
غزه؛ معجزهای در برابر اشغال و سکوت جهانی

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، در غزه، رزمندگان پابرهنه و گرسنه ایمان دارند که اختلاف در توانمندیها معیار پیروزی یا شکست نیست؛ و اینکه رها شدن از سوی جهان و خیانت امت به آنها، بهمعنای پیروزی دشمنان نخواهد بود.
آنچه در غزه میگذرد بسیار پیچیده است و به پازلی چندلایه شبیهتر است تا یک نبرد معمول.
هر بار که مقاومت فلسطین عملیاتی ویژه و منحصر بهفرد علیه ارتش اشغالگر اسرائیل انجام میدهد، پرسشهای فراوانی – بهویژه در رسانههای عبری – مطرح میشود؛ از جمله اینکه چگونه چنین عملیاتهایی با وجود گذشت اینهمه مدت از جنگ، همچنان ادامه دارد؟
در بسیاری موارد، این پرسشها به تشکیل کمیتههای تحقیق درون ارتش رژیم صهیونیستی منجر میشود تا دلایل ناتوانی نیروهای نخبه و برخوردار از تجهیزات پیشرفته برای پایان دادن به نبرد با مقاومت در غزه را بررسی کنند. این نبرد، به هیچوجه، یک رویارویی متعارف یا متوازن نظامی نیست؛ حتی نمیتوان آن را صرفاً «نبرد نظامی» نامید. با گذشت حدود ۲۲ ماه از این جنگ و درخشش بینظیر مقاومت، آنچه در غزه جریان دارد، نه تنها از چارچوب جنگ سنتی خارج است، بلکه به معجزهای شبیه شده که تاریخ معاصر – و شاید حتی تاریخ باستان – نظیر آن را ندیده است.
اگر بخواهیم واقعگرایانه و منصفانه نگاه کنیم، وضعیت کنونی غزه با هیچ تجربه مشابهی در تاریخ مدرن قابل مقایسه نیست؛ نه با ویتنام در زمان اشغال آمریکا و نه با انقلاب الجزایر. تفاوت در جمعیت، موقعیت جغرافیایی، و حمایتهای عربی، اسلامی و بینالمللی، در آن جنگها نقش تعیینکنندهای داشت؛ اما در غزه، همه این مؤلفهها بهنفع دشمن است.
رژیم اشغالگر، از برتری مطلق نظامی بهره میبرد و تقریباً از حمایت سیاسی و نظامی تمام کشورهای جهان برخوردار است؛ کشورهایی که طی هفتاد و پنج سال اشغالگری و اکنون نیز در جریان تجاوز اخیر، چیزی جز زشتی و خیانت از خود نشان ندادهاند. تنها چیزی که از آنها شنیدهایم، چند جمله محکومیت بیروح برای حفظ ظاهرشان بوده است؛ در حالیکه در خیابانهای ویران غزه، آبرویشان بر خاک ریخته.
در این حماسهای که هنوز در نوار کوچک و محاصرهشدهی غزه ادامه دارد، مقایسه بین توان نظامی رژیم اشغالگر و امکانات محدود مقاومت کاملاً بیمعناست. اختلاف در سطحی است که توصیفناپذیر است. حتی اگر بخواهیم امکانات نظامی مقاومت را با ضعیفترین ارتشهای جهان مقایسه کنیم، باز هم ناچیز بهنظر میرسد.
این واقعیت را دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل و متحدان بینالمللیاش بهخوبی میدانند: مقاومت و مردم غزه از حداقل امکانات زندگی، نه فقط مبارزه، محروماند. همین مسئله است که موجب حیرت آنان میشود: چگونه این مردم هنوز ایستادهاند؟ چگونه مقاومت، باوجود این وضعیت دشوار، دست به عملیاتهایی میزند که به معجزه شبیهاند و مانع تحقق اهداف شیطانی رژیم اشغالگر میشود؟ اهدافی که آشکارا با قوانین بینالمللی و ابتداییترین اصول انسانی در تضادند.
پس از عملیات ویژهای که دو روز پیش در رفح، یا بهطور دقیقتر در منطقه بین رفح و خانیونس، انجام شد و طی آن مقر فرماندهی تیپ «کفیر» هدف قرار گرفت – یکی از یگانهای نخبه ارتش صهیونیستی – رسانههای عبری باز هم مبهوت شدند. چگونه دستکم پانزده رزمنده فلسطینی توانستند به منطقهای حساس و بهظاهر امن نفوذ کنند؟ منطقهای که از یک سال پیش کاملاً در کنترل عملیاتی ارتش اسرائیل قرار داشته، خالی از سکنه است، و بهطور دائمی زیر نظر پهپادها و پروازهای تجسسی است.
این منطقه، نهتنها بهطور کامل تخریب شده، بلکه حتی از سوی ارتش اشغالگر نیز بهعنوان منطقهای «فراتر از خطوط درگیری» قلمداد شده و تصور میشده تهدیدی از سوی آن وجود ندارد. با وجود این، رزمندگان توانستند نفوذ کرده و ضربهای سنگین وارد کنند، همانطور که در عملیاتهای پیشین در الشجاعیه، بیتحانون، جبالیا و اخیراً در منطقه الزیتون نیز چنین کرده بودند. در آن موارد نیز، رزمندگان بهراحتی تا نزدیکی تانکها و نیروهای دشمن رسیدند، بدون آنکه رصد یا هدف قرار گیرند – حتی پس از پایان عملیاتشان.
اکنون، صحبت از اشغال کامل شهر غزه و تخلیه اجباری آن از ساکنان مطرح است – مسئلهای بیسابقه در جنگهای مدرن. اگر هم نمونههایی مشابه وجود داشته باشد، شاید در نبردهای اخیر جنوب لبنان دیده باشیم؛ جایی که مقاومت لبنان نیز با وجود برتری نظامی اسرائیل و حمایتهای خارجی از آن، با شکوه ایستاد و صهیونیستها را وادار به عقبنشینی از اهدافشان کرد – حتی اگر توافق آتشبس شکننده باشد.
در غزه، مقاومت با وجود گرسنگی، محاصره و خیانت جهانیان، حماسهای بیمانند رقم زده که تاریخ آن را با حروف طلایی خواهد نوشت. این مقاومت، نهتنها عقلانیت معمول را پشت سر گذاشته، بلکه وارد قلمرو غیرمنطقی و ناممکن شده است. آنان حتی دوستانشان را با شجاعت، اراده، صبوری و عطش شهادتشان شگفتزده کردهاند. شهادت، بهنظر میرسد سلاحی است که بیش از هر چیز، ارتش اشغالگر متکبر را به لرزه انداخته.
تحقیقات زیادی درباره شکستهای پیدرپی اسرائیل در این جنگ انجام شده، اما واقعیت این است که این ناکامیها صرفاً نظامی نیستند. نه فقط به برنامهریزی مقاومت و نه صرفاً به تحلیل قوای دشمن مربوط میشوند. مسئله از پایه متفاوت است و دیگر با مفاهیم سنتی جنگ، اعم از کلاسیک، چریکی یا هیبریدی قابلتحلیل نیست.
حتی برای آنان – که از نزدیک وقایع را دنبال میکنند – درک و تحلیل آنچه در غزه میگذرد، آسان نیست. هرچه آموختهایم، هر تحلیلی، هر نقشهای، هر تجربهای از جنگهای گذشته، در اینجا ناتوان و بیاثر است. پازلی است چندلایه، مرموز، و نیازمند نگاهی فراتر از تحلیلهای نظامی.
در نهایت، آنچه در غزه رخ میدهد چیزی خارقالعاده و استثنایی است. حاصل ایمان مطلق رزمندگانی است که باور دارند خدا با آنهاست، از آنان دفاع میکند، در رفتوآمد، حمله و دفاع، آنان را حفظ مینماید؛ و آنچه دشمن در اختیار دارد، هیچگاه نمیتواند بر خواست و ارادهی الهی غلبه کند. آنان یقین دارند که خدا هرگز برای کافران راه سلطهای بر مؤمنان قرار نمیدهد.
در غزه، این رزمندگان پابرهنه و گرسنه، ایمان دارند که نابرابری در امکانات، ضامن پیروزی دشمن نیست. خیانت جهانیان و امتشان، بهمعنای شکست نیست. آنان باور دارند که قاتلان امروز، سرنوشتی بهتر از ظالمان دیروز نخواهند داشت؛ دیر یا زود، تاوان جنایات خود را خواهند داد و بار سنگین جرمهایشان را بهدوش خواهند کشید.