گروه ورزشی «خبرگزاری دانشجو»؛ در حالی که به روزهای پایانی حضور دولت دهم نزدیک می شویم، لازم است برخی از مشکلات موجود در ورزش را بیان کنیم و مسائل و چالش های پیش رو در دولت یازدهم را مورد بررسی قرار دهیم.
به همین مناسبت خبرنگار ورزشی «خبرگزاری دانشجو» گفت و گویی را با امیررضا واعظ آشتیانی انجام داده که مشروح آن در زیر آمده است:
دولت نهم در بخش زیر ساخت های ورزش کارهای خوبی انجام داد
دولت نهم در بخش زیرساخت - هر چند که هنوز هم کمبودهای زیادی وجود دارد - کارهای خوبی انجام داد؛ تلاش دولت نهم در مهیا کردن زیرساخت ها، بخصوص در بخش ورزش همگانی مثبت بود، ولی کافی نبود.
زیرساخت های ورزش ما از گذشته تا کنون همواره مورد بی مهری قرار گرفته است؛ به این معنی که مسئولان ما آن قدر که به مسائل سیاسی توجه می کنند به ورزش نگاه کلان ندارند و مشکل ورزش را تنها تامین منابع مالی و پول می دانند.
ما اگر زیرساخت ها را به سمت تکمیل شدن ببریم و فضای مناسب را برای ورزش همگانی فراهم کنیم، بسیار اثر گذارتر از این است که نگران تامین بودجه باشیم.
انتخاب نامناسب رئیس در ابتدای دولت دهم فضای ورزش را ناامن کرد
دولت نهم در این زمینه کارهای خوبی انجام داد، اما در ابتدای دولت دهم به دلیل انتخاب نامناسب رئیس ورزش، این بخش با یک فضای ناامن روبرو شد، به طوری که مدیران همواره التهاب تغییر و جا به جایی داشتند، در مقابل نیز یک ثبات نسبی برای برخی مدیران ایجاد شد که صدمات آن را دیدیم.
اینکه در بازی های آسیایی و یا المپیک طلا گرفتیم، نمی تواند شاخص های مهمی برای بررسی عملکرد مدیران باشد و این عوامل، متر و معیار مناسبی برای سنجش نیست.
در این چند سال بعد از انقلاب و حتی قبل از آن، در تولید قهرمان یک فرآیند پیوسته نداشتیم و همواره به دنبال تولید قهرمان گلخانه ای در برخی از رشته های خاص بودیم.
مسئولان خوش شانس زمانی میآیند که قهرمانان گلخانهای در اوج آمادگی هستند
از خوش شانسی برخی از روسای سازمان تربیت بدنی، این قهرمانان در دوران مدیریت آنها پروش یافتند و این موفقیت ها در کارنامه آنها ثبت شد و در مقابل سازمان بخت برگشته بعدی که همزمان با افول این قهرمانان روی کار آمد، نتیجه خوبی نگرفت و تمام ناکامی ها به نام آنها تمام شد.
زمانی یک وزیر ورزش و یا رئیس سازمان تربیت بدنی موفق خواهد بود که یک استراتژی ورزشی مناسب را طراحی کرده و ورزش را در آن مسیر قرار دهد تا ورزش از حالت گلخانه ای خارج و تولید قهرمانان به یک فرآیند تبدیل شود و در آن استمرار داشته باشد.
این اشاره را از آن منظر کردم که کسی فکر نکند اگر موفقیتی در زمان مسئولان حاصل شده حاصل برنامه ریزی بوده، بلکه مردم باید بدانند که شانس با این مسئول یار بوده و در آن مقطع ورزشکاران گلخانه ای داشتیم.
بزرگترین خدمت عباسی ساختارسازی و تربیت نیروی مناسب و قرار دادن افراد در جایگاه های مناسب است که باید در این سال ها این اقدامات انجام می شد؛ به علاوه وزیر ورزش فضای ملتهب پیش روی ورزش را تلطیف کرده است.
در دولت دهم در حوزه ورزش فرصت سوزی شد
در دولت دهم وقت تلف شد و از فرصت ها به خوبی استفاده نشد و نتوانسیتم فضای مناسب را برای بهره برداری مناسب از امکانات موجود ورزش ایجاد کنیم، به این ترتیب چهار سال که برای برنامه ریزی زمان کمی هم نیست از دست ما رفت.
ما که داعیه دومی آسیا در بازی های کره جنوبی را داشتیم نباید فرصت ها را تلف می کردیم. ما یاد گرفتیم که جزو اسطوره های فرصت سوزی باشیم؛ چون ارزش زمان را نمی دانیم.
در بازی های آسیایی گذشته بعضی از کشورها در جدول رده بندی جایگاهی نداشتند، ولی طی این دهه به رشد چشمگیری دست یافتند و جایگاه خود را ارتقا دادند؛ دلیل این رشد سریع آنها این است که با برنامه ریزی های صحیح کار می کنند، اما در مقابل ما ورزش را صرفاً یک تفریح می بینیم و با وجود اینکه این خطا در تفکر ما وجود دارد، تغییری در آن ایجاد نمی کنیم.
ورزش نشاط، سلامتی، اقتصاد، فرهنگ و سیاست است و می توانیم برداشت های زیادی از آن در جهت تامین منافع خود داشته باشیم. باید به یاد داشته باشیم که امروز ورزش ابزار است نه هدف و متولیان امر ورزش باید این موضوع را درک کنند.
ورزش پنج درصد از اقتصاد کشورها را شامل می شود، در حالی که 400 میلیارد یورو پول در عرصه ورزش جا به جا می شود و ما هیچ سهمی از آن نداریم.
در دولتهای گذشته مشکلات فرهنگی ورزش آسیب شناسی نشده است
در دولت های گذشته از بعد فرهنگی چه کرده ایم؟ متاسفانه گروه ها و انجمن های ورزش روی مسائل ورزش آسیب شناسی نکرده و نمی دانند که مشکلات فرهنگی در ورزش از کجا شروع شده، در چه مرحله ای است و تا کجا ممکن است پیش برود.
کسانی که در عالم سیاست هستند چه استفاده ای از ورزش به عنوان یک ابزار کردند؟ اینکه ما در خاک آمریکا این تیم را شکست دهیم کار فرهنگی است؟ یعنی نگاه ما تنها در این حد است یا اینکه افق های بالاتری را در نظر داریم؟
در دنیا با استفاده از ورزش، رفتارهای ناصواب سیاسی دارند و در افتتاحیه، اختتامیه و طول برگزاری المپیک نمادی از فراماسونری در استادیوم ها وجود داشت.
در زمانی که المپیک برگزار می شود و میلیون ها انسان به آن نگاه می کنند، کشتار عظیم مردم میانمار را انجام می دهند و یا در جام جهانی 2010، مردم فلسطین را به خاک و خون می کشند و امروز در دنیا به واسطه ورزش جا به جایی قدرت را به نمایش می گذارند.
دیوارکشی دور ورزش و سیاستمداران جو زده از مشکلات امروز ورزش ماست
حضور آدم های لمپن، متحجر و سنتی که سعی می کنند ثابت کنند ورزش مختص ورزشی هاست از آفت های ورزش محسوب می شود؛ این افراد دور ورزش دیواری کشیده اند که این رفتارها از دو نگاه قابل تامل است.
اول اینکه در رفتار این افراد عمدی در کار است؛ آنها تیشه به ریشه ورزش می زنند و در عقب ماندن ورزش نقش دارند و به دنبال منافع خود هستند و گروه دیگر با مسئله، صنفی برخورد می کنند که این هم درست نیست؛ متاسفانه سیاستمدارانی نیز هستند که در مواجهه با این افراد جو زده شده و آن را تایید می کنند.
این افراد اعتقاد دارند که سیاست باید دست سیاسی ها، فرهنگ دست فرهنگی ها و ورزش دست ورزشی ها باشد، اما فراموش کرده اند که باید مسائل تلفیقی از هم باشند و صرفاً پرداختن به یک موضوع به ما آسیب می رساند.
ورزش به بیماری اوتیسم مبتلا شده است
ورزش ما به یک چالش جدی برخورد کرده که برای حل آن باید ورزش را از ابتدا شروع کنیم. بررسی رشد یک نوزاد نشان می دهد که این رشد، یک فرآیند منظم است و اگر به درستی طی نشود وی با عارضه ای به نام «اوتیسم» مبتلا می شود.
ورزش ما قبل از پرداختن به ورزش های پایه و همگانی به سمت قهرمانی حرکت کرده و در زمانی که قهرمانی آن ناقص است به سمت حرفه ای گری پیش رفته است؛ این نشان می دهد که ورزش ما به بیماری «اوتیسم» مبتلا شده و برای درمان آن باید تلاش بسیاری کرد؛ چرا که اگر درمان نشود باید ورزشکاران ما در کوچه پس کوچه های تاریکی گام بردارند.
حلقه مفقوده مدیریت را با مشکلی به نام «پول» به حاشیه بردهایم
مشکل ما این است که مدیران ما در عرصه ورزش با نگاه اصولی و حرفه ای جلو نمی روند. برخی از مدیران قابل احترام هستند، ولی در اقلیتند. مشکلات ما سر مدیران حداکثری است که به ورزش آسیب می رسانند.
مدیران ما همواره در مصاحبه های خود مشکلات ساختاری را مطرح می کنند، اما هیچ گاه نمی گویند که اگر ساختار فراهم شود، اما مدیر آگاه و نوآور نباشد، هیچ فایده ای ندارد.
ساختار چند خط و یک تابلو است که می توان روی آن شرح وظایف را تعریف کرد؛ از این چند خط کاری برنمی آید و این انسان است که باید عمل کند. این نیروی انسانی فهیم است که کارآیی را بالا می برد؛ این در حالی است که متاسفانه حلقه مفقوده مدیریت را با مشکلی به نام «پول» به حاشیه برده ایم.