گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ اگر قبول داشته باشیم که ما در یک جامعه کثرت گرا زندگی می کنیم، متوجه می شویم این جامعه دائماً در حال تغییر ساختار خانوادگی، سبک های زندگی و لاجرم الگوهای چرخه زندگی خانواده است.
افزایش عیان و مشخص اقلیت های نژادی در خلال سال های اخیر، موجب تنوع بیشتر نظام های ارزشی، زبان، ساختار خانواده و نظام های ارتباطی شده است. نرخ سر به فلک کشیده طلاق، افزایش روزافزون زنان در بازار کار، شیوع فراوان خانواده های تک والدی و همچنین خانواده هایی که در اثر ازدواج مجدد شکل گرفته اند، به این تنوع دامن می زند.
این امر سبب می شود تا شرایط پیچیده خانواده ها، منجر به بروز مشکلاتی شود؛ مشکلاتی که تنها و تنها راه درمان آن، خانواده درمانی است.
خانواده درمانی چیست؟
خانواده درمانی مداخلهای است که بر تغییر تعاملات بین اعضای خانواده متمرکز است و در آن تلاش میشود کارکرد خانواده به عنوان واحدی متشکل از تک تک اعضای خانواده بهبود یابد. بالینگری که به خانواده درمانی میپردازد میکوشد الگوهای بین نسلی غیرقابل انعطافی را که سبب ناراحتی در درون افراد یا در روابط بین فردی میشود، در هم بشکند. در خانواده درمانی میتوان دغدغههای هر یک از اعضای خانواده را مطرح کرد، اما این روش درمانی بیشتر بر روی کودکان موثر است؛ زیرا واقعیت روزمره کودکان مستقیماً تحت تاثیر بافت خانواده قرار دارد.
در خانواده درمانی هدف آن است که الگوهای اغلب پنهانی که تعادل این گروه را حفظ میکند، آشکار شود و گروه به مقاصد این الگو پی ببرد. خانوادهدرمانگران عموماً معتقدند عضوی از خانواده که برچسب بیمار به او تعلق گرفته، کسی است که از نظر خانواده «مشکل» تلقی میشود، باید سرزنش گردد و لازم است کمک شود.
حال آنکه هدف خانواده درمانگر آن است که به خانواده کمک کند که دریابند علائم آن فرد بیمار، فیالواقع در خدمت کارکرد محوری خانواده یعنی حفظ اعتدال آن بوده است. در فرآیند خانواده درمانی الگوهای ارتباطی تکرار شونده و نهایتاً قابل پیشبینی کشف میشود که رفتار فردی را که بیمار تلقی شده، تداوم میبخشد و نیز بازتاب آن است.
وجه لاینفک نظریه نظام خانواده درجاتی از این اعتقاد است که رابطه زن و شوهر قویاً بر ماهیت نظام اعتدالی خانواده اثر مینهد.
خانواده درمانی از چه زمانی باب شد؟
آغاز نهضت «خانوادهدرمانی» مقارن اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950، یعنی بعد از جنگ جهانی دوم و گردهمایی مجدد اعضای خانواده بعد از جداییهاست. در واقع خانوادهدرمانی به عنوان شاخه جدیدی از علم روانشناسی، در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد. جنبش خانوادهدرمانی عمدتاً تحت تاثیر نظریه سیستمها، گسترش درمان روانکاوی به حوزه خانواده، پیدایش مراکز راهنمایی کودک و مشاوره زناشویی و گروهدرمانی شکل گرفت. در این نگرش و رویکرد، هنجارها و ناهنجاریهای رفتار فرد در بستر خانواده، تجزیه و تحلیل، ادراک و درمان میشود.
ریشه فعلی درمان نظامهای خانوادگی به رویکردهای نظری، عملی و تحقیقات مختلفی برمیگردد که در زمینه کمک به کودکان، زن و شوهر و اشخاص دارای مشکلات خانوادگی مورد استفاده قرار گرفتهاند. برای شناخت خانوادهدرمانی فعلی بهتر است نقش و سهم درمانگاههای راهنمایی کودکان و مشاوره ازدواج در نظر گرفته شود.
