گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- حامد صارم؛ اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از پیامبر در جامعه تنها راه باقی ماندن بر هدایت هستند. ایشان در همه مواقع کشتی نجات برای امت می باشند. در فتنهها تنها راه گذر سلامت، کشتی نجات ایشان می باشد.
موج های فتنه را، فقط کشتی نجات عترت می تواند در هم بشکند. «شقوا امواج الفتن بسفن النجاه». تا زمانی که کشتی نجات در میان امت باشد، فتنهگران طمع در فتنهگری نخواهند کرد و نمی توانند جامعه را مفتون خویش سازند؛ چراکه اهل بیت منبع علم الهی می باشند و با سوار شدن بر این کشتی هدایت متصل به ستون نور علمی خواهند شد که از آسمان تا خانه اهل بیت کشیده شده است. از اینرو همیشه عترت رسول خدا مورد تعدی و ظلم فتنهجویان قرار داشته است تا بتوانند زمینه فتنه را برای خویش در جامعه مهیا کنند.
ظلمهایی که به اهل بیت شده است و میشود متفاوت است، هر چند بزرگ ترین ظلم به اهل بیت به شهادت رساندن ایشان است، اما ستمی که سامری های این امت بر خاندان نبی مکرم اسلام رواداشتند منحرف کردن امت از در خانه اهل بیت بود. به عبارتی دقیق تر دور کردن مردم از منبع علمی بود که خداوند برای بشریت بر روی زمین قرار داده بود. معاویه، با اعمال سیاستهای خویش مهمترین نقش را در این میان بازی کرده است.
هر چند که اعمال و سیاستهای او در راستای اهداف سقیفه اییان است، اما او سر سلسله جریانی در تاریخ است که تا کنون نیز ادامه دارد. جریانی که دشمنی با امیر المونین علیه السلام و بغض و کینه داشتن نسبت به آن حضرت از مهمترین ویژگی های این جریان است.
علوم مختلف عترت پیامبر
نتیجه این جریان دور کردن مردم از علمی است که خداوند به حضرت آدم تعلیم داد و آن علم وراثتی به اهل بیت رسید و علاوه بر آن علم وراثتی، اهل بیت وارث علم ویژه نبی مکرم اسلام بودند، درهایی از علم که رسول خدا بر روی علی(ع) گشود که از هر در هزار باب علم گشوده میشد، اما این انتهای علم ایشان نیست. اهل بیت صاحب علم جفر احمر و مصحف فاطمه نیز می باشند علاوه بر این منابع علم، میتوان از ستون نوری که همیشه در اختیار اهل بیت است و یا الهام فرشتگان و حدیث کردن ملائکه را با اهل بیت بر شمرد.
تنوع و گستره علم اهل بیت
تنوع و گستره علم اهل بیت علیهم السلام برای این زمان برای ما قابل تصور نیست با توجه به اینکه امروز به شمردن علوم و رشتهها و گرایشاتی که در دانشگاهها و مراکز علمی مورد تدریس و تحقیق قرار میگیرند مشکل است. حال توجه به این نکته الزامی است که این تنوع و گستردگی درباره علومی است که در عالم ماده و در آن قسمت از عالم ماده که قابلیت تجربه و امکان تجربه بوده است، برای بشر امروز حاصل شده است.
اما علم کسی که محدود به عالم ماده نیست و مانعی؛ مثل نداشتن یا نقص ابزار تجربه کردن برای او بی معنی است و با نگاهی دقیقتر و صحیح علم او ابدا از سنخ تجربه نیست، و حتی مانند ملائکه علم او انبائی هم نیست، بلکه علم او به تعلیم الهی است «و علم آدم الاسماء کلها...» و این تعلیم الهی فراگیر است نسبت به عالم محسوس و جزئیات آن و نسبت به غیر محسوسات و تفصیلات آن عالم؛ و علاوه بر علم به جزئیات؛ علم به حکمت الهی نیز در عالم ماده را نیز دارا است که این سنخ از علم از حوزه توان بشر معمولی خارج است . گستردگی و تنوع علم عترت آل البیت را به سختی میتوان درک کرد از این رو علم ایشان را قیاس کردن با مجموع علومی که امروز به دست بشر است کاری خطا می باشد.
معاویه مانع سرازیر شدن علم درمیان جامعه اسلامی شد
معاویه با سیاستهایی که در نوشتههای قبلی بدان اشاره شد امت را از این منبع عظیم علم راند. جریانی که او سکان دار آن بود؛ باعث شد که آیندگان او، که متاثر از فرهنگ اموی بودند نیز همین روش را به عهده بگیرند از اینرو این سیاست کلی در نوشتههای علمی ایشان نیز بعد از گذشت قرنها ادامه داشت و همچنان ادامه دارد. با بررسی برخی از این کتب و رویکرد برخی از شیوخ مخالفین، شایع و حاکم بودن تفکر اموی نمایان است. لذا هر چند معاویه قرن ها قبل عالم فانی را به مقصد تابوت در جهنم وداع گفته است، اما جریان بنی امیه همچنان در اندیشه و کتابها ادامه دارد.
