جمعی از اصلاحطلبان در نامهای خطاب به عسگراولادی، از اظهارات اخیر وی در حمایت از سران فتنه حمایت و تشکر کردند.
به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، جمعی از اصلاحطلبان نسبت به سخنان جدید عسگراولادی دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری واکنش نشان دادند. در بخشی از نامهای که از سوی مسعود سلطانیفر، سعید لیلاز، سیدرضا نوروززاده، ابراهیم اصغرزاده، الیاس حضرتی، محمدجواد حق شناس و اسماعیل دوستی نوشته شده، آمده است: نیازی به مقدمه چینی نیست که بگوییم، بدترین اتفاق سال های اخیر این بوده که شرایط گفت وگو خاصه گفت وگوی سیاسی از نیروهای فعال انقلابی گرفته شده است. احتمالا با ما موافقید که ما غالبا فرصت سوزی کردهایم و امکان دیالوگ را از خود و دیگران دریغ کردهایم. ما می توانستیم سخت ترین مشکلات و بدترین موانع را با هم فکری و تشریک مساعی حل کنیم و از میان برداریم.
در بخش دیگری از این نامه آمده است، هر که به هرم قدرت خود را نزدیکتر احساس کرده، نیاز چندانی به رعایت قانون ندیده است و امور جامعه و فرد نه از بستر ضابطه که از طریق رابطه و گسترش فرقه گرایی و باندبازی سامان می یابد. اگر این روند عمومی و سنت رایج جامعهای گردد باید فرهنگ مردم سالاری و اخلاق انسانی و تعامل حزبی را که مهمترین سرمایه اجتماعی هر سرزمینی است، به تاراج رفته دانست.
این اصلاحطلبان در بخش دیگری از این نامه آوردهاند «مشکل دیگر به نیت بدخواهانه و کینه توزانهای بر می گردد که متاسفانه در سال های اخیر از رونق و گستره بیشتری برخوردار شده است.جنابعالی که از السابقون انقلاب و از شاگردان و مریدان حضرت امام خمینی ( ره ) هستید.با گوشت و پوست خود طعم مبارزه، همراه با شکنجه و زندان رژیم ستمشاهی را چشیده اید.اما می دانید چه بسیار کسانی که به اسم مهدویت و ضرورت اتخاذ تقیه، با سنت سیاسی امام در مخالفت که نه، در جنگ بودند.آنها نه به مبارزه اعتقاد داشتند و نه امام را ولی نعمت خود میدانستند. از این پرهیز نمی کردند که حتی نهضت اصلاحی امام را دشمنی با ظهور حضرت حجت بدانند. آن جریان و خط فکری بعدها حتی در انقلاب دوم، در پس شعار ظاهرفریبی مبارزه با مارکسیسم، با اشغال سفارت آمریکا مخالفت کردند و می گفتند در جایی که سفارت شوروی هست، چه نیازی به اشغال سفارت آمریکا است«.
چیزی که باعث شد این نامه نگارش شود، اظهار نظر منصفانه تان در روزهای گذشته بود که البته در هیاهوی اهل غوغا کمتر شنیده شد.
این رویکرد خردگرایانه نشان از انصاف ، میانه روی و اعتدال دارد.این همان گوهر گمشده جامعه امروز ماست. امروز با میدانداری اهل افراط بی ریشه و بی تعهد به منافع ملی ، فضا چنان غبارآلود شده که اهل خرد و علاقه مندان به انقلاب و تمامیت این کشور، دل نگران هستند.آنچه در فضای غبارآلود آسیب می بیند، اعتدال و خردورزی و انصاف است.ما همگی بر کلیاتی اتفاق داریم که ماهیت اصلی نظام را شکل می دهد.
زیبنده است از این تفکر قدردانی شود. با اینکه آقایان کروبی ، موسوی و خانم رهنورد در جناح سیاسی رقیب شما قرار داشته اند و برخورد با آنها بنا به ظاهر می توانست به تقویت جناح سیاسیتان منجر شود مع ذلک از گفتن حقیقت پروا نکردید و گفتید آنچه را که گفتنش این روزها پرهزینه و بی پاداش است.
اما چه خوب است که یادآوری نماییم رقابت هم اگر هست باید سالم ، حرفه ای و البته اخلاقی باشد. در شرایطی که رقیب از صحنه غایب و امکان دفاع از خود ندارد، تاختن به او نه از سر قدرت و نه از روی جوانمردی و پهلوانی البته نه از بستر یک رفتار توام با پرنسیپ سیاسی است.
تداوم این اظهارات دلسوزانه در فضای پر التهاب کنونی نه تنها موجب دلگرمی یاران امام و همرزمان سابق شما شده بلکه سرمشقی است برای نیروهای جوان که بدانند هنر سیاست ورزی قدم نهادن بر جاده اصول و چارچوب های اخلاقی و قانونی است.اصولگرایی واقعی با رویکرد اصلاح طلبانه از چنین فرهنگ و الگویی تبعیت می کند.
* تا زمانیکه تکلیف خود را با گذشته روشن نکنیم گرفتار هستیم
جناب عسگراولادی! ما از شرایط نابسامانی که امروز در آن گرفتاریم به راحتی عبور نخواهیم کرد، مگر آنکه تکلیف خود را با گذشته و حال و در یک کلمه، حقیقت روشن کنیم . ما هم باید پاسخگوی تندروی ها و ندانم کاریهایی باشیم که اعتدال و فضیلت را به حاشیه راند . تندروهایی که در لباس دوست، جاده تهمت و افترا و بی قانونی را صاف کردند و ثمره 3 دهه رقابت قابل قبول و مسالمت آمیز انتخاباتی را تقدیم افراطیونی کردند که جز با بحران و در بحران نمی توانند تنفس کنند.
جناب آقای عسگراولادی! شما که به درستی کروبی و موسوی را از سرمایه های انقلاب خواندید ما نیز شما را و تمام خردگرایان و سیاستمداران معتدل را سرمایه کشور می دانیم. سرمایه ای که باید در این شرایط خطیر به کار آینده مملکت آید.
در پایان جا دارد تاکید کنیم که تفکر اصیل اصلاح طلبی و جریان اصلاح طلب پاسخ به یک نیاز تاریخی و خواست عمومی و حیاتی برای کشور و جمهوری اسلامی به شمار می آید.همانگونه که تفکر محافظه کاری و جریان اصول گرایی نشانه ضرورت و یک خواست ملی زمانه ماست.این دو نمادی از تعادل و خردورزی سیاسی در این مرزو بوم بوده که حذف هر کدام به منزله منکوب کردن فرآیند توسعه و پیشرفت و رقابت سیاسی در ایران است.اندیشه ای که تندروهای از راه رسیده و نوکیسه در صدد هدم و انهدام آن به هر قیمتی هستند.
از خداوند آرزوی بهروزی و سعادت ایران عزیز و مردم شریفمان را داریم.