دست می‌دهد و برای هرگونه تعامل اقتصادی یا سیاسی، مجبور به عبور از قلمرو یا مسیرهایی تحت کنترل رقبای خود می‌شود.

نقش ترکیه و اسرائیل

این خطر برای ایران فقط یک نگرانی نظری نیست. تجربه تاریخی نشان داده که هرگاه یک مسیر استراتژیک تحت کنترل بازیگری قرار گیرد که اهداف متضاد با ایران دارد، امکان فشار و حتی مسدودسازی آن افزایش می‌یابد. در اینجا باید به نقش ترکیه و اسرائیل توجه کرد. ترکیه سال‌هاست که به دنبال اتصال زمینی بی‌وقفه از خاک خود تا جمهوری‌های ترک‌زبان آسیای میانه است؛ مسیری که از طریق نخجوان و آذربایجان می‌گذرد. ایجاد کریدور زنگزور، این رؤیای ژئوپلیتیکی آنکارا را به واقعیت نزدیک می‌کند. اسرائیل نیز که روابط نظامی و اطلاعاتی نزدیکی با باکو دارد، می‌تواند از این مسیر برای نزدیکی بیشتر به مرزهای ایران استفاده کند. این نزدیکی فیزیکی، قابلیت‌های عملیاتی و نظارتی اسرائیل را در قبال ایران افزایش می‌دهد.

پیامدهای اقتصادی و دیپلماتیک

در چنین شرایطی، ایران با از دست دادن مرز مستقیم با ارمنستان، نه تنها یک مسیر تجاری و ترانزیتی را از دست می‌دهد، بلکه موقعیت چانه‌زنی خود در معادلات قفقاز جنوبی را نیز تضعیف می‌کند. تا امروز، مرز ایران–ارمنستان یک عامل بازدارنده در برابر فشارهای ژئوپلیتیکی بوده است. به عنوان مثال، هرگاه آذربایجان یا ترکیه تلاش کرده‌اند ایران را در مسائل منطقه‌ای تحت فشار قرار دهند، وجود این مرز به تهران امکان داده تا مسیرهای جایگزین تجاری و سیاسی را از طریق ارمنستان و گرجستان حفظ کند. با حذف این مرز، ایران به‌طور کامل به مسیرهایی وابسته می‌شود که از خاک آذربایجان یا ترکیه عبور می‌کنند؛ کشورهایی که روابطشان با ایران همواره با فراز و نشیب‌های جدی همراه بوده است.

ابعاد ژئوپلیتیکی مسئله

ابعاد ژئوپلیتیکی این مسئله را می‌توان در سه لایه بررسی کرد: امنیتی، اقتصادی و دیپلماتیک. در بُعد امنیتی، حذف مرز با ارمنستان می‌تواند به حضور نیروها و زیرساخت‌های نظامی وابسته به ناتو یا متحدان آن در مجاورت مستقیم مرزهای ایران بینجامد. در بُعد اقتصادی، ایران بخشی از دسترسی خود به پروژه‌های منطقه‌ای مانند کریدور شمال–جنوب و مسیرهای اوراسیا را از دست می‌دهد. این امر نه تنها درآمدهای ترانزیتی را کاهش می‌دهد، بلکه نقش ایران را به‌عنوان یک مسیر جایگزین برای تجارت منطقه‌ای تضعیف می‌کند. در بُعد دیپلماتیک، ایران ابزار فشار و چانه‌زنی خود را در تعامل با اتحادیه اروپا و کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا کاهش می‌دهد.

پیامدهای فرهنگی–اجتماعی

همچنین، باید به پیامدهای فرهنگی–اجتماعی این تحول اشاره کرد. مناطق مرزی ایران و ارمنستان محل رفت‌وآمد و دادوستد مردمی است. در روستاهای مرزی ایران، بازارچه‌ها و مسیرهای عبور، بخشی از زندگی روزمره مردم است. بسته شدن یا محدود شدن این مسیر، نه تنها درآمد محلی را کاهش می‌دهد، بلکه ارتباطات انسانی و فرهنگی را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. چنین تغییری می‌تواند حس انزوا و نارضایتی را در میان جوامع مرزی افزایش دهد و به مرور، شکاف‌های اجتماعی ایجاد کند.

بازیگران و مواضع

از نگاه بازیگران اصلی، تصویر روشن است: جمهوری آذربایجان این مسیر را فرصتی برای رهایی از وابستگی ترانزیتی به ایران و تحکیم پیوندهای خود با ترکیه می‌بیند. ارمنستان نگران از دست دادن بخشی از حاکمیت خود است و می‌داند که واگذاری کنترل این مسیر، موقعیت استراتژیکش را به‌شدت کاهش می‌دهد. ترکیه، کریدور زنگزور را بخشی از طرح کلان «جهان ترک» و ابزار نفوذ در آسیای میانه می‌داند. روسیه، هرچند رسماً با تغییر مرزها مخالفت کرده، اما به دنبال حفظ نفوذ خود از طریق کنترل بخشی از مسیرهای ترانزیتی است. آمریکا و فرانسه، با استفاده از این اختلافات، تلاش می‌کنند جای پای خود را در ارمنستان تقویت کنند و نفوذ ایران و روسیه را کاهش دهند.

موضع ایران

ایران در این میان موضعی شفاف و قاطع اتخاذ کرده است: هیچ تغییری در مرزهای منطقه پذیرفتنی نیست. مقامات ایرانی بارها تأکید کرده‌اند که ایجاد کریدوری که حاکمیت ارمنستان را نقض کند، خط قرمز تهران است. این موضع نه فقط بر پایه ملاحظات سیاسی، بلکه بر اساس محاسبات دقیق ژئوپلیتیکی استوار است. ایران می‌داند که حتی اگر در کوتاه‌مدت، این مسیر صرفاً برای ترانزیت کالا استفاده شود، در بلندمدت می‌تواند به ابزاری برای فشار و تهدید امنیت ملی تبدیل شود.

سناریوهای آینده

سناریوهای آینده برای این مسیر، طیفی از گزینه‌ها را شامل می‌شود: از توافقی که عبور و مرور آذربایجان از جاده‌های تحت حاکمیت ارمنستان را بدون تغییر در وضعیت مرزها ممکن کند، تا سناریویی که کنترل مسیر به‌طور کامل به باکو سپرده شود. در سناریوی دوم، خطر خفگی ژئوپلیتیکی ایران به واقعیت تبدیل می‌شود. از همین رو، تهران نه تنها از نظر دیپلماتیک فعال شده، بلکه با حضور نظامی و رزمایش‌های مرزی، پیام روشنی به بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای داده است: امنیت مرز ایران–ارمنستان قابل معامله نیست.

در نهایت، کریدور زنگزور آزمونی است برای دیپلماسی و قدرت بازدارندگی ایران. این مسیر کوچک در نقشه، در واقع میدان برخورد منافع قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای است. سرنوشت آن، می‌تواند نه تنها توازن قدرت در قفقاز جنوبی، بلکه موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در شمال‌غرب را برای دهه‌های آینده تعیین کند. ایران با حفظ مرز خود با ارمنستان، نه فقط یک خط جغرافیایی را نگه می‌دارد، بلکه یک دریچه حیاتی به جهان را حفظ می‌کند؛ دریچه‌ای که بسته شدن آن، آغاز یک دوره جدید از فشارهای ژئوپلیتیکی خواهد بود.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار