کد خبر:۱۸۸۳۲۳
تأملي بر مديريت و سياستگذاري علم و فناوري-2

«شاخص سازی»؛ حلقه مفقوده دوم در مدیریت دانش

حلقه دومی که در ادبیات علوم انسانی شدیداً مغفول است و انسان به ندرت کاری را در این زمینه ها پیدا می کند و همین کمبود ها، نظریه پردازی ما را هم مخدوش کرده، حلقه مربوط به...
گروه علمي «خبرگزاري دانشجو»؛ مديريت و سياستگذاري علم و فناوري از مهم ترين اركان توليد علم بشمار مي رود كه به زعم بسياري از كارشناسان اين ركن مهم مغفول مانده است و اين حلقه مفقوده باعث شده تا در بسياري از موارد نتوان به علم اسلامي در حوزه هاي مختلف دست يافت.
 
عادل پيغامي، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق و استاد اقتصاد است و ازجمله افرادی است که در اولین نشست راهبردی در محضر مقام معظم رهبری سخنرانی کرد. به گفته خودش بیش از بیست سال است که درباب تحول در علوم انسانی تامل می کند والبته این دغدغه در سخنانش موج میزد.
 
آنچه پیش روی شماست نتیجه نزدیک به سه ساعت گفت وگوي فصلنامه پژوهش هاي فرهنگي و اجتماعي با وي است؛ وي در این گفت وگو به بیان حلقات زنجیره مدیریت دانش و تحول علوم انسانی پرداخت و در هر بخش مثال هایی را بیان کرده و ضمنا به آسیب شناسی تحول علوم انسانی در ایران نیز پرداخت.
 
در ادامه بخش اول، بخش دوم صحبت وي ذيلاً از نظرتان مي گذرد:
 
حلقه دوم: شاخص سازی

حلقه دومی که می خواهم نام ببرم و در ادبیات علوم انسانی شدیداً مغفول است و انسان به ندرت کاری را در این زمینه ها پیدا می کند و همین کمبود ها، نظریه پردازی ما را هم مخدوش کرده، حلقه مربوط به شاخص سازی است. شاخص هایی که می خواهند از مسئله ها، ارزیابی های کمی و کیفی به عمل آورد. مثلاً اگر قرار است کار نظریه پردازی ما منجر به توصیف و در حکمت عملی اش نیز منجر به توصیه شود یکی از ابزارهای توصیه های پسینی و توصیه های پیشنی شاخص ها هستند.
 
امروزه در غرب تقریباً هیچ نظریه پردازی، بدون شاخص اتفاق نمی افتد
 
امروزه در غرب تقریباً هیچ نظریه پردازی، بدون شاخص اتفاق نمی افتد؛ چون باید در مقام عمل ببینند ایده ای که داشتند، اجرایی هست یا نه؟ یا چه نتایجی به بار می آورد؟ باید اندازه گیری کرد و بازخورد داد. مثلاً ما ادعا می کنیم علاقه مند هستیم که سیاست مبتنی بر عدالت را در حوزه مسکن اجرا کنیم و طرح هایی هم اجرا می کنیم، اما این سوال همیشه باقی می ماند که سیاست های ما در حوزه مسکن چقدر ما را به عدالت نزدیک یا از عدالت دور کرده است؟

دلیل عدم شکل گیری بسیاری از مسائل در حوزه نظریه پردازی علوم انسانی اسلامی، این است که توصیف های دقیقی از واقعیت های جامعه خود نداریم.
 
باید اندازه گیری کنیم و بگوییم وضع موجود، نسبت به آنچه که قبلا بوده اینقدر بهتر شده است. ما در توصیف وضعیت های موجود مان یا آسیب شناسی وضع موجود نیازمند شاخصیم. دلیل عدم شکل گیری بسیاری از مسائل در حوزه نظریه پردازی اقتصاد اسلامی یا علوم انسانی اسلامی، این است که توصیف های دقیقی از واقعیت های جامعه خود نداریم. توصیف های دقیقی از معضلات و مشکلاتمان نداریم.

بسیاری از شاخص ها در عرصه علوم انسانی به مفهوم اعم و علوم انسانی اسلامی به مفهوم اخص، اصلاً توسط مراکز شاخص سازی ما تولید نمی شوند.
 
