
شرافتمان را به این سلاح مدیونیم!

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، روایتها در بستر جنگ، تنها بازگویی خاطرات نیستند؛ آنها ابزارهایی حیاتی برای شکلدادن به حافظه جمعی، فهم سیاسی و هویت ملّی به شمار میآیند. هر جنگ مجموعهای پیچیده از رخدادهای میدانی، تصمیمهای سیاسی، فشارهای اجتماعی و تعاملات بینالمللی است که بدون ثبت و روایت دقیق، در گذر زمان یا فراموش میشوند یا دستخوش تحریف و بازخوانی گزینشی قرار میگیرند. روایتهای دستاول، بهویژه از سوی افرادی که در مرکز تصمیمگیری یا میدان نبرد قرار داشتهاند، امکان بازسازی واقعیتر تصویر رویداد را فراهم میکنند و به پژوهشگران، سیاستگذاران و نسلهای بعد این فرصت را میدهند که از تجربههای گذشته درس بگیرند.
در زمان حاضر، چنین روایتهایی نقش مرجع برای تحلیل بحرانهای مشابه را ایفا کرده و میتوانند به شفافیت در مسئولیتپذیری و اصلاح ساختارهای تصمیمگیری کمک کنند. در آینده نیز، این روایتها میراثی مکتوب خواهند بود که مسیر فهم تاریخی را هدایت کرده، از تحریف حقیقت جلوگیری میکنند و الهامبخش نسلهایی خواهند شد که هنوز جنگ را تجربه نکردهاند، اما باید برای مواجهه با بحرانهای احتمالی آماده باشند. به این ترتیب، روایت جنگ پلی است میان گذشته و آینده؛ پلی که بدون آن، تاریخ نه تنها ناقص، بلکه آسیبپذیر در برابر فراموشی و تحریف خواهد بود. به همین علت و بر همین اساس نگاهی انداختهایم به کتاب «ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» نوشته «علی حسن خلیل» و ترجمه «صفاالدین تبرائیان» که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.
* علی حسن خلیل کیست و چرا روایت او از جنگ ۳۳ روزه مهم است؟
علی حسن خلیل (متولد ۱۹۶۴ در منطقه حبوش، لبنان) از سیاستمداران شناختهشده جنبش اَمَل و عضو برجسته ساختار سیاسی لبنان است. او دارای مدرک حقوق از دانشگاه لبنان بوده و در طول سالهای گذشته در سمتهای کلیدی متعددی خدمت کرده، از جمله وزیر کشاورزی، وزیر بهداشت و وزیر دارایی، که این تجربهها تصویری از تجارب مدیریتی او در سطوح مختلف سیاسی و اداری ارائه میدهد. اهمیت روایت خلیل در کتاب «ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» از آنجا ناشی میشود که او در مقام معاون سیاسی رئیس مجلس نبیه بری در زمان جنگ ۳۳روزه ۲۰۰۶ قرار داشت و بهصورت دستاول در جریان رایزنیها، مذاکرات و تصمیمسازیها مشارکت مستقیم و مستمر داشت؛ این جایگاه او را قادر ساخت که درک دقیق و لحظهبهلحظهای از تماسها و گفتمانها با بازیگران داخلی نظیر دولت فؤاد سنیوره، جریانهای سیاسی داخلی و همچنین میانجیگران منطقهای و بینالمللی استخراج کند.
او در گزارشی با ساختاری روزشمار و جزئینگر، روند چانهزنیها بر سر قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت و مواضع مختلف کنشگران سیاسی را بازنمایی میکند و تعاملات پشتپردهای که معمولاً در گزارشهای رسانهای یا رسمی بازنشر نمیشوند را بهصورت مستند ثبت کرده است. چنین روایت دستاول و مستندی باعث میشود که این اثر بهعنوان یک منبع منحصربهفرد در بررسی ساختارهای بحران و مدیریت سیاسی جنگ ۲۰۰۶ مورد توجه قرار گیرد. در شرایطی که نبض روایتهای نرم از مسائل سختی همچون جنگ در دست طرفهای غربی و جهان اولیها قرار دارد، تلاش برای ایجاد روایتهای نو بر اساس یافتههای و حقایق مستند، راهی است صحیح برای پس گرفتن نقش آفرینی در میدان روایتها. کتاب «ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» از مهمترین تلاشهای یک جنبش شیعی برای روایتسازی و مستند کردن تلاشهایی است که علیه جنگ افروزی رژیم صهیونیستی انجام شده است.
