گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ متن سخنان حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی در روز بیستم ماه مبارک رمضان 1391 ه.ش به شرح ذیل است:
مروری بر مباحث گذشته
جملاتی که اوّل بحثم در مباحث دعا مطرح میکنم از علی(علیهالسّلام) است و از مناجاتهای ایشان است. بحث ما این بود که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است؛ دعای به خیر برای خود و دیگران، حال چه مادّی باشد و چه معنوی و بهخصوص در لیالی قدر که به آن سفارش شده است.
عرض شد، در روایت موثّّقۀ زراره داریم که شب نوزدهم لیلۀ تقدیر بود. یعنی شبی که مسائل موجودات را نسبت به سال آینده بررسی و اندازهگیری میکنند و در آن روایت داشت که شب بیست و یکم لیلۀ ابرام است؛ یعنی در امشب آنچه را نسبت به شخص بررسی و اندازهگیری کردهاند، ثبت و ضبط میکنند و بعد آنچه را که نسبت به سال آینده مناسب دیدهاند، در شب بیست و یکم قرار میدهند. عرض کردم اگر بنا باشد که بررسی و اندازهگیریها بر محور سوابق باشد، یعنی براساس آنچه سال گذشته انجام دادهایم سال آینده را برای ما ترسیم کنند، مصیبت است؛ لذا عرض کردم شب نوزدهم شب شرمندگی است.
ترمیم گذشته و ترسیم آینده
اینجا جمع شدهایم و خیلی ساده چه میخواهیم؟ بنده فکر میکنم که شما هم همینطور باشید. دو تا چیز میخواهیم. یک: ترمیم نسبت به گذشته، دو: ترسیمِ خوب نسبت به آینده.
چقدر بد بودیم! آیا میبخشی؟
ترمیم گذشته؛ به این معنا که ما بد کردیم و این قابل انکار نیست. سال گذشته اینقدر گناه و خطا کردیم که خودمان نمیتوانیم خطاهایمان را بشماریم پس اوّلین چیزی که میخواهیم درخواست کنیم ترمیم گذشته است و آن اینکه: خدایا عفو کن! به تعبیری که در قرآن هم وجود دارد، «صفح جمیل» کن. خیلی ساده بگویم: خدایا! ندیده بگیر؛ امشب اینطور با ما برخورد کن. صحیفۀ اعمالِ ما را که «نعوذبالله»، به خطاهایمان آلوده شده است پاک و تمیز کن، تا روی اینکه برای سال آینده تقاضا کنیم را داشته باشیم. اوّل باید تقاضای ترمیم گذشته را داشته باشیم؛ همان تعبیری که در روایات و از پیغمبراکرم برای لیلۀ قدر وجود دارد: از خدا طلب عفو کنید و به تعبیر اهل معرفت ستّاریّتِ ناشی از غفّاریّتِ خدا را بخواهیم. به طوری که هیچگونه تبعاتی نسبت به خطاهای گذشتهمان برای ما نباشد.
چه مقدار از گناهانم بخشیده میشود؟
بعد آنوقت سراغ ترسیم میآییم. به این معنا که: خدایا! سال آینده را سال خوبی برای ما ترسیم کن، یعنی امر کن که سال خوبی باشد. در اینجا مطلب مهمّی است و به ذهن همهمان میآید که: ما ترمیم را از خدا تقاضا میکنیم و طلب عفو میکنیم؛ حالا سؤال پیش میآید: چون من یک موجود کوچک و محدود و کوته نظر هستم، پس تا چه حد خدا عفو میکند؟ بنابراین اوّل سؤال این است که آیا عفو میکند یا نه؟ و دوّم هم چقدر؟
سؤال: چرا خدا به دعا پاسخ نمیدهد؟
روایتی است که عثمانبنعیسی از امام صادق(علیهالسّلام) نقل میکند. راوی میگوید: «قُلتُ»؛ یعنی به حضرت عرض کردم: «آیَتَانِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا»؛ دو آیه در قرآن است که میخواهم ببینم مصداقی در خارج دارند یا ندارند؟ گشتم و مصداقی هم پیدا نکردم، «قَالَ وَ مَا هُمَا»؛ حضرت به او میگوید: آن دو آیه کدام است؟ در نقلی است که، «لا اَدری ما تَأویلُه»؛ نمیدانم که تأویل این دو آیه چیست؟ «وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ این آیه که من را بخوانید، از من درخواست کنید و من جوابگوی درخواست شما هستم، «فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَةً»؛ از خدا حاجت میخواهم امّا از اجابت خبری نیست و به تعبیر ما میخوانم ولی پاسخی نیست. امامصادق(علیهالسّلام) فرمود: «قالَ(علیهالسّلام) أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ»؛ تو فکر میکنی که خدا خلف وعده میکند؟ یعنی وعده میکند و بعد به آن عمل نمیکند؟ «قُلْتُ لَا»، نه! چنین چیزی نیست، «قَالَ فَمِمَ ذَلِکَ»؛ بگو پس چهطور شده که میخواهی و بعد هم میبینی به اجابت نرسید و میگویی چنین چیزی نیست؟ علّت آن چیست؟ حضرت به او میگوید: من علّت آن را به تو میگویم. «قَالَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ»؛ به تو خبر میدهم.