فرض کنید من یک مسئول اجتماعی هستم و می خواهم بدانم محیط اقتصادی ایران چقدر برای رشد آماده است؟ محیط آماده برای رشد یک شاخص ترکیبی است و اگر بخواهیم شاخص های غربی را اجرا کنیم چه بسا سی پارامتر دارد و اگر بخواهیم بومی اش کنیم باید یک کم و زیادی هم به نسبت انجام شود. حالا من نمی دانم که اگر بخواهم جهاد اقتصادی کنم، چقدر فضا برای جهاد اقتصادی مهیا است؟

من به عنوان یک سیاستگذار، این توصیف و شاخص را در دست ندارم. اگر بخواهم ببینم فساد اقتصادی در ایران چقدر است؟ و در 5 سال گذشته بر حسب اقداماتی که کردیم، کم شده یا زیاد؟ شاخص دقیق ندارم.
 
می خواهم بدانم که وضعیت عدالت در کشور ما به سمت و سویی می رود؟ بنده در نشست اول راهبردی خدمت مقام معظم رهبری به مسئله شاخص ها و اهمیتش اشاره ای کردم. آنجا عرض کردم حسب تعریفی که غرب از عدالت دارد و شاید موافق پسند ما هم نباشد، بیش از 50 شاخص در حوزه عدالت دارد. ما از این 50 شاخص یکی را فقط سال ها در عرصه سیاستگذاری و اجرا گرفته ایم که شاید آن هم کم رواترین شاخص یعنی ضریب جینی است.دو یا سه شاخص دیگر مانند شاخص تایم در عرصه آکادمیک و تئوریک می شناسیم ولی به ندرت کسی می تواند 10 شاخص را نام ببرد و دانش 50 موردش هم که هنوز در ایران وارد نشده است.در حالی که نزدیک 3 یا 4 دهه است که آن ها با انواع شاخص ها کار می کنند.

نیاز های تمدن اسلامی، شاخص هایی فراتر از این شاخص های دم دستی است. ما نیازمند شاخصی مثل شاخص بصیرت هستیم تا بگوییم بصیرت جامعه اسلامی ما نسبنت به 5 سال قبل بیشتر یا کمتر شده است؟ یا شاخص گردش مالی حرام که هزاران معضل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی برای کشور ما به بار آورده است.
 
*یا مثلا در حوزه مباحث اقتصاد اسلامی شاخص هایی مثل انفاق مطرح است.
 
بله، دقیقا می خواهیم ببینیم شاخص انفاق در کشور ما به کدام سمت می رود؟ من به عنوان مدیر جامعه و نظریه پرداز این جامعه که خودم را در این جامعه مسئول می دانم، باید به گونه ای مستمر در هر لحظه جامعه خودم را در حوزه های مختلف، رصد کنم. باید هرگونه تغیییر در این متغیر ها و شاخص ها برای من سیگنال هایی باشد. وقتی من سیگنال دریافت نکنم، نمی توانم به عنوان نخبه، سیاستگذاری، شناسایی، نظریه پردازی و اجرا هیچ کمکی به جامعه ام بکنم.

دغدغه مقام معظم رهبری اینجاست که چرا نخبگان در مسائل جامعه نیستند؟ چرا ورود پیدا نمی کنند؟ به نظر بنده به دلیل همین موانعی که می خواهیم اینجا اسم ببریم،  نمی توانند وارد شوند.
 
فتنه ای که در کشور ما راه افتاد، اتراف بود و اتراف نیازمند شاخص است
 
در نگاه دینی خودمان به این مسئله وافقیم که امام حسین (ع) روز عاشورا فرمود شما به دو دلیل حرف های من را اصلا نمی شنوید و خرف های من در شما اثر نمی کند: یکی اینکه لقمه حرام در شکم های شماست.
 
حالا من می خواهم از امام حسین (ع) ایده بگیرم و بفهمم جامعه چه زمانی حرف حق و ندای حق را نمی شنود من باید بتوانم برای گردش حلال شاخص بسازم، و هر دو هفته یکبار این شاخص را رصد کنم و بعد بگویم جامعه ما یک درصد پایین آمد و یک صدم درصد بالا رفت یا اینکه فلان سیاست را اجرا کردیم، بهتر شد.

اگر نتوانیم گردش حلا ها را رصد کنیم و نتوانیم شاخص سازی کنیم، خدایی نکرده باید زمانی هم بگوییم سنت الهی با ما شوخی ندارد و اگر چرخش لقمه حلال، خوب نباشد افرادی را تولید می کند که ندای حق را نشوند و چه بسا رهبر حق را هم از بین ببرند و طغیان کنند و فتنه راه بیفتد.
 
غرب معنای اتراف را نمی فهمد اما من که می فهمم
 
فتنه ای که در کشور ما راه افتاد، اتراف بود و اتراف نیازمند شاخص است. غرب معنای اتراف را نمی فهمد اما من که می فهمم. قرآن به من گفته پس من باید برای گردش مالی کشور شاخص بسازم.
 
علوم انسانی اسلامی توقف در کلیات و کلی گویی ها که نیست، بلکه واقعی و کاربردی است
 
علوم انسانی اسلامی توقف در کلیات و کلی گویی ها که نیست، بلکه واقعی و کاربردی است. بنده در یک مرکز تحقیقات دانشگاهی مثل دانشگاه امام صادق (ع) کار می کنم، کجای نظام، کجای وزارت علوم، کجای دستگاه اجرایی از بنده حمایت می کنند تا با مجموعه ای از دانشجویان دکترا شاخص های اتراف، شاخص های عدالت، شاخص های انفاق و شاخص های بصیرت را بنویسیم؟

اگر نخبه جامعه اسلامی بخواهد برای جامعه خودش مفید باشد بدون رصد و شاخص نمی تواند
 
جامعه ما از لحاظ بصیرت در چه مرحله ایست؟ در چه لایه هایی است؟ ما باید بعضی از این شاخص ها را لایه لایه بحث کنیم. ما باید بگوییم استان های ما الان در چه وضعیتی هستند؟ استان های مرزی ما از نظر بصیرت کجا هستند؟ و استان های داخلی ما در چه مرحله ای هستند؟ شهرهای بزرگ مان کجا هستند؟ تک تک منطقه های شهر بزرگی مثل تهران کجا هستند؟ پزشکی که آزمایشگاه ندارد جز قرص مسکن و سرماخوردگی نمی تواند کاری انجام دهد. اگر پزشک بخواهد کمی دقیق شود شما را به آزمایشگاه می فرستد و میگوید برو آزمایش هایت را بیآور تا ببینم وضعیتت چطور است.

اگر اقتصاددان، حقوق دان، سیاستمدار جامعه اسلامی و نخبه جامعه اسلامی بخواهد برای جامعه خودش مفید باشد بدون رصد و شاخص نمی تواند این کارها را انجام دهد. بنده که اقتصاد خوانده ام، در حوزه اقتصاد مثل پزشک بودن آزمایشگاه هستم؛ زیرا آمار هایی که من لازم دارم توسط مرکز آمار تولید نمی شود.
 
وقتی وارد شاخص ها می شویم نیز متأسفانه به شاخص ها فقط نگاه پسینی و توصیفی داریم.
 
یک تکه مفقود در حوزه شاخص ها که خیلی لازم است، این است که وقتی وارد شاخص ها می شویم نیز متأسفانه به شاخص ها فقط نگاه پسینی و توصیفی داریم. در حالیکه وقتی غرب می خواهد مطلبی را اعمال کند و واقعیت مطلوبی را اقامه کند، از شاخص ها استفاده می کند. مثلا سرمایه داری به صورت کاملا ایدئولوژیک و ارزشی برای خودش حساب و کتاب کرده که محیط مناسب برای کسب و کار باید این خصوصیات را داشته باشد.

