رسالت آیندهنگری در اسلام دامنه وسیعی در آیندهپژوهی دارد و حد ضرورت این قلمرو به گونهای است که کوتاهی نسبت به آن سبب میشود تا ...
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو» - دکتر محمدرحیم عیوضی، عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) قزوین؛ موضوع نسبت بین آیندهپژوهی و دین از جمله مسائل مهم و قابل توجهی است که به دلیل نقش اجتناب ناپذیر آن در تحقق الگویی روشمند که بتواند اهداف و انتظارات جامعه دینی را فراهم کند، مورد توجه محققان و اندیشمندان قرار گرفته است، بویژه اینکه امروزه وجود تمایلات دینی در جوامع جهانی و حضور تأثیرگذار و انکارناپذیر دین، بسرعت در حال توسعه است.
ضرورت کاربرد آیندهپژوهی در مطالعات دینی
جمهوری اسلامی ایران به عنوان نمادی از جامعه اسلامی با راهبردها و دیدگاههای اسلامی، باید پاسخی برای مسائل آینده بشری داشته باشد. در نگرش اسلامی برخلاف نگرشهای مدرن سکولار، دین امری فراگیر است و عرصههای اصلی زندگی بشری را دربرمیگیرد، بنابراین باور و اعتقاد به آینده بشریت و ضرورت توجه و تعهد نسبت به آن بخشی از نگرش علمی و کلان دینی را شامل میشود.
حوزه آیندهپژوهی با حوزههای معرفتی دین کاملاً در ارتباط است. نگرش اسلام به آینده جهان بخش عمیقی از فلسفه نظری تاریخ در نگرش اسلامی می باشد.
ضرورت کاربرد آیندهپژوهی در مطالعات دینی را میتوان به شرح ذیل معرفی کرد:
1. پایه و اساس آنچه آینده بشری را تشکیل میدهد در سنت الهی رقم خواهد خورد: مسائل اجتماعی همواره به شکل یک سنت از امروز به فردا و از فردا به آینده دوردست سرایت میکنند؛ این سرنوشت در گردش سنت الهی رقم میخورد.
سنت الهی، پیش از آن که محصول توافق و اتفاق نظر میان انسانها باشد از جمله آموزه های وحیانی به شمار میآید که در نصوص دینی بر آن تأکید شده است؛ از اینرو شکلگیری آیندهها به پذیرش یا مخالفت انسانها وابسته نیست، اما این انسان است که در چارچوب سنت الهی، آینده را شکل میدهد و آینده متأثر از انتخابهای اوست.
آنچه وضعیت فردی و آینده شخصی ما را ترسیم میکند ـ حتی آنچه سرنوشت اجتماعی ما را رقم میزند ـ عملکرد امروز ما در ارتباط با آینده است. اصولاً مسائل اجتماعی همواره به شکل یک سنت از امروز به فردا و از فردا به آینده دوردست سرایت میکند.
«همانا خداوند، سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد، مگر آن که آنها خود، خویشتن را دگرگون سازند.»؛ مسئله تغییرات در آینده را با این تعبیر قرآنی میتواند تفسیر کرد که تغییر سرنوشت اجتماعی یک ملت نیز، پیامد تغییری است که آنان در وضعیت خویش میدهند.
در واقع دو تغییر است و دو تغییردهنده: تغییر در خویش و تغییر در سرنوشت گروهی. اولی را ما باید اقدام کنیم، تا دومی را خداوند، رقم بزند؛ به عبارتی اینگونه به نظر میرسد که نشناختن آینده به اراده و خواست حضرت حق بازمیگردد. بدیهی است این امر نمیتواند به معنی جبرگرایی اسلام در تعیین سرنوشت انسان باشد.
ضرورت تلاش برای فهم آینده و حوزههای فکری پیرامون آن در ساحت سنت الهی موضوع راهبردی در مطالعات دینی محسوب میشود که در تعیین سرنوشت انسان مؤثر است. همانگونه که اشاره شد، واژه «سرنوشت» در قلمرو مطالعات دینی انسان را به سمت آیندهپژوهی رهنمون میسازد که شواهد آن به وفور در آیات متعدد قرآن کریم، احادیث و زیارت آلیاسین و فرمایشات گوهربار ائمه معصمومین(ع) نهفته است.
2. انقلاب اسلامی پدیدهای مقطعی و برای امروز و فردا نیست، بلکه فرایندی مستمر و فراتر از هر افق درازمدت دیگری است: انقلاب اسلامی در حقیقت پلی است بین امروز جهان با انواع نابسامانیها و مشکلات و «فردای بایسته وعده داده شده بشری» که سرشار از نیکوییها، زیباییها و فضیلتهاست.
به این ترتیب ضرورت پرداختن انقلاب اسلامی به این مهم و تلاش در جهت تحقق اهداف و آرمانهای آیندهپژوهی با رویکرد دینی از موضوعات کلیدی به شمار میآید.
اصولاً عمدهترین شعارهای انقلاب اسلامی کاربردی با پشتوانه فکری و نظری است که جهانشمول و معطوف به آینده است.
آیندهپژوهی پیش از آن که محصول توافق و اتفاق نظر میان انسانها باشد، در آموزههای وحیانی و در نصوص دینی بر آن تأکید شده است؛ آیندهای که برای مواجهه با آن باید مهیا بود و با تمسک به مبانی معرفت دینی دریچه شناخت را بر مسائل نوظهور آینده گشود، خاستگاه دینی دارد.
کوتاهی نسبت چنین آیندهای به هر دلیل، سبب میشود نسبت به آینده انقلاب، جهان اسلام و اسلام، راهبردهای طراحیشده و وارداتی مورد توجه قرار گیرد. دور از ذهن نیست که جوامع عقبمانده همیشه و از دیرباز در حوز مطالعات راهبردی خویش تابع تولیدات فکری غرب و بهکارگیری آن در عرصههای داخلی بودند که این امر منجر به وابستگی فکری و نارسایی در شناخت مسائل و مشکلات داخلی و در نهایت گرفتاری در برابر راهکارها و مدیریتهای علمی غربی بوده است.
در آیندهپژوهی که تلاش عمیقتری برای مدیریت تحولات آینده است، این امر شدیدتر و جدیتر رخ خواهد داد، لذا شناخت آینده انقلاب اسلامی و مدیریت تحولات آینده، ضرورت توجه به آیندهپژوهی را نشان میدهد تا با اتخاذ استراتژی مناسب و آیندهنگری در تدوین سیاستها و راهبردها، به گونهای آگاهانه عمل کنند.
3. تلاش برای ایجاد تمهیدات لازم در برقراری یک جامعه مهدوی: امروزه اندیشه منجی موعود که در غرب آن را با مسیحاگرایی، آیندهگرایی و هزارهگرایی یکسان میدانند، بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته است. اهمیت موضوع فقط مربوط به موعودباوری ملتها و مذاهب جهان نیست، بلکه در آن است که موعودباوری به عنوان پدیدهای دینی رو به رشد است و میرود تا در مناسبات دینی و سیاسی جهان نقش بسزایی ایفا کند.
در اندیشه شیعی بیش از سایر اندیشهها در جهان اسلام، این موضوع اهمیت دارد و ریشههای عمیقتر اعتقادی را فرا میگیرد. در تفکر شیعی، مهدی موعود «مهدی امتهاست» و اعتقاد بر این است که جامعه مهدوی زیباترین و کاملترین آرمانشهری است که تا کنون به تصویر درآمده است.
آرمانشهری که متعلق به بیوت وحی و خاندان نبوت است و مقتضیات رشد در آن موجود و همه موانع رشد در آن مفقود می باشد؛ چنین جامعهای در قالب یک نظریه، از بههمپیوستگی و درهمتنیدگی لازم و هماهنگ با زیرساختهای نگرش دینی برخوردار است.
از این حیث «آموزه مهدویت» اندیشهای معطوف به آینده است که بر اساس برنامه الهی، حرکت تاریخ به سوی آن برگشتناپذیر و موعود است؛ این قطعیت آینده و حتمیت ظهور، سامانبخش اندیشهای شده که مهدویتپژوهی نام دارد.
مهدویتپژوهی با رویکرد نوینی در پژوهش و نظریهپردازی در طرح کلان آینده بشریت و چگونگی قرار گرفتن جوامع بشری در مسیر مشیت خداوند برای رسیدن به جامعه آرمانی سامان مییابد. وجود چنین رسالت الهی و مسئولیتی برای تلاش در جهت شکلگیری جامعه آرمانی مهدوی، یک ضرورت است.
در این رابطه، آیندهپژوهی دینی با تبیین چشماندازها و طرح نگرشها و شناسایی ایدههای مؤثر و پیشبینی آیندهها، تلاش میکند در مواجهه با آیندهها، رخدادهای غیرمنتظره، مسائل نوظهور و عدمقطعیتها که موانع و چالشهای پیش روی تحقق جامعه مهدوی محسوب میشوند، با اتخاذ راهبردهای مناسب، هوشمندانه، مبتکرانه و کنشگرایانه عمل کند.
4. رعایت اصل روشمندی در آیندهپژوهی دینی: یکی از مصادیق کاربرد روشمند معرفتشناسی در حوزه آیندهپژوهی چگونگی ورود به این عرصه مطالعاتی است؛ در واقع انتخاب هر یک از رویکردهای فلسفی، جامعهشناختی، فرهنگی، دینی و غیره تعیین میکند که از چگونه ساختاری میتوان پیروی کرد.
در بحث روششناسی، اگر چه رعایت اصل روشمندی، لازمه هر پژوهش علمیای محسوب میشود و فقدان آن ارزش و اعتبار مطالعات انجامشده را کاهش و حتی بیفایده میکند، ولی در برخی مطالعات دینی با رویکرد آیندهپژوهانه، فقدان روششناسی مناسبی که صلاحیت انعکاس داشتههای عمیق معرفت دینی در مطالعات آینده را به نمایش بگذارد، سبب شده تا جایگاه دین، قابلیت کاربردی آن و نواندیشی در حوزه نگرشهای دینی، از مسیر اصلی خویش منحرف شود و به ماهیت معرفت دینی آسیب برساند.
مروری بر پژوهشهای آیندهپژوهی با رویکرد دینی نشان میدهد این تلاشها کمتر بر پایه روش و رویکردی روشمند و متناسب با انتظارات انجام شده است.
انتظارات ما در حوزه آیندهپژوهی دینی صرفاً توصیف آینده نیست، بلکه کشف و نیز پیوند اندیشه دینی با دیگر پدیدههایی است که خاستگاه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، دینی و غیره دارند و در ساختن آینده فعال هستند، لذا لازم است با بهرهگیری از روشهای علمی و به صورت مقایسهای که شیوهای برای نیل به شناخت چندوجهی یک پدیده یا دیدگاه است، به سنجش و تحلیل روابط علّی بین مفاهیم معطوف به آینده پرداخته شود.
روشمند بودن و رعایت اصل قاعدهمندیِ شناخت آینده، ضرورت توجه به آیندهپژوهی و آشنایی با اصول و روشهای آن را نشان میدهد.
5.آیندهاندیشی مسئولیت همگانی، تلاشی آیندهسازانه: آیندهپژوهی خصلتی ناپایدار و رویکردی قطعیت گریز دارد. این خصیصه رویکرد نسبیگرایی و محتمل بودن رخدادها در هدفگذاری و بیان نتایج را نشان میدهد. در آیندهپژوهی توجه به آیندههای ممکن، ممتنع، محتمل و مطلوب بستر مطالعات را تشکیل میدهد و خارج از اشکال فوق، گرایش به تصور دیگری از آینده وجود ندارد.
همین وضعیت موجب نسبیگرایی و قطعیتگریزی نسبت به آینده میشود. یکی از نقدهای وارد بر آیندهپژوهی مسئله عدم قطعیتها در آینده است که دامنه این حوزه مطالعاتی را محدود کرده است. البته امروزه به اعتقاد آیندهپژوهانی چون اسلاتر وبل، پارادایم آیندهپژوهی دچار اعوجاج شده و در آینده نزدیک، انقلابی در این علم به وقوع خواهد پیوست و پارادایم جدیدی در عرصه آیندهپژوهی رخ خواهد نمود.
امروز آیندهپژوهان باید با کشف و تحلیل عوامل فراتر از مرزهای کنونی عرصه مطالعات آینده، بحرانها و انقلابهای آینده را در حوزههای گوناگون شناسایی کنند تا بر پایه آن بتوانند پارادایمهای حاکم بر آینده را کشف و پیشبینی کنند.
باید توجه داشت که پارادایمها با ارزشها و هنجارها ناسازگار نباشند و پارادایم حاکم بر آیندهپژوهی منطبق بر ارزشها تغییر کند. این وضعیت به طور خاص در مسائل فرهنگی ـ اجتماعی اهمیت فزاینده و چندبرابری دارد.
آیندهپژوهان با ضعف پارادایمهای فرهنگی ـ اجتماعی حاکم بر آینده جهان و با ارائه تجویزهای کارآمد، سهم فرهنگ اسلامی و آموزههای جهانگستر و مهدوی را در آیندههای پیشبینیپذیر افزایش میدهند، لذا در رویکردی پویا و عمیقتر نسبت به باورهای آیندهپژوهانه کنونی در مطالعات دینی، میتوان در سه سطح نسبیگرایی و محتمل بودن رخدادها و عدم قطعیت نیل به اهداف و نتایج را قاعدهمندانه تحلیل کرده و از این زاویه ویژگیهای خاص مطالعات آینده از نظر دینی را تشریح کرد.
در ادبیات دینی فارغ از زمینههای فوق، مباحث نوین و خاصِ حوزه دینپژوهی نیز وجود دارد که به قطعیتهای مشرف به آینده باور علمی می باشد و در بعضی مصادیق از عرصههای مهم معرفتی در حوزه دینی است.
تحلیل مطالعات آینده بر اساس طبقهبندی مراحل زمانی به کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت متناسب با مجموعه آیندههای ممکن، محتمل، و قطعی است که در جای خود نیاز به تحلیل مبنایی دارد. در عرصه آیندهپژوهی طرح این پرسش مهم است که چرا نمیتوان نسبت به آینده به قطعیت رسید؟ و سطح معرفتی بشر حداکثر دستیابی به اموری ظنی است؟
در پاسخ باید گفت منابع کسب معرفت بشری و روشهای شناخت رخدادهای آینده، ناکارآمد است. این مطلب به معنای نادیده انگاشتن وجود امور قطعی و قابل دستیابی نیست، بلکه فقدان توانمندیهای بشری و متدلوژیهایی با کارآمدی محدود مانع از نیل به آیندههای قطعی خواهد شد.
شاید با توسعه و گسترش قابلیتها و روشهای مؤثر، سطح تلاش بشری نسبت به رویدادهای معطوف به آینده به مرز قطعیتها نزدیکتر شود، لذا در جهانبینی دینی برخلاف جهانبینی مادی که انسان به مثابه تنها خالق آیندهها دیده میشود، عرصه خلق آیندهها به عنوان جزئی از عالم هستی، تابع مشیت و خواست اراده الهی است و نقش مؤثر و ارادی انسان نیز در چنین قالبی از هستی دیده میشود. در جهانبینی دینی اعتقاد به وجود آیندههای قطعی در کنار آیندههای ممکن، حضور بارزی در مطالعات معطوف به آینده دارد.
رسالت آیندهنگری در اسلام دامنه وسیعی در آیندهپژوهی دارد و حد ضرورت این قلمرو به گونهای است که کوتاهی نسبت به آن سبب میشود تا چشمانداز آینده به اصول کلان دینی و تحقق مصالح الهی آن به نااهلان واگذار شود.
جاودانگی و پویایی دین رویکرد آیندهنگرانه است. از این حیث ضرورت پردازش به آیندهپژوهی دینی و قابلیتهای اعتقادی و علمی آن، بهمراتب بیشتر از قابلیتهای آیندهپژوهی سکولار و غربی است. به عنوان مثال، در اسلام اندیشیدن در برابر آینده یک وظیفه همگانی است. در فرمایشهای قرآن کریم، توجه به آینده اصلی مسلم تلقی شده و بر ضرورت توجه به آینده و نگاه مسئولانه نسبت به ساختن آینده مطلوب، تأکید شده است.
زراره از حضرت ابیجعفر(ع) روایت کرده که فرمود: علیابنالحسین همواره میگفت اگر آیهای از کتاب خدا نبود، هر آینه شما را به آنچه بوده و آنچه تا قیامت خواهد شد، خبر میدادم. پرسیدم کدام آیه؟ فرمود: آیه یمحوالله... آری اگر حوادث آینده به طور کامل برای آنها (انسانها) هویدا و مشکوف شود، این غرض الهی که ادامه زندگی عادی بشر است، فاسد میشود، و شده است که امام از آینده خبر ندهد» (تفسیر المیزان، جلد 11: 521).
نتیجهگیری
بررسی ضرورت و جایگاه آیندهپژوهی در مطالعات دینی نقطه عزیمت در این مقاله بوده است. در راستای تبیین موضوع، مهمترین ویژگی مفهومی و تحلیلی ماهیت آیندهپژوهی شامل تعاریف، ویژگیها و روششناسی بررسی شد.
آیندهپژوهی از گفتمانهای جدید حوزه مطالعات علوم انسانی است و مسائل آن معطوف به آینده است. مسئلهشناسی رویدادهای آینده دایر مدار توجه به اصولی است که در قالب مبانی معرفتشناسی، هستیشناختی و بیان چیستی و قوانین حاکم بر هستی، انسانشناختی و ماهیت وجودی انسان شکل میگیرد.
در مورد جایگاه آیندهپژوهی در مطالعات دینی عمدهترین دلایل تبیین جایگاه آن بررسی شد. اراده انسان در ساخت آینده در طول اراده الهی و جلوهای از تجلی اراده خداوند است. با توجه به ترسیم اشکال مختلف آیندهپژوهی، به سه شکل آیندهپردازی آرمانشهری، ترسیم خط سیر تمدن آینده (فلسفه تاریخ) و تحلیل آینده بر پایه دادههای صنعتی و فنشناختی، اسلام از طریق رهنمودهای مستند و معتبر نسبت به جایگاه آیندهپردازی آرمانشهری و نیز چشمانداز سیر تحولی تمدنهای آینده، بازتعریف خاصی داشته و نیز در تحلیل آینده بهویژه با تأکید بر حوزه فرهنگ و ارزشهای اجتماعی توجه ویژهای داشته است.
همچنین پذیرش اینکه برخی آیندهها وقوع قطعی دارند، مستلزم پذیرش اصل قطعیت در کنار عدم قطعیت در شکلگیری آیندههاست. در آیندهپژوهی دینی اصولی وجود دارد که از طریق قرآن و تعالیم اهل بیت، امکان فهم ما از آینده و چگونگی نیل به آینده مطلوب را در اختیار انسانها قرار میدهند.
آیندهپژوهی از شاخههای مطالعات میانرشتهای است لذا تنوع در روش فهم آموزههای موجود در تحلیل موضوعات این قلمرو علمی، ضروری است. این ویژگیهای تشریحی بستر مناسبی را برای طرح ضرورت پردازش به آیندهپژوهی فراهم میکند.
در این زمینه، برخی دلایل با ذکر مصادیق جهت تشریح ضرورتهای آیندهپژوهی در مطالعات دینی اشاره شد. از جمله:
- ضرورت تلاش برای فهم آینده در ساحت سنت الهی، موضوعی راهبردی در مطالعات دینی محسوب میشود که در تعیین سرنوشت انسان مؤثر است؛
- عمدهترین شعارهای انقلاب اسلامی، شعارهای کاربردی با پشتوانه فکری و نظری است که جهانشمول بوده و تحقق آن معطوف به آینده است. تحقق این اهداف و آرمانها ضرورت توجه جدی به آیندهپژوهی را ایجاب میکند؛
- مهدویتپژوهی با رویکرد نوینی در پژوهش و نظریهپردازی، در طرح کلان آینده بشریت و چگونگی قرار گرفتن جوامع بشری در مسیر مشیت خداوند برای رسیدن به جامعه آرمانی ضرورت آیندهپژوهی را تقویت میکند؛
- روشمندی و رعایت اصل قاعدهمندی شناخت آینده ضرورت توجه به آیندهپژوهی و آشنایی با اصول و روشهای آن را نشان میدهد؛ بنابراین در جهانبینی دینی اعتقاد به وجود آیندههای قطعی در کنار آیندههای ممکن، حضور بارزی در مطالعات معطوف به آینده دارد.
- رسالت آیندهنگری در اسلام دامنة وسیعی در آیندهپژوهی دارد و حد ضرورت این قلمرو به گونهای است که کوتاهی نسبت به آن سبب میشود تا چشمانداز آینده به اصول کلان دینی و تحقق مصالح الهی آن به نااهلان واگذار شود.
منابع
Slaughter, R. (1996), New Thiking for a New Millennium, J. Dator, Chapter 4, “Futures Studies as Applied Knowledge”, Routledge.
اصول کافی، بیتا، بینا، جلد 1، امام جعفر صادق (سلام الله علیه): «من کان عاقلاً کان له دین و من کان له دین دخل الجنّه».
اصول کافی، بیتا، بینا، جلد 1، امام موسی کاظم (سلام الله علیه): «ان الله علیالناس حجتین، حجت ظاهره و حجت باطنه».
تحفالعقول، بیتا، بینا، از وصایای امام موسی کاظم(سلامالله علیه) به هشام: «دنیا دریای ژرف و عمیقی است که انسانهای زیادی در آن غرق شدهاند. هرکس بخواهد از این دریای مهلک سالم عبور کند (رسیدن به آینده مطلوب)، باید در کشتی تقوی سوار شود که مجهز و آراسته به ایمان است و بادبانش توکل و اعتماد به خدا و کشتیبان او عقل و اندیشه و راهنمای او دانش و لنگرش صبر و استقامت است».
تفسیر المیزان، بینا، جلد 11.
قراملکی، فرامرز، (1385)، روششناسی مطالعات دینی، مشهد: انتشارات علوم اسلامی.
گزیده تفسیر نمونه، بینا، جلد اول، 1387.
میچیچ، پرو، (1387)، آیندهپژوهی و مدیریت آینده در سی دقیقه، مترجم: عبادله حیدری، تهران: وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، حوزه توسعه کاربرد فناوریهای پیشرفته، مرکز آیندهپژوهی و اطلاع رسانی.