* نگاهی گذرا به فصول و محتوای کتاب
«ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» ساختاری روایی دارد که بر پایه چند فصل اصلی سامان یافته و هر فصل بازتابدهنده مرحلهای از جنگ ۳۳روزه و پیامدهای آن است. فصل نخست به بستر سیاسی، اجتماعی و امنیتی پیش از آغاز جنگ میپردازد و فضای پرتنش لبنان را در آستانه تابستان ۲۰۰۶ ترسیم میکند. نویسنده در این بخش به شرح روابط نیروهای داخلی، اختلافات جناحی و پیامدهای حوادث پیشین بر وضعیت کشور میپردازد. فصل دوم و سوم به آغاز درگیریها و واکنشهای فوری دولت، حزبالله، ریاست مجلس و سایر بازیگران داخلی اختصاص دارد. این دو فصل در قالب روایت روزبهروز، تغییر صحنهها و تصمیمات را همراه با تماسهای اولیه با میانجیها ثبت میکنند. بخش میانی کتاب که حجیمترین قسمت آن است، به جلسات محرمانه، تماسهای مستمر با سازمان ملل و گفتوگوهای پشتپرده با کشورهای عربی و غربی میپردازد.
خلیل با ذکر جزئیات، روند پیچیده مذاکرات منتهی به پیشنویس و تصویب قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت را بازگو میکند و مواضع متفاوت طرفهای داخلی و خارجی را روشن میسازد. در این بخش، نقش محوری نبیه بری بهعنوان واسط میان جناحها و هماهنگکننده مذاکرات بینالمللی برجسته شده است. فصل پایانی به ارزیابی پیامدهای جنگ در سطوح سیاسی و امنیتی میپردازد و درسهایی را که از این بحران استخراج شد، مرور میکند. نویسنده بر ضرورت ثبت رویدادها برای جلوگیری از تحریف تاریخ تأکید میکند و تجربه جنگ ۲۰۰۶ را بهعنوان نمونهای از تعامل پیچیده میان مقاومت، سیاست داخلی و فشارهای خارجی معرفی مینماید. این ساختار فصلی به خواننده امکان میدهد تا خط سیر وقایع را بهصورت همزمان در دو بُعد زمانی و محتوایی دنبال کرده و با پشتصحنه تصمیمگیریها و فضای پرتنش آن روزها آشنا شود. بدین ترتیب، کتاب نه تنها گزارشی از گذشته، بلکه منبعی تحلیلی برای فهم بحرانهای مشابه در آینده بهشمار میآید.
* قطعنامه ۱۷۰۱ و خلع سلاح حزبالله
«علی حسن خلیل» بخش مهمی از کتاب خود را به قطعنامه ۱۷۰۱، شیوه تصویب و اجرای آن، حواشی آن و علیالخصوص فشاری که توسط جریانهای و قدرتهای مختلف برای خلع سلاح حزبالله براساس تصویب این قطعنامه وارد میشد اختصاص داده است. خلیل در این بخشها مخاطبان را با مشکلات بسیار بزرگی که بر سر راه مقاومت، حفظ سلاح آنها و شیوه و متن نهایی قطعنامه ۱۷۰۱ ایجاد شده بود آشنا میکند. لبنان کشوری است که بیشتر قومی و قبیلهای اداره میشود و فرقهها و نحلهها بیش از موجودیت واحدی به نام لبنان اهمیت دارند. بر همین اساس، حتی در دولت یک دیدگاه واحد بر سر هیچ موضوع مهمی وجود ندارد و خود این باعث ایجاد فضایی بسیار مناسب برای سواستفاده منفعت طلبان و همچنین قدرتهای جهانی فراهم کرده است.
روایت خلیل به مخاطب نشان میدهد که آمریکاییها و در کنار آنها فرانسویها چه خواب و خیال خامی برای خلع سلاح مقاومت و بردن قطعنامه ۱۷۰۱ ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد در سر داشتهاند. آنها که در ابتدا خواستار تسلیم بی قید و شرط حزبالله و آزادی فوری اسرای صهیونیست شده بودند، بعد از عملکرد افتخار آمیز مقاومت اسلامی و اجبار به مذاکره و مصالحه، تلاشهای خود را به وادار کردن حزبالله به خلع سلاح ذیل قطعنامه ۱۷۰۱ معطوف کردند. این البته قابل درک است، ابرقدرتهای جهانی هشتاد سال است که تمام تلاش خود را میکنند تا در تمام مواردی که به رژیم صهیونیستی مرتبط است بیشترین منافع ممکن را برای او به دست بیاورند. تأسفآور اینجاست که در اوج مقاومت و جانفشانی جوانان غیور حزبالله، سیاستمداران نزدیک به غرب در لبنان به نیت آنکه حزبالله را تضعیف و کار آن را یکسره کنند، به جای حمایت از مقاومت، آن را تحت فشار گذاشتند تا هرچه را که طرف غربی دیکته کرده است انجام دهد.
خلیل در این کتاب از ساعتها بحث و جدل بین نبیه بری، وزرای امل و وزاری حزبالله در برابر نخست وزیر فواد سنیوره، سعد حریری و دیگر مخالفان پرده برمیدارد که در آن سیاستمداران غربگرا به شدت تمایل دارند که لبنان پیش نویس ابتدایی قطعنامه را همانطور که هست بپذیرد و هیچ نکتهای به آن اضافه نکند. این موضع عجیب در حالی از برخی طرفهای لبنانی اتخاذ شد که حتی کشوری مثل قطر هم نکاتی در برابر این قطعنامه داشت و آن را برای لبنان قطعنامه منصفانهای نمیدانست. هرچه که بود مقاومت و بازوهای سیاسیاش توانستند از زیر این فشارها به سلامت عبور کنند و خلع سلاح حزبالله در آن مقطع تبدیل به خواب آشفتهای شد که تلخیاش به دهان مخالفان مقاومت باقی ماند.
* سخن پایانی
شرایط مقاومت امروز، با دوران جنگ ۳۳ روزه شباهتهای زیادی دارد. در روزهای منتهی به تصویب قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت در اوت ۲۰۰۶، حزبالله با فشاری چندجانبه مواجه بود: از یک سو، بمباران و قساوتهای رژیم صهیونیستی در جبهه میدانی و از سوی دیگر، فشارهای سیاسی و دیپلماتیک داخلی و خارجی برای پذیرش شرایطی که عملاً به محدودسازی یا خلع سلاح آن منجر میشد. در آن زمان، گفتوگوها حول محور «پایان فوری جنگ» و «استقرار ارتش لبنان و نیروهای یونیفل در جنوب» متمرکز بود، اما لحن و محتوای بسیاری از طرحها، با هدف مهار قدرت نظامی حزبالله تنظیم شده بود.
امروز نیز، با وجود تفاوت در بستر و شکل بحران، شباهتهای قابلتوجهی دیده میشود: فشارهای بینالمللی و منطقهای برای وادار کردن حزبالله به عقبنشینی از موقعیتهای استراتژیک و پذیرش ترتیبات امنیتی جدید، همراه با افزایش گفتمان خلع سلاح در محافل دیپلماتیک و رسانهای. همانگونه که در سال ۲۰۰۶، حزبالله با مقاومت علیه این فشارها و مدیریت مذاکرات نقشی حیاتی در تعیین نتیجه نهایی داشت، اکنون نیز توانایی حزبالله در ایجاد موازنه بین میدان و سیاست، و در جلوگیری از تحمیل شروط یکجانبه، میتواند سرنوشت مرحله کنونی را رقم بزند. این الگوی تکراری نشان دهنده آن است که دشمنان مقاومت از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به آن نخواهند گذشت و تمام تلاش خود را برای تسلیم حزبالله، که برای آنان منفعتی کوتاه مدت خواهد داشت، اما در بلند مدت موجودیت آنان را تحت خطر قرار خواهد داد، میکنند. «ناگفتههای جنگ ۳۳ روزه» این روزها کتابی است که باید هرچه بیشتر و بیشتر خوانده شود تا مردم به خوبی با شرایطی که مقاومت با آن درگیر است، آشنا شوند.
منبع: KHAMENEI.IR