هنگامی که شاخص هایشان را نگاه کنید بعضی هایشان الگوی ارزشی سرمایه ارانه دارد. به هر حال این شاخص کسب و کار او شده است. نه تنها آن شاخص در پی توصیف وضع موجود است، بلکه در پی توصیه نیز می باشد. لذا این شاخص ها را در کشور ها اجرا می کنند و به ایران می گویند که مثلا تو در رتبه شصتم قرار داری. ایران هم تمام دستگاه هایش را بسیج می کند تا خودش را از شصتم به چهلم برساند.
ما از شاخص ها اصلا استفاده خوبی در جامعه سازی اسلامی و کارد های توصیه ای خودمان نمی کنیم
 
کارکرد شاخص در اینجا، کارکرد توصیفی نیست بلکه توصیه ای است. ما از شاخص ها اصلا استفاده خوبی در جامعه سازی اسلامی و کارد های توصیه ای خودمان نمی کنیم.

*رابطه نظریه پردازی با شاخص سازی چیست؟ چون احتمالا این دو را به دقت پشت سرهم قرار دادید بنابراین، رابطه بین این دو، پسینی است یا پیشنی؟ یعنی آیا شاخص بر دوش نظریه سوار است؟ چون یک خلطی در جامعه ما صورت گرفته و بعضی ها تصور می کنند اول باید فارق از نظریه،شاخص سازی کنند.مبنایی وجود ندارد تا یک بنای خوب برایش ساخته شود.

درست این است که رابطه بین این مراحل را خطی نگاه نکنیم؛ چون رابطه حلقوی است. هیچ شاخصی وجود ندارد که مبنای تئوریک نداشته باشد. در حوزه های علوم انسانی، هیچ شاخصی وجود ندارد که فروضی نداشته باشد. از آن طرف، ورودی ها و داده های ورودی هر نظریه پردازی، شاخص ها هستند.
 
حوزه شاخص سازی های کمی و کیفی و مخصوصا شاخص های ترکیبی، یکی از حوزه هایی است که نظری پرادزی علوم انسانی اسلامی به آن واقعا نیازمند است.
 
تکاملی که نظریه ها به خودشان می دهند بعضی اوقات براساس مطالبی است که شاخص ها به آنها می دهند. به همین دلیل، یک جریان رفت و برگشتی و حلقوی و دوری غیر فلسفی است.

حوزه شاخص سازی های کمی و کیفی و مخصوصا شاخص های ترکیبی، یکی از حوزه هایی است که جامعه سازی اسلامی و نظری پرادزی علوم انسانی اسلامی به آن واقعا نیازمند است. هنگامی که بخواهیم در بسیاری از عرصه در دنیا حرف های خاص خودمان را بزنیم، می توانین برای دنیا شاخص بسازیم.
 
مثلا ایران جزو جنبش عدم متعد ها است و می تواند شاخصی از سلامت و یا جهانی شدن را بسازد و در بین غیر متعد ها فعالش کنند. ماباید در مقابل شاخص های غرب، بانک جهانی، صندوق بین اللملی پول، یونسکو، سازمان ملل و نهاد های بین اللملی غرب، شاخص های خودمان را بسازیم.
 
باید اغلب این شاخص ها را نو کنیم و آنها را افزایش و بهبود بدهیم و سعی کنیم آن را در جهان، مخصوصا در جهان اسلام حاکم کنیم، مثلا «جی دی پی» را ملاک رشد گذاشتید ولی ما شاخص پیشرفت دیگری را می سازیم. چرا باید منتظر باشیم تا غربی ها مسائل زیست محیطی را با «جی دی پی » مخلوط کنند و «جی دی پی » سبز بسازند و بعد هم ما دنبالش برویم.

خود ما می توانیم اینها را پیشاپیش بسازیم. ما می توانیم «جی دی پی » مبتنی بر کرامت انسانی بسازیم. ما می توانیم رشدی مبتنی بر عدالت بسازیم. اینها شعار های بزرگ انقلاب اسلامی است و تک تک شان قابل شاخص سازی است.
 
شاخص سازی برای دنیا به اندکی حمایت از سوی نهاد های علمی در کشوریا جایی مثل معاونت علمی ریاست جمهوری که متأسفاته اصلا رویکرد جامعه سازانه ندارد، نیازمند است.

کار محالی هم نیست. فقط اندکی حمایت می خواهد، حمایت از سوی نهاد های علمی در کشور یا جایی مثل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری که متأسفاته اصلا رویکرد جامعه سازانه ندارد و منویات و با صحبت های شخص ریاست جمهوری تناسب چندانی پیدا نمی کند.
 
ادامه دارد ...
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار