
پزشکیان عوض نشده، اما شرایط کشور چرا/ پرسشهایی که بی پاسخ ماند؛ از جابجایی پایتخت تا مسئله حجاب
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، صبح روز گذشته بعد از یک سال و اندی از عمر دولت چهاردهم، مسعود پزشکیان اولین دیدار رسمی رییس جمهور با مدیران رسانه برگزار شد. در ابتدای جلسه اعلام شد ۲۴ نفر برای سخن گفتن ثبت نام کردهاند و مسئولین برنامه ناچار به قرعه کشی شدند. روش قرعه کشی، اما جالب بود. از رییس جمهور خواسته شد از ۱ تا ۲۴ دو شماره انتخاب کنند که ایشان ۱ و ۲۴را انتخاب کردند! ابتدا به ۱۴ نفر منتخب ۴ دقیقه فرصت داده شد که کم و بیش رعایت میشد. ناگفته نماند من هم برای اولین بار در طول زندگی در قرعه کشی برنده شدم! وقتی وقت اضافه امد به الباقی لیست ۲ دقیقه فرصت داده شد.
شروع جلسه مثل سایر جلسات با دولت در یکسال گذشته با کلیات ماجرای وفاق و اینکه وفاق راه حل تمام مشکلات است همراه بود. نفر دوم در مورد بحث حجاب و اینکه ۷۰ درصد مردم ایران موافق حجاب هستند و بالاخره دولت در این باره چه کاره است صحبت کرد.
رنگ بندی، اما در این جلسه مهم بود، مثلا یک مجموعه که از قضا از هلدینگهای رسانهایست و این مجموعه با همین نام کانال دیگری هم دارد که رنگش قرمز است و دست آخر مجال برای مدیر آن کانال با لوگوی سبز فراهم شد که صحبت کند. تنی چند از همکاران رسانهای بیشتر در مورد تاثیر گذاری رسانههای دولت که هم عریضاند و کثیر صحبت کردند. ادامهی جلسه به سمت موضوعات اقتصادی و اینکه واگذاری یکی از خودروسازها به شرکت کروز خیلی کار خوبی بوده است ادامه پیدا کرد! (البته هنوز هم دارم به دلیل خوبی واگذاری بزرگترین خودروساز کشور با این مدل فکر میکنم)
نوبت به آقای کواکبیان رسید ایشان به ساترا و صدا و سیما و نقد داشت، و البته به قصهی زنگزور…. نکتهای که برایم جالب بود این بود که نطقهای مدیران به خروجی رسانه شان شبیه بود، مثلا مسئول یک رسانهای کلاسیک و از دهههای پیش همچنان خروجی یکسانی را ارائه میدهد، مدیرش هم از کارآمدی بیشتر رسانه هاو حال خوب و پاسخ گویی به شبهات گفت.
مسئول یکی از رسانهها از رییس جمهور پرسید یادتان هست پارسال یک عکاس در مورد مسایل صنفی اشک ریخت؟ ایشان گفتند نه!
بحث با اینترنشنال متخاصم و باز هم صدا و سیما و مجددا مشکلات صنفی پیش میرفت که قرعه به نام من افتاد! من هم که یکسال منتظر بودم و سیاهه دغدغه هایم را مطرح کردم. اول رفتم سر بحث جابه جایی پایتخت که از اولین کنشهای عجیب رسانهای آقای دکتر پزشکیان بود؛ که آخر هم مشخص نشد که غایت از این مطرح کردن این طرح چه بود و فرجامش چه بود؟!
گریز بعدی را به دیدارهای سرزده رییس جمهور در این روزها زدم و سوالی که چند وقتی بود که ذهنم را درگیر کرده بود، پرسیدم: اینکه آقای رییس جمهور، آیا از کار اصلی تان که برنامه ریزی برای کشور است جا نمیمانید؟
به یک باره یادم آمد که یکی از اعضای شورای اطلاع رسانی چند وقت قبل به دلیل پیگیری و پرداختن موضوع اسب سوار کردن بانوان و بزک کردن آنها در استانداری کردستان، رسانهی ما را تهدید به عدم ورود به برنامههای دولت کرده بود. عرض کردم آقای رییس جمهور کسی باید در انقلاب اسلامی مسولیت بگیرد که اصول را بپذیرد.
مجال کم بود و دغدغه و البته پرسش بی پاسخ زیاد. در آخر هم عرض کردم قصهی زنگزور انقدر شور شده است که صدای کواکبیان را هم در آورده!
ضیق وقت و سوالات بسیار رییس جمهور را به نطقی حدودا ۱۵ دقیقهای واداشت. مثالی که از فرزندانشان و همراهی آنان در روزهای جنگ با ایشان مطرح کردند، نظرم را جلب کرد. اینکه فرزندان ایشان در روزهای جنگ همه جا همراهی و حمایت کردند، اما در خصوص مسئله حجاب نظر متفاوتی با ایشان دارند. در پایان این داستان با استفاده از این برش از زندگی شخصی و مواجه با فرزندانشان چنین مطرح کردند که مسئله حجاب با زور حل نمیشود.
در ادامه برای چندمین بار در یکسال گذشته باز هم به این موضوع تاکید کردند که در هماهنگی کامل با مقام معظم رهبری هستند و حتی در مواردی که ممکن است مخالف نظر ایشان باشد، راهکار و راهبرد مقام معظم رهبری را جلو میبرند.
در این دیدار آقای پزشکیان را بعد از یکسال همانی دیدم که در ابتدای دولت در مرداد ۱۴۰۳ بودند، تغییری نسبت به روزهای اول نکردند. همان حرفها و همان عقیده ها، اما شاید کمی بی حوصلهتر نسبت به روزهای اول!
شاید جلساتی از این دست توان صبر ایشان در وقت گذراندن را دچار چالش کرده است. هرچند که او حرف رسانهها را شنید، اما پرسشهای بی پاسخی در همین جلسه باقی ماند.