استجابت دعای مطیعین
در اینجا حضرت انسانها را دو گروه میکند، «مطیعها» و «عاصیها». گروه اوّل: «مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ»؛ حضرت فرمودند: کسی که خدا را در آن امری که کرده اطاعت کند و بعد از خدا در آن جهتی که با او هم سو باشد تقاضا کند، خدا جوابش را میدهد. «قُلْتُ وَ مَا جِهَةِ الدُّعَاءِ»؛ امّا جهت دعا چیست؟
برای اجابت دعا چه کنیم؟
حضرت در اینجا مطیعین را کنار میگذارد و آن چیزی را که مبتلا به همه است و مربوط به عاصین است وسط میکشد. حضرت میفرماید: «تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْکُرُ نِعَمَهُ عِنْدَکَ»؛ ابتدا نسبت به نعمتهایی که به تو عنایت کرده ثناگو باش، «ثُمَّ تَشْکُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ(صَلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)»؛ از خدا نسبت به نعمتهایش تشکّر کن و به پیغمبر درود بفرست، «ثُمَّ تَذْکُرُ ذُنُوبَکَ». مهم اینجا است. سراغ گناهانی که کردی برو، «فَتُقِرُّ بِهَا»؛ اعتراف کن. بگو: خدا! بد کرد. تکتکِ معصیتها را در ذهن خود بیاور، «ثُمَّ تَسْتَعِیذُ مِنْهَا»؛ پس با این خطاهایت به خدا پناه ببر، «فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ». بعد دارد: «تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِکَ»؛ تکتکِ گناهانی که به یادت میآید، «أَوْ بِمَا ذَکَرْتَ مِنْهَا»؛ هر چقدر که یادت آمد، «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِیَ عَلَیْکَ مِنْهَا»؛ و اجمالاً آنهایی که در نظرت نیست، «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَعَاصِیکَ»؛ و بعد هم از تمام گناهانت توبه کن.
گناهانت را به ذهن بیاور نه زبان!
«وَ أَنْتَ تَنْوِی أَلَّا تَعُودَ»؛ گناهانی که کردهای و یادت است به ذهن بیاور، نه اینکه به زبانت بیاوری و بعد در مورد آنهایی هم که یادت نیامد بگو: خدایا! همۀ خطاهایم را در نظر بیاور و بعد در مقابل خدا بنا را بر این بگذار که دیگر این کارها را نکنی. «وَ أَنْتَ تَنْوِی أَلَّا تَعُودَ»؛ نیّت کن که دیگر این کارها را نمیکنم، «وَ تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهَا بِنَدَامَةٍ»؛ از گناهانت به خاطر پشیمانی واقعیات پوزش بطلب. «وَ صِدْقِ نِیَّةٍ وَ خَوْفٍ وَ رَجَاءٍ وَ یَکُونُ مِنْ قَوْلِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ فَأَعِنِّی عَلَى طَاعَتِکَ».
دیگر اشتباه نمیکنم!
«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ معنایش درست بر جای خود است، امّا این در صورتی است که جهت دعا هم فراموش نشود. یعنی چه؟ یعنی وقتی میخواهی از خدا تقاضا کنی، نگاهی هم به سوابق گذشتهات بکن. اگر اشتباه کردهای، اوّل معذرت خواهی بکن و بگو: خدایا! من را ببخش و بعد هم وقتی که میگویی بد کردهام، نیّتت این باشد که دیگر خطایی مرتکب نشوی و بعد با صدق نیّت، استغفار کن.
خدا از دل من آگاه است
خدا میفهمد که من از ته دل طلب بخشش میکنم یا نه؟ او شرمندگی من را بهتر از خودم درک میکند. حتّی در روایت است که وقتی هنوز استغفار نکردی هم تو را میآمرزد. مهم این است که امشب خدا به دل من و تو نگاه میکند. این متن روایت است که: هنوز که استغفرلله را نگفتهای، صحیفه را پاک و تطهیرمان میکند. خدا این است.
پذیرش آنی توبه در ماه رمضان
امّا باید اشاره کنم امتیازهای بسیار مثبت دیگری برای جوابگویی خداوند نسبت به غفران گناهانمان یعنی ترمیم گذشته و ترسیم خوب آینده هم داریم. چند روایت را میخوانم. یکی از آنها را شب نوزدهم خواندم که این امتیازها را در امشب هم است. اوّل: روایتی از پیغمبراکرم که: «یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی کُلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ»؛ هر شب از ماه رمضان خدا سه بار میفرماید: آیا کسی هست که از من درخواستی کند تا به او بدهم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ آیا کسی هست توبه و رجوع به من بکند تا بپذیرم؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ کسی هست که از من پوزش طلبد؟ اینکه لااقل بگوید: خدایا! من بد کردم. همین که بگوید بد کردم، بلافاصله میآمرزد.
خداوند از هیچچیز فروگذار نمیکند
امتیاز دیگری که بهخصوص برای امشب داریم اینکه شبِ جمعه است. نسبت به شب جمعه مسائل خاص خود را دارد. از امام باقر(علیهالسّلام) است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیُنَادِی کُلَّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّیْلِ إِلَى آخِرِهِ» امام باقر(علیهالسّلام) فرمودند: خداوند متعال، خودش، هر شبِ جمعه از فوق عرش، از اوّل شب تا آخر ندا میدهد، «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَدْعُونِی لِدِینِهِ أَوْ دُنْیَاهُ»؛ آیا عبد و بندۀ مؤمنی که به من ایمان دارد وجود دارد تا از من برای دین و دنیای خود درخواست کند که من جوابش را بدهم؟ «قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِیبَهُ»، اگر تا وقتی که طلوع فجر نشده از من درخواست کند، من هم جوابش را میدهم. چه برای دنیایش بخواهد و چه برای آخرتش. خداوند هیچ چیزی فروگذار نمیکند. «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَتُوبُ إِلَیَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ» آیا بندۀ مؤمنی هست که تا قبل از طلوع فجر توبه کند و من توبهاش را قبول کنم؟ روایت مفصّل است تا اینجا که: «فَلَا یَزَالُ یُنَادِی بِهَذَا حَتَّى یَطْلُعَ الْفَجْرُ» یعنی از سر شب تا طلوع فجر خدا این ندا را میدهد.
امتیازات امشب چیست؟
شب جمعه بودن یکی از امتیازات امشب است. یعنی هم ماه مبارک رمضان است و هم شب جمعه و هم از لیالی قدر است.
نیمة شب دعا کن
الآن، از نظر موقعیّتی یکی از مواقعی است که دعا مستجاب میشود و آن ثلث آخر شب است. اگر وقت را سه قسمت کنیم، الآن ثلث آخر شب. از پیغمبراکرم است که: « قالَ رَسولالله(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم): اِذا بَقِیَ ثُلثُ اللَیلِ قالَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی»؛ وقتی ثلث آخر شب میشود خدا میگوید: «مَنْ ذَا الَّذِی یَسْتَکْشِفُ الضُّرَّ»؛ چه کسی است که طلب کند تا من گره او را باز کنم؟ «أَکْشِفْ عَنْهُ»؛ گرهات را خودم باز میکنم، «مَنْ ذَا الَّذِی یَسْتَرْزِقُنِی»؛ چه کسی است که از من طلب روزی کند تا به او بدهم، «مَنْ ذَا الَّذِی یَسْأَلُنِی»؛ و بعد دارد، «أُعْطِهِ»؛ همینکه از من درخواست کند، به او میدهم.
به دوستیِ علی(علیهالسّلام) امیدوارم
خواستم این را به دوستانمان بگویم که به عمل خودم هیچ امیّدوار نیستم، بلکه فقط امیّدم به همینها است یعنی به وعدههایی که در این روایات و آیات به ما داده شده است. البتّه دست خالی هم نیستم. روایتی عرض میکنم: «رُوِیَ عَن رسولالله(صلّیاللهعلیهوالهوسلّم) قال: مَنْ أَحَبَ عَلِیّاً قَبِلَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُ صَلَاتَهُ»؛ پیغمبر فرمودند: کسی که علی را دوست داشته باشد، خدا نمازش را قبول میکند، «وَ صِیَامَهُ» روزههایش را هم قبول میکند، «وَ قِیَامَهُ» شب زنده داریهایش را هم قبول میکند. امشب، احیا گرفتهای؟ این را هم قبول میکند، چون تو علی را دوست داری؛ و بالاتر از همه: «وَ اسْتَجَابَ دُعَاءَهُ»؛ یعنی دعا که بکند دعایش را هم قبول میکند. پس بنابراین امشب ما همه چیز داریم.
آن چه صحنه ای بود؟
به خانۀ علی(علیهالسّلام) برویم. علی(علیهالسّلام) در بستر بود و اطراف بستر را فرزندانش گرفته بودند. ابتدا به امام حسن(علیهالسّلام) رو کرد و با او سخن گفت و سفارشاتی کرد. بعد رو کرد به همۀ فرزندانش و گفت: بعد از من از هر سو به سوی شما فتنهها میآید. منافقین این امّت کینۀ دیرینۀ خود را از شما طلب میکنند و میخواهند از شما انتقام بگیرند، بر شما باد به صبر. بعد علی ساکت شد. یک مرتبه نگاهی به چهرۀ حسین(علیهالسّلام) کرد. گفت: به خصوص نسبت به شما، که فتنهها از هر سو میآید، بر شما باد به صبر. دوباره ساکت شد. دو مرتبه نگاهی به حسین کرد. گفت: یا ابا عبدالله! این امّت تو را شهید میکنند، برتو باد به تقوی و صبر. مینویسند: علی(علیهالسّلام) این جمله را که گفت بیهوش شد. به ذهن من این است که باید صحنۀ دردناکی در پیش چشم علی(علیهالسّلام) از روز عاشورا تمثّل کرده باشد که دیدن آن بیهوش بشود. آن چه صحنهای بود؟
عباس(علیهالسّلام) متحیّر است!
امشب شب جمعه و متعلّق به امام زمان(صلوات الله علیه) است. شنیدهام که امام زمان(صلوات الله علیه) توسّل به عمویش را دوست دارد، پس من هم توسّل به او میجویم. دهها سال است که من و شما به گوشمان خورد که عبّاس باب الحوائج است، بنابراین میرویم آنجا. مینویسند: «فَوَقَفَ العَبّاس مُتَحَیِّرا»؛ یعنی یک وقت دیدند که اباالفضل سوار مرکب ایستاده، امّا متحیّر است. این چه وقت بود؟ موقعی بود که از شریعه بیرون آمده بود، هر دو دست را قطع کرده بودند؛ تیری آمده و به مشک خورده بود. آب سرازیر شده بود و عبّاس متحیّر است چه کند؟ دستی ندارد تا بجنگد و آبی ندارد تا به خیمهها برساند. چه کند؟ مینویسند: تیری آمد و به چشم عبّاس اصابت کرد. دست نداشت تا تیر را در بیاورد. میگویند: خم شد، زانوها را بالا آورد و تیر را بین دو زانو گذاشت تا تیر را در بیاورد. اینجا بود که عمود آهن آمد، «فَنقَلَبَ العَبّاس مِن فَرسِه»؛ اباالفضل از مرکب به زمین آمد، «فَنادا یا أخَاه أدْرِکْ أخَاک»...