کد خبر:۲۶۶۴۶۵
خاطرات جنگ؛

پسر 13 ساله‌ای که باعث حیرت عراقی‌ها شد

۱۳ سال بیشتر نداشت و یک قد کوتاه، هیکل استخوانی و چهره‌ای معصوم، موجودیت او بود!

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، ۱۳ سال بیشتر نداشت و یک قد کوتاه، هیکل استخوانی و چهره‌ای معصوم، موجودیت او بود! وقتی به نماز می‌ایستاد، حمد و سوره‌اش را چنان دلنشین تلاوت می‌کرد که سربازان عراقی انگشت به دهان می‌شدند. یک سرباز دیپلمه – که مسئول گرفتن آمار بود – آنقدر به مهدی و قرائت دلنشین او علاقه پیدا کرده بود که حتی غیر از مواقع نماز می‌آمد و از او می‌خواست که برایش حمد و سوره بخواند.


یکی از مشکلات ما در هنگام عبادت، این بود که اگر حالی دست می‌داد، باید هق هق گریه یمان را می‌خوردیم! بله، حتی گریه کردن هم ممنوع بود. یادم نمی‌رود که یک شب بعد از نماز، حالی به من دست داد. بدون اینکه متوجه باشم، صدای گریه‌ام بلند شد، سربازی که پشت پنجره بود، متوجه شد و فریاد زد:

ـ تعال الی هنا! (بیا به اینجا!)

 

جلو رفتم. با ایما و اشاره فهماند که گریه بی‌گریه و اگر تکرار شود، گزارش می‌دهد.


از خاطرات فراموش نشدنی‌ام؛ خاطره نماز شب حاج آقا ابوترابی است. حاج آقا در سجده‌های نمازش مثل زن بچه مرده گریه می‌کرد؛ البته او چنان در خود می‌پیچید که کسی صدای گریه‌اش را نشنود.

 

منبع: سایت جامع آزادگان دفاع مقدس

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار