
طرح شوم اشغال کامل غزه؛ از توهم سلطه تا واقعیت فروپاشی رژیم صهیونیستی

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو اشکان ممبینی کارشناس مسائل بینالملل، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری دانشجو قرار داد نوشت: طرح اخیر رژیم صهیونیستی برای اشغال کامل نوار غزه و کوچاندن اجباری ساکنان آن، نه یک اقدام مقطعی و واکنشی، بلکه حلقهای جدید از زنجیره بلندمدت سیاستهای توسعهطلبانه و نسلکشانه این رژیم متجاوز است. این سیاستها که از ابتدای شکلگیری رژیم جعلی اسرائیل تاکنون ادامه داشته، همواره با حمایت مستقیم ایالات متحده آمریکا و همراهی برخی دولتهای غربی اجرا شده است. اکنون، پس از ماهها جنگ ویرانگر و محاصره بیرحمانه، تلآویو بر آن شده تا با یک حمله فراگیر، غزه را بهطور کامل تحت اشغال نظامی درآورد و بدین ترتیب، مرحله نهایی پروژه پاکسازی نژادی در این منطقه را به اجرا بگذارد. این طرح اهداف متعددی را دنبال میکند که مهمترین آن تکمیل پروژه پاکسازی نژادی و تغییر بافت جمعیتی از طریق حذف فیزیکی یا جابهجایی اجباری جمعیت بومی فلسطینی است. سالها محاصره، تخریب زیرساختها و ایجاد بحرانهای انسانی، ابزارهایی بودهاند که صهیونیستها برای کاهش جمعیت فلسطینی و ممانعت از بازگشت آوارگان به کار گرفتهاند. اشغال کامل در نگاه طراحان این سناریو فرصتی است تا با کوچ اجباری دهها هزار خانواده، هرگونه بازگشت جمعیت بومی به این منطقه غیرممکن شود.
هدف دیگر این طرح، حذف پایگاه اصلی مقاومت فلسطین است. غزه در سالهای اخیر به مرکز ثقل مقاومت علیه رژیم صهیونیستی بدل شده و گروههای مقاومت با وجود محاصره توانستهاند قدرتی بازدارنده در حوزه موشکی و عملیات زمینی ایجاد کنند که معادلات امنیتی تلآویو را بر هم زده است. صهیونیستها بر این باورند که اشغال کامل، میتواند این مرکزیت را از بین برده و مقاومت را از ریشه تضعیف کند ولی مقاومت روز به روز قوی تر شده است. در کنار این اهداف نظامی، تلآویو با بحرانهای عمیق داخلی مواجه است؛ شکافهای سیاسی، اعتراضات گسترده و بیاعتمادی به رهبری سیاسی و نظامی، جایگاه نتانیاهو را متزلزل کرده است.
این اقدام همچنین بخشی از راهبرد کلان آمریکا برای تغییر موازنه قدرت در منطقه است. واشنگتن از این عملیات برای درگیر کردن کشورهای محور مقاومت در یک منازعه چندجبههای استفاده میکند تا توان آنها در سایر پروندههای منطقهای کاهش یابد. بیثباتسازی کل منطقه، از شرق مدیترانه تا خلیج فارس، همواره بخشی از راهبرد آمریکا برای جلوگیری از شکلگیری یک نظم مستقل منطقهای بوده است.
با این حال، تجربه تاریخی و واقعیتهای میدانی نشان میدهد که این طرح محکوم به شکست است. مقاومت مردم فلسطین که ریشه در هویت و تاریخ این ملت دارد، هیچگاه اجازه نداده است اشغالگران به اهداف خود برسند. در جنگهای گذشته، رژیم صهیونیست بارها تلاش کرد با عملیات گسترده، مقاومت را نابود کند اما نه تنها موفق نشد بلکه هر بار توان بازدارندگی مقاومت افزایش یافت. امروز، غزه به یک «مدرسه مقاومت» بدل شده که تجربه و دانش نظامی آن به سراسر جبهه مقاومت منتقل شده است. اشغال کامل این منطقه میتواند باعث همبستگی بیشتر میان گروههای مقاومت در لبنان، سوریه، عراق و یمن شود و جبههای گستردهتر علیه رژیم صهیونیستی ایجاد کند. چنین سناریویی برای تلآویو بسیار پرهزینه خواهد بود، چرا که جنگ در چند جبهه توان نظامی و اقتصادی این رژیم را فراتر از ظرفیتش مصرف خواهد کرد.
همزمان، انزوای بینالمللی رژیم صهیونیستی بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. جنایات جنگی و نسلکشی آشکار علیه مردم غزه، افکار عمومی و حتی بسیاری از نخبگان غربی را علیه این رژیم برانگیخته است. در حالی که دولتهای غربی، بهویژه آمریکا، همچنان از تلآویو حمایت میکنند، افکار عمومی و رسانههای مستقل این سیاستها را محکوم میکنند. در عرصه حقوقی نیز، رژیم صهیونیستی تحت پیگرد دیوان بینالمللی کیفری و بررسی پرونده نسلکشی در دیوان بینالمللی دادگستری قرار دارد. تهدید به اشغال کامل غزه، شواهد تازهای از نیت این رژیم برای پاکسازی نژادی فراهم میکند و میتواند فشارهای حقوقی و سیاسی علیه آن را تشدید کند.
پیامدهای منطقهای این طرح نیز قابل توجه است. اشغال کامل غزه نه تنها بحران انسانی در این منطقه را به نقطهای بیسابقه خواهد رساند، بلکه موازنه امنیتی در منطقه را دچار آشوب میکند. کشورهای محور مقاومت این اقدام را تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی خود میدانند و هرگونه تلاش برای کوچاندن جمعیت فلسطینی به کشورهای همسایه واکنشهای جدی سیاسی و حتی نظامی را ممکن است به دنبال داشته باشد. گسترش جنگ میتواند مسیرهای انرژی، تجارت و ارتباطات منطقهای را تهدید کرده و اقتصاد جهانی را نیز متأثر سازد. در چنین شرایطی حتی برخی متحدان غربی رژیم صهیونیستی ممکن است در حمایت بیقید و شرط خود از تلآویو تجدیدنظر کنند.
در نهایت، طرح اشغال کامل غزه اعترافی آشکار به شکست استراتژیهای پیشین رژیم صهیونیستی در مهار مقاومت است. این رژیم که امروز در یکی از بحرانیترین دورانهای حیات خود قرار دارد، با تکیه بر حمایت آمریکا و برخی دولتهای غربی میکوشد از طریق ایجاد یک شوک بزرگ نظامی و انسانی، روند فروپاشی خود را متوقف کند. اما تاریخ، جغرافیا و اراده ملت فلسطین نشان دادهاند که اشغال نمیتواند هویت یک ملت را از بین ببرد. هر سنگر غزه، هر خانه و هر کوچه آن به نمادی از ایستادگی بدل شده است. این مقاومت نه تنها طرح اشغال را به شکست خواهد کشاند بلکه روند فروپاشی رژیم صهیونیستی را شتاب خواهد بخشید. آینده این منطقه از آن ملتهایی است که در مسیر حق و عدالت ایستادهاند، نه اشغالگران و حامیانشان.