فروید و دیگر روانکاوان از لحاظ نظری و ژرفنگری نقش مهمی در بررسی خانواده داشتهاند، زیرا بر اهمیت وقایع اوایل کودکی و تاثیر این وقایع بر بزرگسالی، تاکید میکردند و کودکان را تحت رواندرمانی قرار میدادند. تحقیقات اولیه در مورد کودکان و نوجوانان مبتلا به اسکیزوفرنی که بخشی از نظامهای خانوادگی بودند؛ نیز مفاهیم و ایدههایی را در پی داشت که در خانوادهدرمانی کنونی مورد استفاده قرار میگیرند. خانوادهدرمانی به خارج از حوزه علوم اجتماعی نیز وامدار است، یعنی نظریه نظامهای کلی(در این نظریه تعاملات و فرآیندهای حوزههایی چون مهندسی، زیستشناسی، اقتصاد، سیاست، جامعهشناسی، روانشناسی و رواندرمانی به عنوان اجزای یک کلیت بررسی میشود ).آشنایی با این رویکردهای کاربردی و نظری متفاوت، شناخت سیر تحول رویکردهای نظری به خانوادهدرمانی را آسانتر میسازد.
خانواده درمانی در اواسط قرن بیستم به عنوان یک درمان مشهور شناخته شد. بخشی از این تاخیر معلول سلطه طویل المدت روانکاوی بود. روانکاوی آنگونه که فروید بدان شکل داده بود، نقش روابط خانوادگی در رشد شخصیت را قبول داشت؛ هر چند فنون درمانی آن فردگرا بود. "آکرمن" کسی بود که صورتبندیهای روانکاری را در بررسی خانواده به کارگرفت و لذا یکی از بنیانگذاران خانواده درمانی به شمار میآید. "آدلر" و "سالیوان" نیز بر این حوزه رشد تاثیرگذاشتهاند. نظریه عمومی سیستمها که توسط زیست شناسی به نام "برتلانفی" پیشنهاد شده است، پدیدههای ظاهرا بیارتباط را مولفههای یک نظام کلی "خود تنظیمی" میداند که دائما در جستوجوی حالت استقرار در موقعیتهای متغیر است.
خصوصیات کلی خانواده درمانی
خانواده درمانی دارای خصوصیاتی است که آن را از درمان انفرادی متمایز میکند. برای مثال، اعضای خانواده دارای ملاک قضاوت، پیشنیه و زبان مشترکی هستند که ممکن است برای درمانگر ناآشنا باشند. درمانگر باید با نقشهای خانواده و خرده فرهنگ مخصوص آن آشنا شود. سپس از این آشنایی در جهت ارتباط با اعضای خانواده یا رویارویی با آنان استفاده کند. در عین حال درمانگر باید گسلش عاطفی خود را حفظ کند و یک بخش خانواده را به نفع بخش دیگر رها نکند. البته این کار دشواری است. چون اعضای خانواده غالبا درمانگر را وارد منازعات خود بر سر قدرت یا دفاعهای خویش در برابر ارتباط آزاد میکنند. یکی از بخشهای معمول خانواده درمانی، اخذ شرح حال و سنجش است.
مشکل فعلی باید مطرح و بررسی شود. ممکن است پسر خانواده بزهکار باشد یا دختر خانواده روابط جنسی متعددی داشته باشد. بررسی تفسیر هر یک از اعضای خانواده از مشکل، کار جالب و از لحاظ تشخیصی کار مهمی است. معمولا شرح حال خانواده گرفته میشود. این کار نیز میتواند تبعاتی داشته باشد. وقتی مشکل خانواده در چارچوب خانوادههای پدری والدین خانواده و زندگی دوران تجرد و ازدواج آنان مورد بررسی قرار میگیرد، شیوه ارتباط کودکان بهتر و درک آنان بیشتر میشود. طرح یک چشماندز کلی از سابقه و پیشینه خانواده ـ پدربزرگها و مادربزرگها و هدفها ،آرزوها، ترسها و ضعفهای آنان- قوه درک همدلی و تحمل اعضای خانواده را افزایش میدهد. به این ترتیب ملاک قضاوت جدیدی فراهم میآید.
کودک بهتدریج میفهمد که قربانی شدن آرزوهای مادر در پای خانواده، برای مادرش چه معنایی و پدرش چه برداشتی از سوء رفتار پدرخود داشته است. والدین در محیط کنترل شده خانواده درمانی (با بررسی وضعیت فعلی فرزندانشان) به یاد فشار همسالان روی خودشان میافتند.
در این نوع درمان آموزش ، پیشگیری و درمان برای کمک به خانوادهها ، کل خانواده را دربرمیگیرد. برای حل مشکل خانواده یا یکی از اعضا آن کل سیستم خانواده مور توجه قرار میگیرد و تلاش میشود علل بروز و عوامل تشدید کننده مشکل در داخل خانواده و در نوع روابط اعضا با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد. این شیوه از درمان مبتنی بر رویکرد سیستمهاست و معتقد است زمانی میتوان به رفع یک مشکل نائل شد که از نیروی تک تک اعضا استفاده کرد و عوامل تنشزا را مرتفع ساخت.
چه وقت باید خانواده درمانی کرد؟
قواعد دقیق و قطعی خاصی وجود ندارد که نشان بدهند چه موقع باید خانواده درمانی انجام داد. خانواده درمانی غالبا با نوجوانی که بیمار اصلی است، شروع میشود. گاهی مشکلات بیمار آنقدر به خانواده پیوند میخورد که خانواده درمانی تنها درمان و اقدام ممکن است. گاهی نیز خانواده جلوی پیشرفت درمان بیمار را میگیرد یا در برابر توصیههای درمانگر مقاومت میورزد. در نتیجه با درگیرکردن خانواده در درمان، بخشی از این مقاومت رفع میشود. گاهی نیز مشکلات بیمار (یا حتی بهبود بیمار در حین درمان) به شدت تحت تاثیر ساختار خانواده است و درمان کل خانواده را ضروری میسازد. در پارهای موارد بحرانهای خانوادگی (مثل مرگ یکی از اعضای خانواده) کل خانواده را دچار آسیب میکند.
برخی از خانوادهها بر سر ارزشها اختلاف دارند. برای مثال، نوجوانی که مصرف مواد مخدر را شروع میکند یا عضو یک فرقه خاص میشود، ارزشهای کل خانواده را زیر سوال میبرد. در چنین مواردی خانواده درمانی اقدامی منطقی است و بالاخره گاهی بهترین راه حل برای مشکلات زناشویی یا جنسی است. ولی خانوادهدرمانی دوای هر دردی نیست و همیشه مناسب نمیباشد. گاهی خانواده مورد نظر آن قدر از همگسیخته است که چنین مداخلاتی بینتیجه خواهند بود. گاهی نیز برخی از اعضای خانواده اصلا همکاری نمیکنند. در برخی موارد نیز خیلی زود معلوم میشود که یکی از اعضای خانواده به شدت دچار اختلال است و اصلا همکاری نمیکند یا آنقدر اخلال میورزد که حضورش به کل فرآیند خانواده درمانی لطمه میزند.
چون خانواده درمانی روی چند نفر اجرا میشود، باید مقرون به صرفه بودن آن را نیز در نظر بگیریم. اگر چه خانواده درمانی ممکن است برای عضو بیمار خانواده مفید باشد، اما گاهی برای دیگر اعضای خانواده عواقب سویی دارد. بعضی از خانوادهها مثل بعضی از افراد، "قوا" یا "توان روان شناختی" کافی برای تحمل بحثها و مسایل قابل طرح در جلسات خانواده درمانی را ندارند. بنابراین تصمیم گیری برای اینکه خانواده درمانی چه موقع قابل استفاده است، یک تصمیم گیری سخت بوده و منوط به سنجش دقیق و دقت و حساسیت بالینی زیاد میباشد.
چه خانواده هایی نیازمند خانواده درمانی هستند؟
خانوادههایی که از فرایند خانواده درمانی بهره میبرند، عبارتند از: خانوادههای دارای عضو معتاد یا بیمار روانی و همچنین خانوادههای دارای عضو مبتلا به اختلالات جسمی که به نحوی روی کارکرد خانواده تاثیر گذاشته است ، خانوادههای طلاق گرفته ، ازدواج مجدد کرده ، فوت یکی از اعضا ، خانوادههای دارای مشکلات اقتصادی ، فرهنگی و … .
خانوادههای دارای مشکل اغلب به صورت غیر مستقیم مثلا مشکلات تربیتی کودکان ، ناراحتیهای روحی یکی از اعضا و یا تصمیم گیریها و کمک برای حل مشکلات سطحیتر به متخصصان مشاوره و روان شناسی مراجعه میکنند و در طول مشاورههای فردی نیاز به توجه به نقش خانواده در بروز مشکل شکل میگیرد و برحسب رویکرد درمانگر ، روند درمان تداوم مییابد.
منابع:
خانواده درمانی، ایرنه گلدنبرگ
رواندرمانی خانواده، باقر ثنایی
بهداشت روان، احمد علی اسدی