گروه آزاداندیشی «خبرگزاری دانشجو»؛ آزاداندیشی به عبارت ساده یعنی توان بیانِ آزادانه، منطقی و آرام حرف و نظر خود؛ بدون ترس از ساختارهای رایج و ژستهای روشنفکری. انقلاب اسلامی در شرایطی که دنیا و حتی به اصطلاح روشنفکران داخلی، یا دست تمنّا به سوی غرب دراز کرده بودند یا در مقابل شرق دست ارادت بر سینه گذاشته بودند؛ حرف نوی را در ایجاد نظامهای زندگی بشر در جنبههای مختلف، مطرح کرد که هیچ شباهتی به حرفهای رایج نداشت. بنابراین انقلاب ما خود نماد آزاد اندیشی، آزادانه فکر کردن و حرف نو زدن، بوده و هست.
از طرفی انقلاب اسلامی چه برای تکامل (نیل به آرمانهای بلند خود در عرصههای مختلف در داخل) و چه برای صدور جهانی، نیاز به گسترش «فرهنگ» خود دارد. پوشیده نیست که امروز دنیای غرب با خلع سلاح فرهنگی، روح خودباوری را از کشورهای اسلامی گرفته است و جنگ ما با غرب نیز عمدتاً در همین زمین است؛ جنگی که از آن تعبیر به جنگ نرم میشود.
از آن جایی که آزاد اندیشی شرط لازم برای رشد فرهنگ و علم است میتوانیم آن را از مهمترین سلاحها در جنگ نرم به حساب آوریم. یعنی بوسیله آزاداندیشی است که میتوان بر انبوه فرهنگ و علم ترجمه ای که هجمه ای عظیم بر انقلاب وارد کرده و میکند فایق آمد. با بیان حرف نو و نوآوری در مسائلی که غیر قابل خدشه پنداشته شده اند و بیرون آمدن از دام جزم اندیشی در علوم وارداتی و فضای جنجال میتوان به انقلاب خون تازه تزریق کرد.
آزاد اندیشی هویتِ گفتمانی-ملی ما را تقویت خواهد کرد و تقویت این هویت اساس پیشرفت است. بنابراین آزاد اندیشی نه یک شعار گذرا، بلکه استراتژی انقلاب اسلامی در دهه چهارم (دهه پیشرفت و عدالت) برای «پیشرفت» است. البته همان طور که رهبر عزیز انقلاب نیز فرمودند باید توجه داشت که حرف نو در کدام جهت است در جهت تخریب یا ترمیم.
بحث آزاد اندیشی را در سطحی، میتوان مترادف با نهضت نرم افزاری و تولید علم پنداشت، اما باید در نظر داشت که آنچه از بیانات رهبر انقلاب از سال 81 تا کنون بر میآید این است که کرسیهای آزاد اندیشی حداقل در دو سطح باید تفکیک شود:
1 .کرسیهای نظریه پردازی: ارائه نظریهها و اندیشههای جدید توسط متخصصین، نقد و داوری این نظریهها در فضایی تخصصی (ظاهراً هیئت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی ِ شورای عالی انقلاب فرهنگی این مسئولیت را بر عهده ی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قرار داده است.)
2 .کرسیهای آزاد فکری: کرسیهایی که در آن دانشجویان (حتی در رشتههای غیر تخصصی خودشان) به بیان نظرات و آراء میپردازند. در این مورد در ادامه بیشتر صحبت خواهیم کرد.
یک حلقه واسط بین کرسیهای نظریه پردازی و آزادفکری نیز میتوان در نظر گرفت (کرسیهای آزاد اندیشی): لزوماً حرف نوی در آن مطرح نمیشود اما متخصصین یک رشته به واکاوی نظرات و آراء مختلف میپردارند. بیشتر در سطح استادان مطرح است هرچند که مخاطبان آن سایر حوزویان و دانشگاهیان نیز هستند. در فضای این نوع کرسیها، بسترهای تولید علم ایجاد خواهد شد و پلی زده میشود بین فضای بحث دانشجویی و فضای نظریه پردازی.
لازم به ذکر است که سطح بندی مطرح شده واقعاً وجود دارد و بازی روی بیانات رهبری نیست. عدم توجه به این تفاوتها منجر به سردرگمی نظری و انجام کارهای پراکنده و کم نتیجه (یا بی نتیجه) در عمل خواهد شد.
کرسی آزاد اندیشی در سطوح مختلف، محدود به رشته خاصی نمیشود و میتواند تمام زمینههای عملی و نظری را در برگیرد. ایجاد این کرسیها باید فضای گفتگوی منطقی و آرام را در جامعه حاکم کند و در واقع جلوی لفّاظیها و طرح ادعاها و شبهات انباشته را بگیرد، بنابراین باید به فرهنگ عمومی تبدیل شود و همان طور که رهبر عزیز انقلاب نیز تأکید دارند این حرکت باید از حوزه و دانشگاه شروع شود و مجرای لازم را نیز حوزویان و دانشگاهیان فراهم کنند نه به صورت آیین نامه از فلان وزارتخانه یا نهاد. هر چند که برای برگزاری این کرسیها آن طور که مطلوب است باید قوانینی دست و پا کرد، اما این را نیز خود اهالی حوزه و دانشگاه باید انجام دهند. البته برای ایجاد بسترهای لازم نقش نهادها سر جای خود باقیست.
