کد خبر:۱۹۰۱۸۶
تأملي بر مديريت و سياستگذاري علم و فناوري- 4
مدیریت آموزشی و پژوهشی پنجمين حلقه مفقوده از زنجيره مديريت علم
مديريت و سياستگذاري علم و فناوري نيازمند بسترهاي مختلفي است كه مديريت آموزشي و پژوهشي و و نظام کارآمد آن پنجمين حلقه مفقوده آن به شمار مي رود.
گروه علمي «خبرگزاري دانشجو»؛ مديريت و سياستگذاري علم و فناوري از مهم ترين اركان توليد علم بشمار مي رود كه به زعم بسياري از كارشناسان اين ركن مهم مغفول مانده است و اين حلقه مفقوده باعث شده تا در بسياري از موارد نتوان به علم اسلامي در حوزه هاي مختلف دست يافت.
عادل پيغامي، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق و استاد اقتصاد است و ازجمله افرادی است که در اولین نشست راهبردی در محضر مقام معظم رهبری سخنرانی کرد. به گفته خودش بیش از بیست سال است که درباب تحول در علوم انسانی تامل می کند والبته این دغدغه در سخنانش موج میزد.
آنچه پیش روی شماست نتیجه نزدیک به سه ساعت گفت وگوي فصلنامه پژوهش هاي فرهنگي و اجتماعي با وي است؛ وي در این گفت وگو به بیان حلقات زنجیره مدیریت دانش و تحول علوم انسانی پرداخت و در هر بخش مثال هایی را بیان کرده و ضمنا به آسیب شناسی تحول علوم انسانی در ایران نیز پرداخت.
در ادامه؛ بخش چهارم صحبت وي ذيلاً از نظرتان مي گذرد:
عادل پيغامي، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق و استاد اقتصاد است و ازجمله افرادی است که در اولین نشست راهبردی در محضر مقام معظم رهبری سخنرانی کرد. به گفته خودش بیش از بیست سال است که درباب تحول در علوم انسانی تامل می کند والبته این دغدغه در سخنانش موج میزد.
آنچه پیش روی شماست نتیجه نزدیک به سه ساعت گفت وگوي فصلنامه پژوهش هاي فرهنگي و اجتماعي با وي است؛ وي در این گفت وگو به بیان حلقات زنجیره مدیریت دانش و تحول علوم انسانی پرداخت و در هر بخش مثال هایی را بیان کرده و ضمنا به آسیب شناسی تحول علوم انسانی در ایران نیز پرداخت.
در ادامه؛ بخش چهارم صحبت وي ذيلاً از نظرتان مي گذرد:
حلقۀ پنجم: مدیریت آموزشی و پژوهشی و نظام کارآمد آن
حلقۀ پنجم اين است که علوم انساني اسلامي نيازمند تئوری ها و نخبگاني است که صرف ورودشان مربوط به مديريت آموزشي و مديريت پژوهشي باشد. علت اینکه علوم انساني اسلامي، شاخص سازي و نظريه پردازي ندارد و به حوزۀ رفتار سازي توجه نمی کند، این است که طرح و نظام آموزشي ندارد.
به این دلیل است که نمی تواند برنامه ريزي پژوهشي کند. در غرب اقتصاددانانی وجود دارند که کارشان طراحی برنامه های درسي است. او فقط فکر می کند که چگونه بايد سرمایه های انساني توليد شوند. گاهی سؤال من به عنوان اقتصاددان اين است که تئوري خمس چيست؟
گاهی سؤالم اين است که شاخص خمس چيست؟ گاهی سؤالم اين است که چه کار کنم تا مردم خمس بدهند؟ گاهی سؤالم اين است که چه کار کنم تا نخبگان حوزۀ خمس تربيت شوند؟ در اینجا قضيه يک مقدار زیرساختی تر است. گاهی نیز سؤالم اين است که چرا پژوه ش هایی که در حوزه خمس انجام می شود، خوب مديريت نشده است؟
اينجاست که ما در حوزه برنامه ريزي درسي، در حوزه مديريت ياددهي و يادگيري و در حوزه های مربوط به منابع آموزشي و کتاب های درسي و کمک درسي درحوزه علوم انساني اسلامي، مشکل داريم. اگر ما بخواهيم يک درس اقتصاد اسلامي براي بچۀ سوم ابتدايي بگذاریم، متخصص آموزش ابتدايي اقتصاد اسلامي نداريم. متخصص آموزش ابتدايي علوم انساني اسلامي نداريم، اما غرب این متخصصان را دارد.
آمريکا در کلاس سوم ابتدايي، درسي به نام اخلاق سرمايه داري در اقتصاد دارد اما ما چنین چیزی نداريم؛ ما حتی در مقاطع دانشگاهی نیز با مشکلاتی مواجه هستیم. بعد از انقلاب در برنامه های درسي اقتصاد تغييراتي داديم . خرد و کلان و توسعه را عيناً از غرب نگه داشتيم و تنها يک بانکداري اسلامي و اقتصاد اسلامي به آن اضافه کرديم.
استاد اقتصاد اسلامي كه به برنامه ريزي درسي مسلط باشد، نداريم
در نوشتن سيلابسِ بانکداري اسلامي مشکل داريم. استاد اقتصاد اسلامي که برنامه ريزي درسي را بلد باشد، نداريم تا سيلابسِ بانکداري اسلامي را بنويسيم. به همین دلیل بانکداري اسلامي به اندازه هر دانشگاه و به تعداد اساتید بانکداري اسلامي، سيلابسِ خاص خودش را دارد.
آقاي «الف» يک طور درس می دهد و آقاي«ب» طور دیگر در حالي که تمام دانشکده های اقتصاد کشور، اقتصاد خرد را يک جور درس می دهند. مفهوم این مسئله اين است که علوم انساني اسلامي نیازمند مديريت آموزشي و افرادی است که این ها را بلد باشند. در غرب، روی اين زنجیره های توليد کاملا کار می کنند. اگر من از کتاب های غربي، اقتصاد خرد را در کلاسم درس می دهم کساني نشسته اند درباره سيلابس هاي آن تحليل کرده اند.
در مورد اینکه که فلان مفهوم را چگونه باید به بچه ها گفت، مقالات علمي پژوهشي می نویسند. کتاب های زیادی می نویسند که فلان تئوري را از کجا شروع کنيم. منابع کمک آموزشي زیادی نیز برایش نوشته می شود. اينجاست که وقتي من اقتصاد خرد درس می دهم، بچه ها به راحتي یاد می گیرند.
هنگامی که به صفحۀ فهرست کتاب های درسي اسلامی كه مثلا توسط انتشارات «سمت» چاپ شده نگاه می کنیم، فقط نام چند نفر مانند: مؤلف، طراح جلد، ويرايشگر و نسخه پرداز را می بینیم. ولي کتاب اقتصاد خردي که اين ترم براي بچه ها در دانشگاه امام صادق )ع( درس می دهم را يک آمريکايي نوشته است و در صفحۀ اول اين کتاب اقتصاد خرد، نام نزديک به 25 نفر از کسانی که در تألیف آن دخیل بوده اند ذکر شده است.
براي زواياي اين کتاب، جامعه شناس نظر داده، روان شناس نظر داده و حتي در مورد عکس های کتاب نیز يک متخصص عکس درحوزه جامعه شناسی عکس نظر داده است. وقتي ما این کتاب درسي را تدریس می کنیم، این کتاب درسي دقيقاً درعمق وجود دانشجو می رود.
بيشتر کتابهای درسي اقتصاد اسلامي ما جزوه است
بيشتر کتاب های درسي اقتصاد اسلامي ما جزوه است. بيشتر يک تأليف سرهم بندي شده است. کتاب درسي نداريم. من در تمام اين سي سال، يک کتاب درسي که توليد شده باشد را نمی بینم. این ها که اسمشان کتاب درسي نيست؛ زیرا کتاب درسي، مختصات خودش را دارد. به هر حال اين حلقه از علوم انساني اسلامي کار نمی کند و اگر همين يک حلقه اش کار نکند، نظريه پردازیش هم نباید کار کند. رفتارسازيش هم نبايد کار کند.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.