رویکرد بخاری نسبت به امیر المومنین علی علیه السلام
بخاری مهم ترین کتاب مورد استناد عامه می باشد. توهم ایشان این است که این کتاب تماما صحیح است. رویکرد این کتاب نیز بر اساس تفکر بنی امیه و متاثر از جریانی است که معاویه در شام آن را اغاز کرده است. هر چند در این کتاب مانند معاویه حضرت علی علیه السلام سب نشده است، اما رویکرد آن در انکار و کتمان مناقب و فضائل حضرت علی علیه السلام است. تفکر حاکم بر بخاری کاملا منطبق بر تفکر عثمانیها می باشد همانطور که گذشت عثمانی ها ساخته دست معاویه بودند که خلافت حضرت علی علیه السلام را قبول نداشتند و در کربلا در قتال با حضرت سید الشهدا و ایجاد فاجعه کربلا نقش اصلی را بازی می کردند.
بخاری هر چند کتاب مناقب اهل بیت دارد: مناقب علی علیه السلام مناقب حسن علیه السلام اما گویی مایل نبوده که مناقب اهل بیت را بیاورد در مناقب ابوبکر 17 روایت را ذکر کرده است در مناقب عمر 21 روایت و در مناقب حضرت علی علیه السلام نیز 7 روایت آورده است.
باب مناقب عثمان را با این حدیث از عبد الله بن عمر ختم میکند: در زمان رسول خدا کسی را معادل ابوبکر نمی دانستیم و پس از ابوبکر کسی را هم شان عمر نمی دانستیم و پس از عمر کسی را معادل عثمان نمی دانستیم و پس از عثمان «لانفاضل بینهم»؛ کسی را بردیگری برتری نمیدادیم(1) یعنی حضرت علی علیه السلام را در مرتبه چهارم هم ذکر نمیکردیم.
با توجه به این نکته که بخاری تمام کتابش را صحیح می داند و معاصرین از عامه نیز این کتاب را کاملا صحیح می دانند و هیچ نقد و اشکالی را بر این کتاب برنمیتابند این روایت دارای اهمیت ویژه ای می شود. منظور بخاری از نقل این روایت این است که: بعد از این سه نفر فضیلتی نیست نمی دانیم چه کسی برتر است و این مبنای عثمانی ها در عامه است. در سلسله مطالب قبل، گذشت که عثمانی ها نتیجه تلاش ها و مکر های معاویه بودند؛ لذا در این قسمت سایه شوم معاویه و نتیجه سیاست های او را در کتاب بخاری می بینیم.
البته شاید در نگاه اول این تصور برای خواننده حاصل شود که آوردن این روایت اتفاقی بوده است و با چنین منظوری نبوده است، اما وقتی به انتهای کتاب مناقب علی علیه السلام نگاه می کنیم واضح می شود که«بخاری» بر اساس نگاه امویان تالیف شده است او در انتهای باب مناقب امام علی علیه السلام نقل می کند که هر آنچه از علی علیه السلام است دروغ است :«فکان ابن سیرین یرى أن عامة ما یروى على على الکذب» (2)
این کلام دارای دو معنا می باشد :
1- اینکه عموم آنچه که از حضرت علی نقل می شود کذب است
2- روایات از علی یا فضائل علی علیه السلام کذب است
اگر اولی باشد یعنی هر چند که ما در شان علی علیه السلام روایاتی آوردیم؛ اما این نباید باعث شود که کسی به دنبال روایاتی برود که از علی علیه السلام نقل شده است؛ چرا که عموم این روایات کذب است.
اما اگر معنای دوم ملاک باشد: یعنی عموم روایاتی که در باره فضائل علی علیه السلام گفته شده است کذب است.
عینی نیز شارح بخاری با استناد به این نقل می گوید آنچه که اکثر کوفیه به ویژه روافض از علی علیه السلام نقل می کند کذب و جعلی است .(3)
وی با اضافه کردن این جمله کوچک اعتقاد عثمانی خویش را ناخود آگاه به خواننده القا میکند. او با این جمله نقل ابن عمر را تایید میکند که پس از عثمان کسی بر دیگری بر تری ندارد و شیوع روایات یا فضائل درباره علی علیه السلام کذب و دروغ است.
وی روایت شریف نبوی را در شان دختر رسول خدا نقل کرده است. پیامبر فرمود:«فاطمه بضعه منی ...» فاطمه پاره تن من است و هر کس که او را غضب ناک کند من را غضب نا ک کرده است.(4)
در قسمتی دیگر از بخاری داستان جعلی خواستگاری حضرت علی علیه السلام را از دختر ابو جهل که توسط بنی امیه جعل شده است نقل می کند. وی با این نقل علی علیه السلام را مصداق« آزار دهنده فاطمه دختر پیامبر» معرفی می کند. (5)
وی طبق همین حدیث جعلی نقل میکند که پیامبر فرمود: «ابوالعاص شوهر زینب با وفاتر از علی علیه السلام است»(6) با توجه به اینکه ابو العاص قبلا مشرک بوده است و در جنگ بدر اسیر شده است، اما علی علیه السلام هیچ گاه به خداوند شرک نورزید و او تنها یار و حامی پیامبر تا آخرین لحظه عمر شریف پیامبر بوده است و علی همان کسی است که در جنگ احد که همه فرار کردند آنچنان از جان خویش در راه دفاع از رسول خدا گذشت غریو «لا فتی الا علی...» از ملائکه بلند شد.
حدیث غدیر و موضع «بخارى»
از تعصب هاى شگفت آور بخارى خدشه وارد کردن به حدیث متواتر غدیر است؛ حدیثى که بیش از یکصد صحابى آن را نقل کرده اند؛ حدیثى که به چند برابر از حد تواتر رسیده است. بزرگان مورد اعتماد حدیث شناس اهل سنّت نیز به متواتر بودن این حدیث تصریح کرده اند؛ آن سان که با مراجعه به کتابهایى از دانشمندان عامه متواتر بودن حدیث غدیر آشکار مى شود(7)
بخارى و تردید او در پارهاى از احادیث امام صادق علیه السلام!!
از نشانه هاى دشمنى بخارى با اهل بیت نبوّت علیهم السلام و انحراف وى از سیره آن بزرگواران، این است که نه تنها او روایات امام صادق علیه السلام را در کتاب خود ذکر نکرده؛ بلکه ـ العیاذ بالله ـ در برخى احادیث آن حضرت، تردید کرده است!!
ابن تیمیّه با گستاخى تمام در مورد امام صادق علیه السلام مى گوید: «هیچ کدام از ائمه چهارگانه، قواعد فقهى را از جعفر [صادق علیه السلام] اقتباس نکرده اند، اما روایات وى را در کنار روایات دیگران، آوردهاند با این تفاوت که روایات دیگر چندین برابر روایات وى مى باشد. از این رو نمىتوان احادیث زهرى را به لحاظ قدرت و کثرت با احادیث جعفر [صادق علیه السلام] مقایسه نمود.
هنگامى که برخى روایات او از قول یحیى بن سعید قطّان براى بخارى نقل شد، از آن ایراد گرفت و آن را مورد تردید قرار داد و درست براى همین جهت از نقل احادیث جعفر [صادق علیه السلام] خوددارى کرد. توانایى حفظ حدیث توسط جعفر ]صادق علیه السلام] به پاى توانایى حفظ حدیث توسط افراد مورد استدلال و استناد بخارى، نمى رسد!
باید توجه داشت که در زمان معاویه اعتقاد تنزیه صحابی و یا به عبارتی رایج تر عدالت تمامی صحابی رایج نبود از این رو معاویه به راحتی دستور سب و لعن حضرت را صادر کرد، اما بخاری در زمانی میزیسته است که اعتقاد به عدالت تمام صحابی از شالوده های مهم اعتقادی بخاری است از این رو او تنقیص نسبت به علی علیه السلام و اهل بیت او را در قالب ذکر فضائل و مناقب مطرح می کند. لذا بخاری و کتابش روح معاویه و بنی امیه را دارا هستند و لو اینکه در ظاهر در کتابش عنوانی با نام مناقب علی یا مناقب فاطمه منعقد می کند. باید دانست که این کتاب یعنی بخاری مهم ترین دست اورده سیاست منافقانه و مبغضانه معاویه بوده است.
پی نوشت ها
1. حدثناعبد العزیز بن أبی سلمة الماجشون عن عبید الله عن نافع عن ابن عمر قال کنا فی زمن النبی صلى الله علیه وسلم لا نعدل بأبی بکرأحدا ثم عمر ثم عثمان ثم نترک أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم لا نفاضل بینهم /صحیح بخاری ج 4 ص 203
2. صحیح بخاری/ ج 4/ص 209
3. عمده القاری ، العینی ج 16 ص 218
4. بخاری ج 4 ص 210
5. صحیح البخاری کتاب فضائل الصحابة ، باب ذکر أصهار النبی - صلى الله علیه وآله وسلم - رقم 3729 وأطراف الحدیث کتاب الخمس رقم 3110 ، کتاب النکاح رقم 5230 ، وکتاب الطلاق رقم 5278
6. همان
7. . براى نمونه مى توان به کتاب هاى الازهار المتناثرة فی الاخبار المتواترة و الفوائد المتکاثرة فی الاخبار المتواترة نوشته جلال الدین سیوطى، شرح الجامع الصغیر نوشته نورالدین عزیزى، شرح الجامع الصغیر اثر مناوى، المرقاة نوشته على قارى،
الاربعین فی مناقب امیرالمؤمنین نگارش جمال الدین محدث شیرازى، السیف المسلول نوشته ثناء الله شاگرد ولى الله دهلوى که پدر صاحب کتاب تحفه اثنا عشریه است، اسنى المطالب اثر ابن جزرى و کتاب هاى دیگر مراجعه کرد.
8. منهاج السّنه: 7 / 533.