راه اندازی هر سه سطح به نوعی به جریان تولید «فکر» و در نتیجه علم و فرهنگ کمک خواهد کرد. یعنی حتی در کرسیهای آزاد فکری _که لزوماً تخصصی نیست_ همین که دانشجو ملزم میشود در فضایی عقلانی برای ادعاهای خود استدلال بیاورد، تولید فکر صورت میگیرد و دیگر سخت اتفاق میافتد که دانشجویی بدون اینکه پشتوانههای یک تفکر (مثلاً لیبرالیسم) را بشناسد به پیروی ناخودآگاه یا طرفداری از آن برخیزد و این یعنی ساختن یک «بنای مستقل فکری» برای هر دانشجو.
باید توجه شود که راه اندازی کرسیها (به خصوص کرسیهای آزادفکری در دانشگاهها) نه تنها تریبون دادن به مخالفین نظام نیست، بلکه مهیا کردن تریبون برای انقلابیون است؛ چرا که الان در دانشگاهها و مخصوصاً دانشگاههای بزرگ کشور، حرفی که فرصت شنیده شدن ندارد، حرف اسلام ناب و انقلاب است. بنابراین در این شرایط حتی اگر به واسطه ضعف حامیان انقلاب، دفاع مطلوبی از اصول صورت نگیرد، حداقل نسیمی از آرمانهای اسلام ناب به مشام جان مخاطبان خواهد رسید.
از طرفی، احساس نیاز به استحکام پایههای معرفتی، در فضای راکد و ایستای فکری ایجاد نمیشود. زیر سوال برده شدن عقایدی که گاهاً به راحتی هم پذیرفته شده اند، در صورت حمایتهای فکری ضمن کرسیها، اتفاق مبارکی برای جبهه انقلاب خواهد بود. با برگزاری کرسیها و در نتیجه به وجود آمدن فضای با نشاطِ فکری این اتفاق نیز تسهیل خواهد شد.
و اما در مورد کرسیهای آزادفکری...
با توجه به بیانات رهبری مبنی بر ایجاد کرسیهای آزادفکریِ معرفتی و سیاسی در دانشگاهها، 5مشخصه میتوان برای این کرسیها برشمرد:
1. محوریت این جلسات با دانشجو است. «چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند/ از کارهائى که باید در زمینهى مسائل گوناگون اجتماعى و سیاسى و علمى انجام بگیرد، میدان دادن به دانشجوست براى اظهارنظر»
2. تا کنون وجود نداشته است و منظور مناظرات رایج کنونی نیست؛ «شما کرسى آزادفکرى سیاسى را، کرسى آزاد فکرى معرفتى را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید.»
3. غیر تخصصی است یا بهتر بگوییم لزوماً تخصصی نیست از سه مصداقی که رهبری بدان اشاره کردند، دوتایشان دانشگاه صنعتی بودند، یعنی کرسی آزاد فکری معرفتی و سیاسی در دانشگاه صنعتی
4. از ضایعات کشیده شدن مسائل فکرى به محیطهای عمومی جلوگیری میکند. «اگر در محیطهاى خاص، محیطهاى آزاداندیشى و آزادفکرى مسائل تخصصى، مسائل فکرى، مسائل چالش برانگیز مطرح بشود مطمئناً ضایعات کمتر پیش خواهد آمد»
5. در کل فضای عقلانی و بحث منطقی را به وجود میآورد و موجب روشن شدن حقیقت میشود. «حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجورى نمایان نمیشود که کسى یک انتقادى را پرتاب بکند. اینجورى که حق درست فهمیده نمیشود»
واضح است که ایجاد این کرسیها نافی سایر سطوح کرسیهای آزاد اندیشی نیست. اما این کرسیها را میتوان در دسترس ترین نوع کرسیها برای عموم دانشجویان دانست که دستیابی به فضای آزاد اندیشی را با سرعت بیشتری محقق میکند.
باید توجه داشت که فضای تضارب آراء آداب خاص خود را میطلبد و ایجاد «ادب آزادی» نیز کار آسانی نیست به خصوص که عده ای مخصوصاً در دانشگاه-ها، زیست خود را مدیون فضای هیجانی و طرح شبهات انبوه بدون امکان پاسخ به آنها و ایجاد جنجال هستند و تلاش خود را برای به حاشیه راندن جلسات کرسیها خواهند کرد. عده ای نیز از روی ناآگاهی و بی توجهی این جلسات را به آنچه که منظور نیست محول میکنند. بنابراین به دور از یأس و ساده انگاری (و نه شتابزده) باید این جلسات را راه¬اندازی کرد.